کارگر کمونیست ۸۶۱
دستگاه های قانوگذاری جمهوری اسلامی مانند مجلس اسلامی و شورای نگهبان و زیر نظارت مستقیم خامنه ای سرانجام بعد از یک سال و نیم سبک و سنگین کردن اوضاع و موقعیت و توان حکومت در برابر جامعه لایحه حجاب و عفاف را مصوب و به قانون برای تعرض به زنان و به کل جامعه تبدیل کردند.
حکومت با از سر گذراندن جدال ها، کش و قوس ها و بیار و ببرهای درونی سرانجام قانون تعرض به زنان را رسمی کرد، ولی حالا با مشکل اساسی اجرای آن روبرو است. سران رژیم مانده اند که با قانونشان چکار کنند و در میانشان شکاف عمیقی ایجاد شده است. متوهم ترهایشان بر اجرای آن اصرار دارند و آن بخش که اندکی بیشتر از فهم و واقع نگری برخوردار هستند و وضعیت بحرانی و به بن بست رسیده همه جانبه حکومتشان که در محاصره یک جامعه تشنه سرنگونی رژیم قرار گرفته را درک می کنند، به صراحت اعلام میکنند که این قانون، نشدنی و غیرقابل اجرا است.
از پزشکیان گرفته که ریاکارانه پز راستگوئی و صادق بودن با مردم می دهد تا خیلی از آخوندها و آیت الله های حوزه های علمیه دادشان بلند شده و به زبان استعاره و اشاره می گویند که اجرای قانون حجاب و عفاف دودمانشان را بر باد خواهد داد. می گویند در شرایطی که جامعه پر از بی عدالتی و تبعیض و فساد و دزدی است، اجرای چنین قانونی جایز نیست. از فراتر بودن گستره اجرای قانونشان با توصیه ها و احکام واجب الرعایت قرآنی و اسلامی و مغایر بودن با قانون اساسی شان حرف می زنند و از آسیب رساندن آن به جامعه می گویند.
معلوم است که ریشه این مخالفت ها با اجرای قانون حجاب و عفاف در بخشی از حاکمیت، در وحشت از تشدید اعتراضات جامعه و زیر فشار بیشتر قرار گرفتن حکومتشان است. متوجه هستند که جامعه زیر چه فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ای است که هر اقدام و فشاری از طرف رژیم خیلی سریع به ضد خودش تبدیل خواهد شد. به قول سعید محمد فرمانده پیشین قرارگاه خاتم النبیاء سپاه، حکومت در میدان مین حرکت می کند و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه اش باشد!
برای جمهوری اسلامی که کارنامه ای 45 ساله در جنایت علیه عموم مردم دارد و مخصوصا علیه زنان، موضوعاتی که امروز بخشی از سران آن برای جلوگیری از اجرائی شدن چنین قوانینی تحت عناوین مغایرت با شرع و قانون اساسی و غیره به جلو می کشند، اهمیت و جایگاه توجه نداشته اند. این حکومت بر مبنای مصالح خود برای ادامه حیاتش که تنها با ابزار سرکوب و خشونت و جنایت مقدور بوده، متناسب با موقعیت خود در برابر جامعه برخورد و اقدام کرده است و هیچ محدودیتی را بر نمی تابد.
مشکل اساسی امروز رژیم این است که در برابر یک جنبش سراسری از کل جامعه از زن و مرد و کارگر و بیکار و غیره قرار گرفته است و نمی تواند مانند دهه 60 به سراغ هیچ بخشی برای سرکوب برود.
در ابتدای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، هنوز بخش وسیعی از مردم تحت تأثیر باورها و افکار سنتی و مذهب زده بودند که حاضر به دفاع از حق برابری و حق پوشش اختیاری زنان نبودند و حکومت توانست برای بیش از یک دهه زنان را شدیدا زیر فشار قرار دهد. ولی امروز اوضاع کاملا فرق کرده و از زمان شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” که با موضوعیت مخالفت با حجاب به دنبال قتل مهسا امینی به دست آدمکشان گشت ارشاد شکل گرفت، آزادی و بی حجابی زن به یک ارزش انسانی برای عموم جامعه تبدیل شده است. و دفاع از آن یکی از اصول مهم در هر مبارز و اعتراضی در دفاع از هر خواست و مطالبه ای است. در نتیجه افق و نشانه انقلاب زنانه بر صنفی ترین و معیشتی ترین تجمعات اعتراضی مستولی شده است.
آنچه که باعث شده تا حکومت را دو شقه و حتی چند شقه کند و در مقابل یکدیگر قرار دهد، نه عدول یا افراط از قوانین و شرع و غیره، بلکه فضای اعتراضی و رادیکالی است که علیه کلیت جمهوری اسلامی حاکم شده و هر تصمیم و اقدام سرکوبگرانه ای را به انحاء مختلف و بویژه در خیابان پاسخ می دهد.
به این معنا رابطه جمهوری اسلامی با جامعه، در قالب رابطه حکومت و دولت بر مردم قرار ندارد. رژیم و جامعه در یک رابطه تخاصم و رودرروئی با یکدیگر قرار دارند و نوعی از قدرت و حاکمیت دوگانه برقرار است. از اینرو هر پیشروی و پسروی ای تابع توازون قوا در خیابان است و امروز کفه ترازو در سمت جامعه سنگین تر است.
حکومت بنابر اعترافات سرانش، وضعیت بسیار بحرانی و وخیمی دارد و به درست مصداق لشکر تجت محاصره ای است که به داخل میدان مین سوق داده شده و با هر اشتباه و هر پا را به خطا جابجا کردن نابود خواهد شد.
اما معنای این اعترافات وهشدارهای یک بخش از حکومت به بخش دیگر این نیست که اگر قانون حجاب و عفاف را اجرائی نکنند، در امان خواهند ماند و به دزدی و چپاول ادامه خواهند داد. رژیمی که جامعه را از هر نظر تحت فشار گذاشته و جنبش و انقلابی برای سرنگون کردن خود را خلق کرده، نمی تواند امیدی برای سرپا ماندن داشته باشد، ولی تلاش می کند تا سرنگونی خود را تا جائی که ممکن است به تعویق بیاندازد.
اگر حتی سران حکومت عاقل باشند و برای جان بدر بردن از سرنگونی در شرایط فعلی، اجرائی کردن قانون حجاب و عفاف را کنار بگذارند، دلائل و موقعیت های دیگری مانند گرانی بنزین، جنگ افروزی و تشدید شدن تحریم ها و غیره هستند که مردم را به خیابان بکشاند و باعث سرنگونی حکومت شان شود، ولی به هر حال از این ستون تا آن ستون برایشان فرج است و ترجیح می دهند به جای امروز شش ماه یا یک سال دیگر سرنگون شوند.