RadioFarda
از روزی که محمود هاشمی شاهرودی، بر صندلی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده است، حسن روحانی رئیسجمهور در نشستهای این نهاد حاضر نشده، و صادق لاریجانی و علی لاریجانی، رؤسای قوه قضائیه و مجلس، کمتر در ساختمان مجمع تشخیص دیده شدهاند.
در مقابل، محمود احمدینژاد، منتقدترین رئیسجمهور ایران به عملکرد و جایگاه مجمع تشخیص مصلحت، تغییر رویه داده و اگر زمانی به صفت حقوقی خود در دوران ریاستجمهوریاش به مجمع نمیرفت، بهویژه با روی کار آمدن شاهرودی و از جایگاه حقیقیاش، جزو اعضایی است که حضورش خبرساز میشود.
حضور نیافتن رؤسای قوا در جلسههای این بازوی مشورتی رهبر جمهوری اسلامی و نهاد تصمیمساز و میانهدار دستگاههای سیاسی؛ بیسابقه است. به ویژه آنکه همه اعضای این ارگان، منصوب آیتالله خامنهای هستند و نبودن آنها به نوعی نادیده گرفتن حکم و فرمان رهبر ایران قلمداد میشود. با این حال، دلایل غیبت هر کدام از آنها متفاوت است.
حسن روحانی در دوران ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به صورت مرتب و متداوم به جلسهها نمیرفت، اما با مرگ هاشمی رفسنجانی و آغاز ریاست محمود هاشمی شاهرودی، او دیگر پایش را به اتاق جلسهها نگذاشته است.
هر چند گروهی از رسانههای اصولگرا، علت را در اختلافهای دولتها با این نهاد بر سر مداخله در امور اجرایی تلقی کردهاند، اما موضوع بیش از این موارد است.
حسامالدین آشنا، مشاور رسانهای حسن روحانی، اسفند سال گذشته در کانال تلگرامیاش، ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام را حق رؤسای جمهور دانسته بود. کما اینکه پس از تشکیل نهاد مزبور در سال ۶۶، ریاست آن با آیتالله علی خامنهای، رئيس دولت وقت بود. اما بعد از اینکه دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به پایان رسید، این رویه تغییر کرد، و با توجه به جایگاه و نقش او در مناسبات سیاسی، به حکم رهبر جمهوری اسلامی، ریاست مجمع به او تعلق گرفت و کسی هم مخالفتی نکرد.
اما با گذشت ۲۰ سال و شروع تحولاتی در ساختار مجمع تشخیص، به نوشته حسامالدین آشنا، زمان آن رسیده که «مانند دو دوره اولیه مسئولیت مجمع برعهده ریاستجمهور بماند تا محوریت قوه مجریه در سیاستهای اجرایی تثبیت شود و از برآمدن یک شبه قوه جلوگیری شود».
این چهره نزدیک به حسن روحانی، معتقد است که رؤسای جمهور وقتی با عنوان حقوقی خود در مجمعی قانونی شرکت میکنند «نمیتوانند ریاست فرد دیگری را بر آن بپذیرند».
جایگاه و نحوه مدیریت محمود هاشمی شاهرودی نیز در این تصمیم بیتأثیر نبوده است. او رئیس سابق قوه قضائیه، و فردی نزدیک و معتمد آیتالله علی خامنهای با کارنامه سیاسی مشخص است.
بر خلاف جایگاهی که اکبر هاشمی رفسنجانی در تنظیم توازن جناحها داشت، هاشمی شاهرودی از چنین کاریزمایی برخوردار نیست. بیماری او نیز که منجر به تعطیل شدن تعدادی از جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام به دلیل بستری شدن او در خارج از کشور بود، نقش او به عنوان رئیس این دستگاه را بیشتر در سایه قرار داده است.
همچنین افزودن افرادی به ترکیب مجمع در دوره هفتم، همچون محمدباقر قالیباف، ابراهیم رئیسی و احمد توکلی برای اولین بار، عملاً وزن گروههای سیاسی را به نفع جریان نزدیک به رأس هرم قدرت افزایش داده است. در نتیجه هاشمی شاهرودی اگر هم ارادهای برای حفظ تعادل در مجموعه زیرنظرش داشته باشد، کار سختی در پیش خواهد داشت.
نمونه آن تداوم غیبت سران قوا در جلسههای مجمع و ناتوانی ریاست مجموعه برای مجاب کردن آنان به حضور در نشستهاست.
حتی آنگونه که رسانههای اصولگرا اعلام کردهاند، صادق و علی لاریجانی، نیز حاضر نشدهاند «به دلیل حضور محمود احمدینژاد»، به طور مرتب به مجمع تشخیص مصلحت نظام بروند. رئيسجمهور سابق، در چندین موضعگیری علنی و طی دو نامه به آیتالله علی خامنهای، به برادران لاریجانی تاخته و مدعی شده بود که آنها «لطمات جبرانناپذیری به اعتماد مردم، انقلاب، مجلس و قوه قضاییه زدهاند». او در یک سخنرانی در روز ۲۸ آذر، اعلام کرده بود صادق لاریجانی، به دلیل نقض مکرر قانون اساسی، فاقد صلاحیت و مشروعیت و غاصب است و باید استعفا کند.
محمود احمدینژاد بویژه پس از بازداشت نزدیکانش، مواضع تندی علیه ارکان نظام جمهوری اسلامی و نهادهای زیر نظر آیتالله خامنهای کرده و هشدار داده که که رهبر و دیگر مقامهای جمهوری اسلامی باید درباره «کارهایشان به مردم توضیح دهند» و آنان را «قانع کنند».
چنین اظهارنظرهای کمسابقهای با واکنش تعدادی از سایر اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام روبهرو شد و به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، درخواست برکناری و برخورد قانونی با وی مطرح شده است.
احمدینژاد اما همچنان با حکم رهبر جمهوری اسلامی عضو حقیقی مجمع تشخیص است. با اینکه در دوران ریاستجمهوریاش، مجمع تشخیص مصلحت نظام را ارگانی غیرقانونی میدانست، هماکنون از این کانون به عنوان تنها محل حضور در ساختار سیاسی کشور استفاده میکند. علت دیگر میتواند نزدیکی او به آیتالله هاشمی شاهرودی باشد که میتواند در زیر چتر حمایتیاش از انتقادها مصون باشد.
احمدینژاد با وجود انتقادات تندی که به سیستم قضایی ایران دارد، اما دوران ریاست شاهرودی بر این قوه را مستثنی میکند و حتی گفته است که دولتش در آن زمان همکاری نزدیکی با دستگاه قضایی داشته است. در مقابل هاشمی شاهرودی نیز تا کنون علیه احمدینژاد و جریان منسوب به او موضعگیری نداشته است.
با چنین وضعیتی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزن و جایگاه سابق خود را از دست داده و به حیاط خلوت نزدیکان به کانون قدرت و نیز مقامات بازنشسته از مسئولیتهایشان تبدیل شده است.