نشریه ژورنال شماره ۱۱۰۴ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
نسرین هزاره مقدم گزارشی دارد از وضعیت مسکن کارگران با عنوان “کارگران در مرز بیخانمانی”. او در این گزارش به این اشاره میکند که با بالارفتن هزینههای مسکن، کارگران ناچار شدهاند به زندگیهای اشتراکی و غیرمعمول پناه ببرند. برای نمونه، دو زوج کارگر در اندیشه کرج، یک آپارتمان ۷۵ متری را با هم اجاره کردهاند و هر زوج تنها یک اتاق در اختیار دارد؛ درحالیکه آشپزخانه و سرویس بهداشتی مشترک است. هر خانواده ماهانه ۷.۵ میلیون تومان اجاره میدهد و ۱۵۰ میلیون تومان هم پول پیش دادهاند. یکی از ساکنان میگوید: این نوع زندگی بیشتر شبیه زندگی در اردوگاه کار اجباری است تا یکخانه واقعی.
وی میافزاید پدیدههای دیگری مثل خوابیدن در ماشین، زندگی در زاغههای مدرن، یا شبگذرانی سرپرست خانواده در اتوبوس و پشتبامهای اجارهای، نشانههایی از شرایطیست که از “بد مسکنی” عبور کرده و به “بیخانمانی” رسیده است.
در این گزارش از قول یک کارگر میخوانیم که وی برای اجاره یک آپارتمان کوچک ناچار به گرفتن وام ۲۱۰ میلیونی با سود ۲۳ درصد از بانک شده است. او میگوید: باید ماهانه ۶ میلیون تومان قسط بدهم و در نهایت، ۱۴۵ میلیون تومان فقط سود این وام را پرداخت کنم. با درآمدی زیر ۲۰ میلیون و داشتن چند فرزند، باید هر ماه بیش از ۱۶ میلیون فقط برای اجاره و وام بپردازم. او میپرسد: دولت با این شرایط، چگونه از یک کارگر انتظار دارد زندگی کند؟
وقتی مردم بهجای “غنیسازی اورانیوم” از “غنیسازی زندگی” سخن میگویند، یکی از مهمترین خواستههایشان همین رفع معضل بیمسکنی است. تصور کنید اگر هزینههای هنگفتی که صرف پروژههای هستهای، تولید بمب اتم و موشکهای بالستیک شده، بهجای آن در مسیر رفاه عمومی هزینه میشد، آیا باز هم شاهد بحران مسکن بودیم؟
اگر سرمایههایی که صرف ترویج خرافه، ساخت مسجد و حمایت از حزبالله، حماس و حوثیها شده، به ساخت مدرسه، درمانگاه و مسکن اختصاص مییافت، آیا مردم هنوز با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم میکردند؟
جمهوری اسلامی برای حفظ بقای نکبتبار خود از معیشت، خوراک، سرپناه، درمان و بهداشت مردم زده است؛ نتیجهاش هم چیزی جز فروپاشی زندگیها و اضافهشدن به دردهای بیشمار مردم نبوده است.
“غنیسازی زندگی” شعاری است که بهدرستی جنگافروزی رژیم را به چالش میکشد و همزمان، توجه را به جبههٔ واقعی نبرد، یعنی معیشت و زندگی روزمرهٔ مردم جلب میکند.