لرزه بر بنیان حکومت با “هجوم لشکر گرسنگان”

یک جامعه شناس و کارشناس حکومتی بنام سعید معیدفر در گفتگو با خبرگزاری دولتی ایلنا دربارۀ اعتراض های جاری در کشور نکات جالب و قابل توجهی را بیان میکند. او از هجوم لشکر گرسنگان سخن میگوید و اضافه میکند که اعتراضات در قیاس با “جنبش سبز” و حتا اعتراض های دی ماه ٩۶ تغییر ماهیت داده و علاوه بر جنس سیاسی آنها عاملان شرکت کننده در اعتراض ها نیز کاملاً تغییر یافته اند. سعید معیدفر، گفته است که ویژگی مهم جنبش اعتراضی جاری این است که ثمرۀ اقدام میلیون ها گرسنۀ حاشیه نشینی است که در دروازه های شهرهای بزرگ کشور کمین کرده اند و سرخوردگی آنان نتیجۀ چهل سال سیاست های غلط مقامات حکومت اسلامی ایران است. این جامعه شناس سپس افزوده است که گرایش موسوم به اصلاح طلب حکومت اسلامی نیز چنان بی اعتبار شده که توانایی هرگونه تاثیرگذاری بر اعتراض های جاری و مهار و هدایت آنها را از دست داده است.
سعید معیدفر میگوید “امروز ما مانده ایم با یک اقتصاد ورشکسته، فسادها، تبعیض ها و سیاست های غلطی که طی ۳٠ الی ٤٠ سال باعث تخلیه روستاها شد. در حاشیه کلان شهرهایی که در آنها ثروت و منابع اقتصادی متمرکز شده لشگر گرسنگانی شکل گرفته است که هر روز برای هجوم به کلانشهرها آماده تر و با انگیزه تر هستند.” سعید معیدفر سپس ابراز اطمینان کرده که این “لشگر گرسنگان” که به گفتۀ کارشناسان به زودی جمعیتی بالغ بر ٢٤ میلیون نفر را تشکیل می دهد به کلانشهرها هجوم خواهند آورد و “باید هر چه زودتر برای آن چاره ای اندیشید” هر چند خود سعید معیدفر اعتراف کرده که دیگر وقت برای چاره اندیشی باقی نمانده، زیرا، به گفتۀ او “نظم و بنیاد اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اخلاقیات در کشور از بین رفته است” و همۀ اصلاح طلبان به اتهام های دزدی و فساد “بی اعتبار شده اند.”
سعید معیدفر هشدار داده است که در ایران جمعیت “گرسنگان چنان قدرتی خواهد داشت که هیچ کس جلودار آنها نیست” و خلاصه اینکه “کشور و جامعه در مسیر تندبادهای شدید” قرار گرفته است. در چنین شرایطی به گفتۀ سعید معیدفر معترضان و گرسنگان “مانند یک سیل همه چیز را ویران خواهند کرد.”


سعید معید فر و برخی دیگر کارشناسان حکومتی اعتراضات را فقط به حاشیه نشینان در شهرهای بزرگ محدود میکنند و در عین حال غیرقابل جلوگیری میدانند. اما وقتی که بدانیم که ابعاد اعتراضات از نظر اجتماعی بسیار از حاشیه نشینان فراتر میرود و خشم و نفرت مردم از جمهوری اسلامی فقط به گرسنگی محدود نیست، آنگاه وضعیت نزار حکومت اسلامی مشخص تر میشود. فقر و گرانی و محرومیت عامل مهم اعتراض به جمهوری اسلامی و به جریان افتادن جنبش گسترده سرنگونی است. چپاول بیرحمانه ثروتهای اجتماعی و محرومیت اکثریت مردم از ابتدایی ترین امکانات زندگی، کارد را به استخوان میلیونها نفر مردم در گوشه و کنار کشور رسانده و خیزش های مداوم برای سرنگونی حکومت را دامن زده است. اما علاوه بر فقر، فساد و سرکوب و جنایات جمهوری اسلامی و تبعیضات اسلامی نیز یک عامل مستقیم اعتراضات بخشهای وسیع مردم است. در نتیجه این فقط میلیونها حاشیه نشین نیستند که میخواهند سر به تن حکومت اسلامی نباشد. بلکه اکثریت قریب به اتفاق مردم در سراسر ایران از کارگران، معلمان، بازنشستگان، جوانان، زنان و کل زحمتکشان جامعه سالهاست که مصممند برای نجات زندگی خود، به سلطه نفرت بار حکومت اسلامی پایان دهند، و این جنبش همانگونه که سعید معید فر و دیگر کارشناسان حکومتی و غیر حکومتی میگویند سر ایستادن ندارد. جنایات جمهوری اسلامی بیش از آنکه کمکی به حکومت بکند بر خشم مردم می افزاید و آتش انقلاب را شعله ور تر میسازد. بخشهای مختلف کارگران و معلمان و بازنشتسگان و دانشجویان و زنان هرروز به اشکال مختلف علیه سرکوب و دستگیری و اعدام و حقوقهای نجومی و زندگی زیر خط فقر و همچنین برای آزادی و رفاه و برابری و رفع تبعیض فریاد زده اند و گوش شنوایی نبوده است. و امروز صدها هزار نفر با فریاد مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر دیکتاتور به میدان آمده اند تا به همراه میلیونها نفر از مردم بجان آمده، به این دور باطل جنایت و چپاول پایان دهند. جمهوری اسلامی به حکم مردم این جامعه باید سرنگون شود و سرنگون خواهد شد.

اینرا هم بخوانید

پزشکیان و روضه عدالت و علم! کاظم نیکخواه

مندرج در ژورنال شماره ۹۰۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …