مهاجرت و سودای زندگی بهتر- کارگر کارگاهی- حمید دائمی

کارگر کمونیست ۸۲۶
موج گسترده مهاجرت در سال های اخیر نشانی از وضع اسفناک معیشت زندگی در ایران است. این پدیده بیش از هر چیز بیانگر بحران عمیق در مناسبات تولیدی و به همین نسبت، در جریان توزیع ثروت و خدمات در جامعه است. گسترش روز افزون فقر و گرانی ضروریات معیشتی و عدم دسترسی نیروی کار به حداقل های لازم برای زندگی بدلیل دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، نتایج بحرانی است که دامنگیر جامعه است. از این رو مهاجرت، بعنوان یکی از آخرین ابزارهای دفاعی طبقه مزدبگیر و مردم برای بقاء و زیستن است.
آنچه در اخبار و گزارش ها انتشار می یابد، بیشتر مربوط به مهاجرت اقشار تحصیل کرده و متخصص دانشگاهی نظیر پزشکان(عمومی و دارای تخصص)، پرستاران، دانشجویان با لیبل نخبگان مطرح می شود. در این میان اما آمار و اخبار مهاجرت کارگران و متخصصان عرصه صنعت و تولید کمتر بچشم می خورد. شاید این موضوع غیر عمد بنظر برسد. اما با دقت بیشتر می توان نوعی ضریب برای این موضوع بدست آورد.
مهاجرت نیروی کار دو جریان اصلی دارد که مهاجرت در داخل کشور و یا به خارج از کشور است. مهاجرت داخلی از دو بخش عمده تشکیل می شود یکی جابجایی نیروی روستا به شهر که از شهرها به مراکز اصلی و مهم کار مثل مراکز استان ها و شهرک های صنعتی صورت میگیرد. بخش دیگر مهاجرت بین رشته ای کار مثل مهاجرت از بخش های فنی و صنعتی به بخش های خدماتی و غیره است. بخشی از این جابجایی نیرو محدود، موقت و فصلی است و بخش مهمی از آن همیشگی است. بررسی این موضوع از اهمیت ویژه ای برخودار دار است؛ بواسطه اثراتی که در جریان تولید و نیز توازن نیروی کار داراست و البته نیاز به کار تحقیقی گسترده و بیشتری دارد. ما در این نوشته نگاهی گذرا و طرح موضوع مهاجرت نیروی کار به خارج از زیستگاه خود را داریم.
مهم ترین علتی که در گروه های مهاجرین به خارج از کشور مشهود است، پایین بودن دستمزدها و استثمار شدید در عرصه های مختلف کار است. تفاوت حداقل مزد نیروی کار ساده در کشورهای همسایه حدود 3 تا 5 برابر حداقل دستمزد در ایران است یعنی رقمی بین 25 تا 35 میلیون تومان. این مبلغ برای نیروی کار حرفه ای صنعتی و خدماتی (درمان و غیره) گاه تا 10 برابر مزد در ایران است.
ساعات کار طولانی و طاقت فرسا، فشار کار، مقررات خشن و خشونت ها و بی پرنسیبی های صاحبان کار و مشکلات محیطی کارگاه ها و کارخانه ها از علت های اصلی و تأثیر گذار بر نیروی شاغل برای مهاجرت است.
نا امنی محیط کار و فقدان استانداردهای لازم برای حفظ سلامتی و امنیت، عدم تأمین اجتماعی و پوشش های بیمه ای و خدماتی یکی دیگر از دلایلی است که کارگران و متخصصان رشته های مختلف کار را مجبور به مهاجرت می کند.
یأس و نا امیدی حاصل از فشار کار و ناتوانی در حل مسائل و مشکلات با کارفرما و مسئولین کار؛ استیصال، بی افقی و تنگناهای ناشی از بحران های اقتصادی اعم از گرانی و تورم افسار گسیخته که قدرت و توان زندگی معمولی را از مزدبگیران سلب کرده و فقر را عمیق تر می کند، از دیگر دلایل بسیار مهم این پدیده است.
اینکه شرایط کار در بسیاری از کشورهای مقصد مهاجرت چندان دهان سوز نیست و امکانات و شرایط گاها بدتری دارد شکی در آن نیست. عدم تأمین اجتماعی، مسکن و تغذیه نامناسب، خدمات درمانی و بهداشتی نازل و دیگر مواردی که لایق هیچ انسانی نیست، تنها چیزی که نیروی کار را ترغیب یا بهتر است بگوییم، وادار می کند که تن به این شرایط دهد، تفاوت چشم گیر دستمزد است. در باره شرایط کار و حوادث آن برای نیروی کار مهاجر در کشورهای همسایه در نوشته ای دیگر خواهیم پرداخت.
وارد شدن سالیانه نزدیک به یک میلیون نیرو به بازار کار، و فقدان بستر لازم برای بکارگیری این نیرو از دلایل بسیار مهم در توازن قوا و قدرت چانه زنی کارگران برای دستیابی به مزد و مزایای شغلی است. از طرفی تفاوت دستمزدها که گاهی تا 10 برابر دستمزد کنونی است که دریافت می کنند، مهاجرت را به راهی دم دستی برای برون رفت از این شرایط رقت بار زندگی بدل کرده است. در گذشته مهاجرت به کشورهای صنعتی متمول نظیر ژاپن یا اروپا برای نیروی کار ایرانی جا افتاده بود. اما اخیرا مهاجرت به کشورهایی نظیر عراق، قطر، عمان و حتی ارمنستان جایگزین نقاط دور دست شده است. غیر از اینکه تفاوت دریافتی با داخل قابل توجه است- که البته به این معنی نیست که این رقم کافی باشد- در ثانی هزینه رسیدن به کشورهای همسایه پایین تر و مسافت دسترسی کمتر است که این خود مزیتی برای نیروی کار فنی و متخصص فراهم می کند. گرچه این ویژگی خیلی برای پزشکان و متخصصان درمان و پرستاران دندانگیر نیست و در اروپا و آمریکا و کانادا شرایط بمراتب بهتری برای این بخش از نیروی کار فراهم است.
در حقیقت فشرده تر شدن صفوف نیروی بیکار جامعه که فرصت سوءاستفاده به کارفرماها را فراهم می کند؛ به همان درجه انرژی و توان نیروی کار را کاهش می دهد. بخصوص در شرایطی که نه قوانین و ضوابط کار به نفع و در جهت مصالح کارگران است و نه ابزار لازم برای مقابله با این بی حقوقی و استثمار کارگران موجود است.
دستیابی به حقوقی نظیر تأمین حقوق مکفی (به نسبت تأمین یک زندگی استاندارد و انسانی) برای همه شاغلین، تأمین و حمایت همه جانبه از همه افراد واجد شرایط کار تا یافتن شغل مناسب و حق اعتراض و دخالت در تعیین مزد، ساعت کار، مزایای شغلی از جمله حق مسکن و بهداشت و درمان رایگان و تخصیص حق تحصیل و تأمین فرزندان برای ممانعت از کار کودکان و دیگر مطالبات شغلی از طریق مبارزات متحدانه ما کارگران ممکن است. مجامع عمومی کارگری و تصمیم گیری شورایی و متحد، سازمانیابی در تمام عرصه های مبارزه مسیر این نبرد را هموار تر میکند.
با اینکه با شروع “انقلاب زن زندگی آزادی”، شور و شوق جامعه برای تغییر وضعیت موجود دوچندان شده و تقریبا تمامی بخش های جامعه به کمتر از انقلاب از طریق سرنگونی کل بساط جمهوری کثیف سرمایه قانع نیستند؛ اما راه کار موقت مهاجرت نیروی کار کماکان بدلایل پیش گفته وجود دارد. متأسفانه بخش مهمی از کارگران؛ با وجود شرایط سخت و غیر انسانی کار و رنج بسیار در کشورهای همسایه، بدنبال زندگی “بهتر”(که البته این خود جای بررسی دقیق تری دارد) بار سفر می بندند.
یکی از اهرم های مهم برای جلوگیری از تضییع حقوق نیروی کار، وجود تشکل ها و نهادهای کارگری برای مقابله با تعرضات کارفرما و دولت به مزدبگیران است. در فقدان چنین ابزارهایی، مبرم ترین کار ایجاد شوراهای کارگری و برگزاری مجامع عمومی جهت تصمیم گیری متحدانه مسائل حقوقی در محیط کار است. این امر از دست پیشروان کارگری در کارگاه ها و کارخانه ها بر می آید و میتوان با راه اندازی این شوراها بمیزان قابل توجهی از مشکلات و مسائل روزمره در محیط کار کاست. گام بعدی ارتباط با دیگر محیط های کارگری و طرح همکاری و اتحاد با دیگر تشکل ها و شوراها، امر دفاع از حقوق مزدبگیران را ساده تر می کند . در عرصه میدانی نیز تاکید من بر اتحاد شاغل و بازنشسته است که امروز به یک گفمان داغ در جنبش کارگری تبدیل شده است.
ما کارگران خوب می دانیم تنها راه پایان دادن به این فلاکت و ریشه کنی این غده سرطانی و هیولای چند سر و دست سرمایه داری است. باید دست بکار سرعت بخشیدن به انقلاب برای دستیابی به این مهم شد. ایجاد شورا و مجامع کارگری راه اعمال اراده مستقیم و متحدانه و نقش آفرینی ما کارگران در سرنوشت خود است. و مطمئن ترین راه تحقق این آرمان و آرزوی انسانی همه مزدبگیران و ستمدیدگان، تحزب یابی و متشکل شدن در حزب کمونیست کارگری است.
زنده باد انقلاب انسانی
زنده باد انقلاب کارگری
کارگر کارگاهی- حمید دائمی

اینرا هم بخوانید

مردم صدای خس خس گلوی جمهوری اسلامی را می شنوند! مهران محبی

 کارگر کمونیست ۸۶۲ فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در سخنرانی اش در دانشکده ملی مهارت دکتر …