شرایط سیاسی ایران در یک مورد اگر بی نظیر نباشد، حتما کم نظیر است. هر اتفاق ساده ای فورا به ردودررویی با نیروهای سرکوبگر، اعتراض علیه نهادهای حکومت و حتی کل حکومت اسلامی تبدیل میشود و در مواردی حتی ابعاد قیام شهری به خود میگیرد که کازرون اخیرترینش است اما قطعا آخرینش نیست.
قیام کازرون یک پدیده تک افتاده نیست. ادامه قیام دی ماه است. کازرون نشان داد که قیام دیماه عقب نشینی کرده است اما شکست نخورده است. نشان داد که قدرت سرکوب حکومت اسلامی ته کشیده است. نشان داد که حکومت قدرت ارعاب ندارد.
عقب نشینی یا حتی عقب راندن یک قیام با سرکوب قطعی آن فرق دارد. قیامی که به طور قطع سرکوب شود منجر به اشاعه یاس و ناامیدی و سردرگمی و انفعال در سطح وسیعی از جامعه میشود. در حالیکه در پنج ماه بعد از قیام دیماه جنب و جوش اعتراضی در همه نقاط ایران ادامه داشته است. از اعتراضات تعطیل ناپذیر کارگران تا ادامه حرکت دختران انقلاب تا اعتصابات و اعتراضات شهرهای کردستان همه نشان از روح اعتراضی سازش ناپذیز اکثریت مردم علیه حکومت است. کازرون به طریق اولی نشان داد که مردم نه تنها مایوس نشده اند بلکه با عزم و صلابت بیشتری میخواهند به عمر حکومت اسلامی پایان دهند.
شعارهای مردم در کازرون تماما شاهد این عزم و این صلابت است.
برای مثال:
“این آخرین پیام است، ملت کازرونی آماده قیام است”!
اگرچه حرکت کازرون هیچ چیزی از یک قیام ضد حکومتی کم ندارد، اما مردم معترض با این شعار بر آمادگیشان به ادامه قیام علیه حکومت تاکید داشتند.
“وای به روزی که مسلح شویم”!
این شعار را مردم معترض در محل نماز جمعه در مقابل امام جمعه ای اعلام کردند که قبلا علیه اش شعار داده بودند : “امام جمعه بی عرضه، استعفا، استعفا”. این شعار حاکی از این خودآگاهی مردم معترض است که میدانند حکومت اسلامی فقط زبان زور میفهمد و اگر لازم شد مردم آماده اند دست به سلاح ببرند.
“نترسید، نترسید، ما همه باهم هستیم”!
این شعار صدای قیام دی ماه است که در خیابانهای کازرون طنین انداز شد. مردم با این شعار یک بار دیگر به قدرت پوشالی ارعاب حکومی نیشخند زدند.
همه اینها نشان میدهند که اگرچه قیامهای دیماه و کازرون هنوز به سرنگونی حکومت منجر نشده است اما مردم نه تنها مرعوب و مایوس نشده اند بلکه مصممتر شده اند.
برعکس این سران حکومت اسلامی هستند که روحیه شان را باخته اند. از ادامه حیات سیاسیشان ناامید شده اند. آنچنانکه حتی خود از آینده تیره و تارشان سخن میگویند. اظهارات اخیر آیت الله دانه درشتی مثل جوادیآملی به نحوی نمونه وار این حقیقت را منعکس میکند. هشدار او به مقامات حکومت را باید قاب گرفت و بر سر در بیت خامنه ای و کاخ ریاست جمهوری آویزان کرد:
“بدانیم که اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواستان باشد. البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند اما ما جای فرار نداریم. …”
همه اینها در کنار هم به وضوح نشان میدهند که توازن روانی میان جنبش سرنگونی و حکومتی که قرار است سرنگون شود تماما به نفع مردم است. تغییر توازن روانی جامعه خود وجه مهمی از تغییر توازن سیاسی و پخته شدن شرایط برای نبرد نهایی است.
یک شعار با یک دنیا هشیاری سیاسی!
“دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست”
این شعار که در خیابانهای کازرون طنین افکند، قبلا در اعتراضات کارگری و خیابانی متعددی داده شده است. این یکی از مهمترین شعارهای سیاسی دوران حاضر است.
این شعار نقطه پایان علنی سیاسی بر چند دهه عوامفریبی و کلاشی و حقه بازی سیاسی، چند دهه به گرو گرفتن زندگی مردم به نام خطر آمریکا، چند دهه سرکوب و ارعاب سیاسی به نام و به بهانه دشمن خارجی است. این شعار اعلام علنی هشیاری سیاسی مردم است. مردم علنا اعلام میکنند که حکومتی که به کمک آمریکا پا به حیات گذاشت و با “مرگ بر آمریکا” به حیاتش ادامه داد، دیگر حتی یک ذره هم نمیتواند روی این حقه بازی ضد آمریکایی حساب باز کند.
این شعار نشان میدهد که مردم دشمن خود را به خوبی میشناسند. “دشمن ما همینجاست”. در داخل مرزهای ایران است. جمهوری اسلامی است.
جالب است که این شعار با شاخ و شانه کشیدنهای ترامپ مرتجع علیه حکومتی مرتجع مصادف شده است. در چنین شرایطی انتظار داشته باشید که چه در میان سران حکومت و چه در میان اپوزیسیون رانده شده از حکومت در طیف ملی اسلامی مجددا روی شعار “مرگ بر آمریکا” حساب باز خواهند کرد. اما مردم با شعار “دشمن ما همینجاست” از پیش پوچی چنین تقلاهای سیاسی را اعلام کرده اند.
آزادی دستگیر شدگان، تعرض به جای مطالبه!
در مبارزه سیاسی مطالبه جا دارد. مطالبه قطعا از حکومتی است که سرکار است. مطالبه از یک حکومت سرکوبگر مخصوصا توسط جنبشی که میداند احقاق حقوقش فقط با سرنگونی آن حکومت میسر میشود امری مربوط به توازن قوای سیاسی است. طرح مطالبه از حکومتی که مستحق سرنگونی است یک اقدام سیاسی آگاهانه است با هدف زیر فشار گذاشتن آن حکومت، تحمیل عقب نشینی به آن تا آنجا که ممکن است و نهایتا تضعیف و سرنگونیش.
دستگیری معترضین یک تاکتیک سیاسی مهم و شناخته شده حکومت اسلامی برای تضعیف و سرکوب اعتراض است. متقابلا، مطالبه آزادی بازداشت شدگان و مبارزه برای آزادیشان هم یک امر مهم هر مبارزه ای است. هر درجه پیروزی معترضین در آزادی هر چه بیشتری از دستگیر شدگان، یک گام مهم در تغییر توازن سیاسی، معنوی و روانی به نفع جنبش اعتراضی علیه حکومت است.
قیام کازرون در این رابطه یک گام مهم به جلو برداشت. معترضین فقط آزادی دستگیر شدگان را مطالبه نکردند. به مرکز اطلاعاتی و انتظامی رژیم حمله کردند و برای آزادی همرزمان و همسنگرهایشان راسا اقدام کردند.
قیام کازرون راه نشان داد. برای آزادی همرزمان باید از مطالبه فراتر رفت. باید تعرض کرد. باید راسا اقدام کرد.*
4 خرداد 1397 – 25 مه 2018