مندرج در ژورنال شماره ۸۹۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
رکن اساسی خشونت علیه زنان در جهان معاصر چیست؟ فرهنگ مردسالارانه؟ مذهب علیالعموم؟ اسلام و اسلام سیاسی و حکومتهای اسلامی؟ راهکار اساسی چیست؟ فرهنگسازی یا در هم شکستن اسلام سیاسی و حکومتهای اسلامی؟
این یک سؤال ساده است و پاسخش هم روشن است، مگر اینکه در دام توجیهات سیاسی آگاهانهای بیافتیم که تفالههای اصلاحطلب درون و بیرون جمهوری اسلامی پیش پای جامعه پهن کردهاند. جریانی که در جلد دفاع از حقوق زنان و ژست مدافع فرهنگ و فرهنگسازی، ریشه و منشأ خشونت علیه زنان را فرهنگ حاکم در میان مردم میداند و فرهنگسازی و تغییر فرهنگ در خانواده و جامعه را بهعنوان راهکار حل مسئله قلمداد میکنند!
در دنیایی که تعرض و خشونت و تجاوز به زنان شکل و قالب و ساختار حکومتی به خودش گرفته است، کسانی که با ژست فرهنگی برای تبیین مسئله و راهحل فرهنگی به سراغ مسئله میروند، یا ناآگاهاند و یا ریگی در کفش دارند و هیچ هدفی ندارند جز اینکه اسلام و اسلام سیاسی و حکومتش در ایران را از زیر ضرب جنبشی که در انقلاب زن زندگی آزادی متبلور شد نجات دهند!
فرهنگ مردسالارانه قطعاً یک پای مهم تاریخی و جهانی خشونت علیه زنان است و به این اعتبار فرهنگسازی علیه فرهنگ مردسالارانه همیشه جایگاه مهمی دارد. اما ما در دورهای زندگی میکنیم که بهجای کلیسای مسیحیت قرونوسطی، اسلام و اسلام سیاسی در جامعهای به بزرگی ایران حکومت میکند. ما با قرونوسطای اسلامی علیه زنان مواجه هستیم. قرونوسطای اسلامی که در آن بوکوحرام، داعش، حشدالشعبی، حماس و حزبالله و طالبان جنایت میکنند و در رأس همه آنها عمامه بسران و همدستان کتوشلوارپوش تسبیح به دستشان در ایران یک سازمان مافیایی حکومتی علیه زنان راه انداختهاند و خشونت علیه زنان را به قانون تبدیل کردهاند!
در چنین دنیایی که رکن اصلی خشونت علیه زنان، اساساً حکومتی و اسلامی است، اولین و مهمترین و کارسازترین قدم برای مقابله با آن چیزی نیست جز به گور سپردن جنبش اسلامی، اسلام سیاسی و در رأس آنها جمهوری اسلامی! شعفانگیزترین اتفاق این است که انقلابی با پرچم “زن زندگی آزادی” بلندترین گام را در این مسیر برداشته است!