من فکر می کنم که در بررسی “پیمان نوین” رضا پهلوی باید معنای دقیق بعضی کلمات و عبارات را درست متوجه شد تا بتوان پی برد که ایشان دقیقا منظورش چیست. مثلا وقتی که ایشان از “ما” صحبت می کند منظورش واقعا “ما” نیست. منظورش طیف خودشان است. و یا وقتی که از “شما” حرف می زند منظورش شخص من یا شما نیست. منظورش بخشی از حاکمین و بدنه لشکری و کشوری نظام است . وقتی هم که از منافع ملی حرف می زند منظورش منافع طبقه سرمایه دار در ایران است. همین واقعیت در مورد برخی عبارت و کلمات دیگر نظیر “خرد جمعی” و یا “مشارکت عمومی” و غیره نیز صادق است که بعدا بیشتر توضیح می دهم.
اجازه بدهید با این معانی تازه یک بار دیگر بخشهایی از “پیمان نوین” رضا پهلوی را مروری کنیم.
ایشان می گوید که “ما درسی را که در بیش از دو دهه گذشته گرفتهایم، و امروز خوشبینترین افراد هم به آن معترفند این است که: این نظام، اصلاحپذیر نیست.” این “ما” منظور خودشان است. چرا که ایشان خیلی به رفسنجانی و خاتمی و موسوی ارادت داشت و می گفت که “راه درستی را انتخاب کرده اند” و به آنها دخیل بسته بود. در ضمن، بحث مردم فقط این نیست که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست. بحث مردم این است که اصلاح طلب و اصول گرا ماجرایش تمام است یعنی جمهوری اسلامی با هر باند و دسته اش باید برود.
رضا پهلوی وقتی که می گوید جمهوری اسلامی لایق “شما” نیست منظورش از “شما” بدنه لشکری و کشوری نظام است که ایشان فقط می خواهد سرانش را عوض کند و خود بر راس این بدنه بنشیند.
ادامه دهیم. رضا پهلوی می گوید: “رفاه و پیشرفت در دنیای امروز، در برپایی حکومتی است که بر خرد جمعی، مشارکت عمومی و مسئولیتپذیری شهروندی استوار باشد.” اینجا منظور از “خرد جمعی” خواست و تمایل بخش های مختلف طبقه سرمایه دار و نمایندگان سیاسی آن است. “مشارکت عمومی” هم یعنی اینکه نمایندگان رنگارنگ طبقه سرمایه دار بتوانند در قدرت سهیم باشند. ولی وقتی که از مسئولیت پذیری شهروندان حرف می زند منظورش واقعا شهروندان است و منظورش از مسئولیت پذیری البته این است که “کمربندها” را برای تحمل ریاضت کشی های بیشتر سفت کنند و به اوامر نمایندگان طبقه سرمایه دار خوب گوش فرا دهند وگرنه به جرم مسئولیت ناپذیری در مقابل طبقه حاکم روانه زندان خواهند شد. تا آنجا که به مردم بر می گردد مردم خواهان بدست گرفتن همه قدرت و اعمال اراده مستقیم خود از طریق شوراها هستند و این اصلا برای رضا پهلوی و شرکا قابل تحمل نیست و پا از گلیم خود دراز کردن است.
رضا پهلوی وقتی که از “گذار از جمهوری اسلامی” بعنوان “نماد انحصار و انباشت ثروت و قدرت در دست گروهی اندک” حرف می زند منظورش این نیست که جمهوری اسلامی را بایستی از بیخ و بن سرنگون کرد بلکه منظورش این است که دایره این انحصار قدری بزرگتر شود و او و دیگر نمایندگان طبقه سرمایه دار هم بتوانند جزئی از آن باشند.
قسمت جالب “پیمان نوین” این عبارت است: ” بیایید باور کنیم که هیچ شخص یا گروه یا نیرویی به تنهایی نمیتواند ما را نجات دهد. ما، یا با هم این کشتی طوفانزده را به ساحل امن میرسانیم، یا جدا جدا غرق خواهیم شد.” این عبارت برای ما خیلی آشنا است و تا کنون بارها از سوی برخی از کله گنده های ان رژیم هم تکرار شده است و آنهم در مواقعی که در مقابل طوفان انقلاب مردم به یکدیگر هشدار داده اند. خاصیت این عبارت در “پیمان نوین” رضا پهلوی عینا همین است. وقتی ایشان از ما و شما حرف می زند منظورش خودشان و کل حکومت و یا بخشهایی از آن است. و وقتی که از “طوفان” سخن می گوید منظورش انقلاب مردم است. یعنی دارد به بخشهای مختلف طبقه سرمایه دار در قدرت و در اپوزیسیون هشدار می دهد که اگر به خود نجنبیم انقلاب زیر و کننده مردم همه ما را جارو خواهد کرد و بنابراین از همین حالا باید جلوی چنین اتفاقی را بگیریم. هر وقت مردم مثل آبان ۹۸ حکومت را مورد تعرض قرار می دهند رضا پهلوی از “هرج و مرج” نگران می شود چرا که قیام و انقلاب مردم را هرج و مرج می داند و معتقد است که “بازسازی یک اتوریتهی ملی و ملیاندیش”، “در هرج و مرج ممکن نخواهد بود” . باور کنید رضا پهلوی بیشتر از جمهوری اسلامی از انقلاب مردم می ترسد چرا که به زعم وی انقلاب بر سر “بقا یا انقراض” طبقه حاکم است.
و بالاخره او با نمونه آوردن از تحولات کشورهای حوزه بالکان می خواهد به سرمایه داری جهانی اطمینان دهد که منظورش از تحولات در ایران یک تحولات بشدت کنترل شده و بنحوی است که فقط به جابجایی در قدرت بیانجامد بدون آنکه منافع طبقه سرمایه دار و “تضمن حقوق مالکیت و سرمایه گذار” را به خطر بیفتد. وی اگر هم حرفی از رفاه و امنیت کارگر و کارمند می زند منظورش واقعا ایجاد بهشت سودآوری برای سرمایه دار و کارخانه دار از طریق استثمار وحشیانه نیروی کار در سایه خفقان سیاسی است و نه تامین رفاه کارگر و کارمند! در ضمن همه می دانند که تحولات در بالکان منجر به رفاه کارگران و مردم زحمتکش نشد.
رضا پهلوی در بخش پایانی حرفهای خود هم از کاوه، دلاوری و اقدام دلاوران برای “نجات میهن”صحبت می کند. اینجا هم منظورش این است که مردم مثل کاوه جانفشانی کنند تا نظام پادشاهی فریدونی (خاندان پهلوی) را بر تخت بنشانند. و منظور وی از دلاوری و دلاوران هم همان سرداران سپاه مثل قاسم سلیمانی هستند که واقعا شاهزاده خیلی از مرگ ایشان زانوی غم به بغل گرفت.
خلاصه کنیم. اگر شما “پیمان نوین” رضا پهلوی را با لغتنامه درست نخوانید به شدت دچار اشتباه خواهید شد. او شاهزاده ای بدون تاج و تخت است. خیلی تلاش کرد که به جایی برسد ولی ثمری نداشت. پروژه پشت پروژه آورد ولی با شکست روبرو شد. چرا که سیر تحولات جامعه ایران به نفع راست نیست. جامعه چپ است. مردم شاه نمی خواهند. مردم بدنبال تغییر بنیادین در زندگی خود هستند. او با شم طبقاتی خود خطر را احساس کرده است. او دارد به حاکمین بورژوا و احزاب بورژوایی در اپوزیسیون هشدار می دهد که اگر نجنبیم انقلابی بزرگ و زیر و رو کننده همه طبقه سرمایه دار و ماشین دولتی آن را جارو خواهد کرد. هر چند که او می خواهد تغییراتی اتفاق بیفتد. اما به شدت از انقلاب مردم هراسان است. از نظر وی تحولات باید مثل رویدادهای بالکان کنترل شده باشد و نهایتا به شرکت هر چه بیشتر از نمایندگان طبقه سرمایه دار در قدرت بیانجامد.
این معنای اصلی “پیمان نوین” رضا پهلوی است. ولی مردم گول این حرفها را نمی خورند و نباید بخورند. از لابلای حرفهای رضا پهلوی کاملا پیداست که او به دنبال چه است. جامعه اما چیز دیگری می خواهد. مردم می خواهند نظام جمهوری اسلامی با همه جناحها و نهادها و قوانین اش سرنگون شود و ماشین حکومتی موجود کلا در هم شکسته شود.کارگران از هم اکنون سوت تشکیل شورها برای اعمال قدرت خود را به صدا در آورده اند. همه شهروندان باید در شوراها متشکل شوند و دخالت آزادانه و آگاهانه و مستقیم مردم در حکومت تضمین گردد.سیستم بردگی مزدی باید ملغی شود. محور سیاست اقتصادی نظام آتی باید تامین رفاه و نیازهای همه مردم باشد و نه سودآوری و ثروت اندوزی یک اقلیت سرمایه دار.
جامعه دارد به این سمت می رود. سرعت بخشیدن به این روند بهترین پاسخ به رضا پهلوی است.
اینرا هم بخوانید
اعدام جنایتکارانه جمشید شارمهد، زندانی سیاسی – پیام حسن صالحی، سخنگوی کمیته بینالمللی علیه اعدام
مندرج در ژورنال شماره ۸۷۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …