فلاکت اقتصادی مردم و هراس حکومتیان

اقتصاد در هم شکسته حکومت اسلامی زندگی و معیشت کل جامعه را به نابودی کشانده است. در حاکمیت رژیم اسلامی نمیشود به مفهوم دقیق کلمه از مقوله ای به اسم اقتصاد  و به مفهوم معمول و شناخته شده آن سخن گفت. یک سرمایه داری مافیایی و چپاولگر و بی رحم که از سفره فقیرانه مردم و ثروتهای عمومی جامعه مدام دارد تاراج میکند و با قاچاق و رانت خواری و بالا کشیدن هرچه از زندگی مردم بدستش میرسد، زندگی اکثریت جامعه را بیشتر و بیشتر به فقر و فلاکت محکوم میکند. کارگران و معلمان و بازنشستگان و کارکنان زحمتکش در این جامعه مدام به فقر و فلاکت بیشتری محکوم میشوند و برای ابتدایی ترین حد از معیشت خود باید با چپاولگران حاکم بجنگند و حقوق و نان خود را از چنگ آنها بیرون کشند. این داستان زندگی مردم در طول ٤٠ سال حاکمیت اسلامی است.

تحریمهای اقتصادی بر وخامت این اوضاع افزودوه است و ضربه عظیمی به اقتصاد فی الحال به گل نشسته جمهوری اسلامی وارد کرده و عملا شیرازه اقتصادی جامعه از هم پاشیده است. فروش نفت که مهمترین منبع در آمد جمهوری اسلامی است بشدت کاهش یافته و به یک معضل مهم اقتصادی تبدیل شده است. و یا برای مثال تولید و صادرات و واردات رسمی عملا به حوزه صفر نزدیک شده و در نتیجه آن هر روز کارخانجات بیشتری به تعطیلی کشیده میشود و کارگران بیشتری کار خود را از دست میدهند. جمهوری اسلامی که خود یک دلیل اصلی این تحریمهاست، بار تشدید بحرانش را بر گرده مردم دارد خراب میکند. در چنین شرایطی رشد سرسام آور قیمتها و سردرآوردن بسیاری از کالا ها از بازار محتکرین زندگی و معیشت مردم را هر روز بیشتر به ورطه نابودی می کشاند. از جمله رسانه های دولتی از تورم ٧٠ درصدی مواد غذایی خبر میدهند. این چنین است که گرسنگی بیداد میکند، بی مسکنی بیداد میکند، بیکاری بیداد میکند و حاشیه نشینی رکورد زده است. این چنین است که قدرت خرید کارگران و بخش عظیم حقوق بگیران جامعه هر روز بیشتر کاهش یافته و گزارشات از خارج شدن کودکان بیشتری از چرخه تحصیل و روانه شدن آنها به کار در خیابانها حکایت میکنند.

در برابر چنین  جهنمی از بحران و دزدی و چپاول، جامعه ای قرار دارد که از اعتراض میجوشد.  کارگران و مردم معترض با کارزاهای مبارزاتی شان در مقابل تعرضات هر روزه حکومت به زندگی و معیشتشان دارند سنگر بندی هایشان را محکمتر میکنند. تجمعات اعتراضی بازنشستگان با کارزاهای مبارزاتی شان علیه دستمزدهای زیر خط فقر و با خواستهایی چون درمان رایگان برای همه مردم، تجمعات اعتراضی و اعتصابات سراسری معلمان علیه این بساط فقر و فلاکت و تبعیض آشکار طبقاتی با کارزارهای مبارزاتی شان علیه فقر و بی تامینی و تاکید بر خواست “تحصیل رایگان برای همه کودکان” و نیز علیه زندان و سرکوب، اعتراضات کارگری هرروزه در این شهر و آن منطقه، همه و همه فضای عمیقا ملتهب جامعه را بروشنی نشان میدهد.

 اینها بازتابها و نمودهای بارزی از جدال عمیقتر و عظیم تری است که کل جامعه دارد برای آن صفوفش را می آراید. دادگاه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و دیگر بازداشت شدگان نیشکر هفت تپه، صحبت های هیستریک و پر از خشم مقیسه رئیس منفور این دادگاهها و اذعان اینکه شعار “نان، کار، آزادی، اداره شورایی”، شعاری کمونیستی است، تصویر روشنی از اتفاقات تحولسازی است که در صف جلوی آن طبقه کارگر ایستاده است.

طبعا عرصه های نبرد مردم با حکومت بسیار گسترده است. مردم نه فقط برای معیشتشان بلکه برای کرامت و منزلشان دارند میجنگند. علیه بساط آپارتاید جنسی و ماشین سرکوب و جنایتش ایستاده و دارند با کارزارهایشان به میدان می آیند. و در این شرایط است که  شعار “دولت سرمایه دار نمیخواهیم” به شعار کف خیابان تبدیل شده  و بارها و بارها  این شعار را معلمان، بازنشستگان و کارگر هفت تپه و گروه ملی و هپکو و دانشجویان در دانشگاهها شعارهایی از این دست را فریاد زده اند. در این شرایط است که وقتی نیشکر هفت تپه همصدا با رهبر محبوبش اسماعیل بخشی آلترناتیو شورایی را مقابل جامعه قرار داد، پژواکش در دانشگاها و در تجمعات معلمان و بازنشستگان طنین انداخت و بر روی بنرهای تجمعات اعتراضی آنان نیز نقش بست. در ادامه این اوضاع است که جامعه در برابر سرکوبگری های حکومت ایستاده است و علیه امنیتی کردن مبارزات اعتراض دارد، علیه وثیقه اعتراض دارد و با دفاع از کیفرخواست اسماعیل بخشی و اعلام اینکه دادگاهها باید علنی باشد، عزم جزم خود را برای جارو کردن کل این بساط توحش و بربریت اعلام میکند.

در دل این شرایط است که بحث اقتصاد جامعه و خطر ترکیدن این بمب انفجاری باندهای مافیای حکومتی را بیش از هر وقت به جان هم انداخته و هر جناح انگشت نشانه به طرف جناح مقابل گرفته و میکوشد آنرا خطاکار جلوه دهد. اقتصاد جمهوری اسلامی هیچ راه نجاتی ندارد و تا زمانی که حکومت اسلامی و سرمایه داری چپاولگر حاکم تماما برچیده نشود این وضعیت ادامه خواهد یافت. این را کارگران و معلمان و بازنشستگان و همه مردم محروم در تجربه خویش دریافته اند.

یک پاسخ مهم به این اوضاع اتحاد مبارزاتی در دل کارزارهای مبارزاتی جاری و رفتن بسوی اعتصابات سراسری است. برافراشتن پرچم اداره شورایی و گذاشتن سنگ بنای آن در تمام کارخانجات و در همه جاست. کوبیدن برخواستهای سراسری برای داشتن یک زندگی انسانی بدور از هر گونه تبعیض و نابرابری است. پاسخ پایان دادن به کل بساط سرمایه داری دزد سالار حاکم است.

بازنشستگان در تدارک تجمعی دیگر

بازنشستگان کشوری برای پیگیری خواستهایشان برای ساعت ده صبح روز ٤ شهریور در مقابل وزارت کار فراخوان به تجمع داده اند. این فراخوان از سوی انجمن صنفی بازنشستگان کشوری اعلام ودر گروههای مختلف بازنشستگان انتشار یافته است. این فراخوان  در ادامه تجمعات اعتراضی قبلی بازنشستگان قرار دارد.  اعتراض بازنشستگان به وعده های توخالی افزایش قطره چکانی آن است. اعتراض بازنشستگان به گرانی، فقر، دستمزد در سقف گرسنگی و کاهش هر روزه قدرت خریدشان و به حقوقهای نجومی است. اعتراض بازنشستگان به ادامه بازداشت معلمان زندانی بخاطر اعتراضشان به همین نابسامانی ها و فریاد تحصیل رایگان برای همه کودکان است. اعتراض آنان به دزدی ها و اختلاسهاست و محرومیت از بیمه درمانی رایگان است. شعارهایی چون “جنگ افروزی را رها کن فکری به حال ما کن”، “اختلاسها کم بشه، مشکل ما حل میشه”، “حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی”، ” بازخواست و زندان دیگر اثر ندارد”، “معلم، کارگر، بازنشسته ، دانشجو، اتحاد، اتحاد”، “دولت سرمایه داری و سرکوب نمیخواهیم”، از جمله شعارهای برجسته اعتراضات قبلی بازنشستگان بوده است. بازنشستگان با شعار “معیشت، منزلت، حق مسلم ماست”، خواستار جامعه ای شاد و انسانی هستند.  یک بنر مهم در تجمعات بازنشستگان “پایان دادن به فاصله عظیم طبقاتی” بوده است. افزایش حقوقها به بالای خط فقر ٧ میلیونی، درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای تمام کودکان و داشتن یک زندگی انسانی و پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات و آزادی تمام زندانیان سیاسی خواستهای فوری بازنشستگان و همه مردم است. مبارزات و خواستهای بازنشستگان شایسته وسیعترین حمایت هاست.*

انترناسیونال 829

اینرا هم بخوانید

جامعه‌ای که انقلاب را فریاد می‌زند – شهلا دانشفر

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۲ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …