محسن ابراهیمی
در آستانه دور سوم مذاکره هستهای، هنوز نمایندگان و سخنگویان و رسانههای دو طرف مشتی سخن کلی و توخالی تحویل رسانهها میدهند: مذاکره خوب پیش میرود. روند مذاکره مثبت است. هر دو طرف خوشبین هستند. عباراتی تو خالی که تنها خاصیتشان این است که چیزی در باره محتوای واقعی مذاکره نگویند. البته هنوز در باره مکان مذاکره، مسقط یا رم، سفارت عمان در ایتالیا یا محل وزارت خارجه ایتالیا، مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم یا شبه مستقیم مردم را سرکار گذاشتهاند.
برای رسیدن به هر سطحی از توافق میان جمهوری اسلامی و آمریکا راه دراز و پردستاندازی در پیش است که هر لحظه ممکن در یکی از دستاندازها ماشین مذاکره پنچر شود. اما درهرصورت همه شواهد حاکیست که خامنهای به این تصور رسیده است که شانس بقای سیاسی در مذاکره و توافق با آمریکا بیشتر از مواجهشدن با حمله نظامی توسط اسرائیل – آمریکا است. او تلاش میکند که در این مذاکره و معامله احتمالی، امکانی برای سرخ نگهداشتن صورتش فراهم شود.
از همان اول، هر دو طرف تاکتیک چماق و هویج را در پیش گرفتهاند. با این تفاوت که نه چماق و نه هویج جمهوری اسلامی نمیتواند با چماق و هویج دولت ترامپ مقابله کند. چماق حکومت اسلامی موشکها و پهپادها و نیروهای نیابتی بودهاند. کارایی موشکها و پهپادها در وعدههای صادق معلوم شده است. نیروهای نیابتی هم که قبلاً درهمشکسته شدهاند. حتماً چهارتا سردار عقل نباخته خامنهای را حالی کردهاند که این چماقها توان مقابله با چماق ارتش آمریکا، بمبهای سنگر شکن و بمبافکنهای ب – ۲ آماده پرواز را ندارند.
اخیراً حکام اسلامی بازار دهها میلیارددلاری ایران برای سرمایهگذاری آمریکا را نشان ترامپ میدهند که شاید او تاجر است و با چنین تاکتیکی قند در دلش آب شود. سرمایهگذاران آمریکایی با دیدن چنین هویجی برای سرمایهگذاری در ایران صف نخواهند کشید مخصوصاً به این دلیل که میدانند ایران در آستانه تکانهای شدید سیاسی است.
سرنوشت مذاکره خامنهای و ترامپ هر چه باشد، یک هدف دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی این است که با داستان مذاکره و معامله فضای انتظار در جامعه شکل دهد. نباید اجازه دهیم چنین فضایی کوچکترین خللی در عزم سرنگونی حکومت اسلامی توسط مردم وارد کند.