دیدار کوتاه اخیر مسیح علینژاد با فرح پهلوی که ظاهرا ایشان را سرشار از “احترام به وی کرد” یک دیدار ساده نبود. تبلیغی برای نظام سرنگون شده پهلوی بود. مسیح علینژاد مختار است که هر نظام سیاسی را تبلیغ کند ولی اجازه ندارد که واقعیت را قلب کند. مسیح علینژاد در فیلمی که از این دیدار منتشر کرده است بخشی از حقیقت را می گوید تا در باره تمام حقیقت لام تا کام چیزی نگوید.
این یک واقعیت مسلم است که وضعیت امروز ایران بطور کلی در مقایسه با دوره رژیم پهلوی بدتر شده است. مردم فقیرترند. اعدام بیشتر است. زنان بی حقوق ترند و … اما هیچکدام از اینها دلیل نمی شود که چرخه زمان را به عقب برگردانیم و برای نظامی تبلیغ کنیم که یکبار امتحانش را پس داده است و به درست به گورستان آریامهری مشهور بود و ذره ای آزادی فردی و آزادی سیاسی و ازادی تفکر و تشکل در آن معنا نداشت. همه کسانی که سنگ آن نظام کهنه را به سینه میزنند تعمدا این حقیقت آشکار را پرده پوشی میکنند که در آن نظام شاهنشاهی جدا از همه چیز، اعتراض ممنوع بود و به شدت سرکوب میشد. علیرغم فقر و بی حقوقی مردم، یک هزارم امروز در آن دوران اعتصاب و اعتراض وجود نداشت چرا که توازن قوا مثل امروز در اثر انقلاب بنفع مردم تغییر نکرده بود. و آنجا هم که اعتصابی صورت میگرفت با گلوله پاسخ میگرفت که یک نمونه اش اعتصاب کارگران کوره پزخانه های ورامین در سال ۱۳۳۸ بود که افزایش دستمزد میخواستند و با رگبار مسلسل روبرو شدند و بنا به گزارشاتی ۵۰ نفر از آنان کشته شدند و اجساد آنها چندین روز در بیابان رها شده بود. شمار زیادی هم زخمی و دستگیر شدند. نمونه ها از توحش و خشونت مزدوران رژیم شاه علیه کارگران و مردم کم نیست. در همین سال ۳۸ کارگران نساجی وطن اصفهان نیز اعتصاب کردند و با گلوله پاسخ گرفتند و بیش از ده نفر از آنان کشته شدند و شمار زیادی زخمی گردیدند. همچنین در فروردین ۱۳۵۴بیژن جزنی همراه با ۶فدایی دیگر و ۲ نفر از زندانیان سیاسی مجاهد در تپههای اوین توسط مأمورین ساواک و زندان اوین تیرباران شدند.اینها نمونه های استثنائی ای نیستند. کلا حکومت شاه یک دیکتاتوری خشن بود که با سرکوب و زندان و دستگیری و شکنجه سرپا مانده بود.
مردم علیه چنین شرایط خفقانی انقلاب کردند و صدبار حق داشتند. مسیح علینژاد می تواند مخالف انقلاب باشد، که هست ولی انقلاب مردم علیه نظام شاهی بی تقصیر بود. این انقلاب اگر با ضد انقلاب جمهوری اسلامی روبرو نمی شد می توانست نتایج رهائبخشی برای مردم ایران و حتی جهانیان بهمراه داشته باشد که متاسفانه چنین نشد. انقلابی که جامعه امروز ایرانآبستن آن است به عقب نگاه نخواهد کرد به آینده ای که باید ساخته شود نظر دارد. برگشت به گذشته یک امید واهی است. پی افکندن جامعه ای نو که دست شیخ و شاه کوتاه شده باشد و انسانیت به جای مذهب و یا ناسیونالیسم محوریت داشته باشد، بسیار در دسترس تر است.
در فیلمی که مسیح علینژاد از این دیدار منتشر کرده است از زبان فرح پهلوی گفته می شود که زنان در دوران شاه سابق هر طور که می خواستند می توانستند لباس بپوشند. این گوشه ای از حقیقت است ولی تمام آن نیست. همه می دانیم که قوانین زمان شاه متاثر از”شرع مقدس اسلام” بود تا آنجایی که به حقوق زنان بر می گشت شرع اسلام دست و بال زنان را به اشکال مختلف می بست. مسئله فقط پیروی کردن از قوانین شریعه نبود و نیست، ناسیونالیسم عظمت طلب خودش شونیستی و ضد زن است. مسیح علینژاد در دیدارش با فرح می توانست از وی بپرسد که وقتی محمد رضا پهلوی در پاسخ به یک خبرنگار خارجی گفت “عقل زنان بطورمعمول کمتر از مردان است” و فرح پهلوی در کنار ایشان نشسته بود و به این سخنان گوش می داد دقیقا چه احساسی داشت؟ تازه به این کار نداریم که همان تاج و تخت کذایی فقط به افراد مذکر می توانست منتقل شود و ارزش فرح پهلوی این بود که توانست پسری بزاید که وارث تاج و تخت باشد. مثال و نمونه زیاد است. حقیقت این است اگر زنان در ایران حق و حقوقی هم بدست آورده باشند محصول مبارزات مدنی زنان و مردان آزادیخواه در ادوار زمانی متفاوت بوده است. وگرنه نظام سلطنتی بند نافش با اسلام بسته شده بود و حاضر بود که به خاطر حفظ قدرت پادشاهی به روحانیون و اسلامیون هزار و یک باج بدهد که داد. تا آنجا که به تاريخ ايران مربوط است، حدود ٨٠ سال پيش که صحبت برسر الغاى سلطنت دو هزار ساله بود، مدرس، از آخوندهاى متنفذ، اعلام کرد که “حمله به پادشاهى حمله به شريعت مقدس است”. و هنگامى که رضا خان از طريق ساخت و پاخت با روحانيت به تاج و تخت رسيد، اظهار داشت که يکى از آرزوهاى بزرگش “اجراى شرع مقدس اسلام” است. رضا خان با حمايت نهاد مذهب و شيوخى چون سيد ابوالحسن اصفهانى و آشيخ عبدالکريم حائرى شاه شد و پسرش نيز هميشه حمايت آيت الله هائى نظير فلسفى و بروجردى را داشت. بى جهت نيست که رضا پهلوى دوم در پيام خود موسوم به “ميثاق با مردم” سعى در نجات وجهه “اسلام ناب محمدى” دارد و تاکيد مى کند که دفاع او از “سکولاريته” به معناى دفاع از بى مذهبى نيست.وی اخیرا گفته است که اگر کسانی به دنبال “اسلام ستیزی” باشند ایشان جمهوری اسلامی را بر آنها ترجیح می دهد. اینها که می خواهند در ایران رنسانسی علیه مذهب و اسلام برپاکنند کسانی جز همین مردم نیستند که چهار دهه است چوب و زخم مذهب را خورده اند. ضدیت خاندان پهلوی در واقع با همین مردم است که انقلاب زیر و رو کننده ای می خواهند.
مسیح علینژاد بعنوان ژورنالیست وکنشگر اجتماعی سیر تکاملی چند جانبه ای را طی کرده است. از دفاع از جناح دوم خرداد به ضدیت با کلیت جمهوری اسلامی رسید که مثبت بود.فعالیت های با ارزشی در دفاع از حقوق زنان انجام داده است. اما تبدیل شدن او به بلندگوی تبلیغاتی برای خاندان پهلوی یک عقبگرد تاسف بار است.موضوعی مسخره تر از این نیست که کسی بخواهد رهایی زنان را دستمایه به حاکمیت رساندن نظامی کند که در آن شاه شبان است و مردم رمه هستند. جنبش رهایی زنان هیچگونه سنخیتی با نظامی که سمبل بى حقوقى و بى اختيارى کامل انسان است، ندارد.
۲۸ ژوئیه۲۰۲۰
اینرا هم بخوانید
نه انتقام که اجرای عدالت– حسن صالحی
مندرج در ژورنال شماره ۹۰۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …