مهاجرستیزی انگاره ها تا واقعیات- سیاوش رهرو

اکثر انگاره ها در ارتباط با به اصطلاح موج مهاجرستیزی اخیر به شدت تحت تاثیر پروپاگاندای حاکمیت است.

از جمله استناد به اینکه گویا “مردم” مخالف مهاجرین هستند و برای همین دولت دارد افعانستانی ها را بیرون می‌کند، یا در بهترین‌ حالت “مردم” موافق اخراج افعانستانی هستند! پذیرفتن دربست یک دروغ و فریب است که از بس تکرار شده گویا عادی شده است. گویا عموم مردم “خیلی دوست دارند” که زنان افغاستانی برگردند زیر دستان خونین طالبان! یا برای اکثر مردم گویا اهمیت ندارد که سرنوشت کودکان زیر چنگال کثیف طالبان چه خواهد شد! یا کارگر ایرانی گویا برایش اهمیت ندارد که همکار افعانستانی‌اش می‌رود که از بیکاری و گرسنگی یا سرکوب بمیرد! نه آقایان این نگاه ها نه تنها از مردمی که برای “زن زندگی و آزادی” قیام کرده اند بر نمی‌آید که اساسا با انسان‌دوستی، عواطف و عقل انسان امروز جور در نمی‌آید.

نژادپرستی و مهاجرستیزی همیشه نگاهی متعلق به طبقات حاکم در راستای منافع سیاسی و اقتصادی‌شان بوده. و البته که سعی کرده و می‌کنند تا جامعه را پشت نگاه و سیاست های خود بسیج کنند. آن ها از مشکلات جامعه بهره‌برداری می‌کنند تا علت مشکل را نه خود بلکه مهاجرین عنوان کنند! فقر، بیکاری و جرم و جنایت را گردن مهاجرین بندازند و خود را که مسبب تمام این فجایع هستند را “کنار مردم” و علیه مهاجرین قراردهند. “هیتلر” هم همین کار را کرد، “ترامپ” و “جمهوری اسلامی” هم همین کار را می‌کنند.

حقیقت لزوما آن چیزی نیست که به چشم می‌آید یا زیاد شنیده می‌شود. مثال واضحش اینکه اگر فقط به تجربه اکتفا شود گویا این خورشید است که دارد دور ما می‌گردد در حالیکه تحلیل، علم و حقیقت طلبی به ما می‌گوید که این زمین است که دور خورشید می‌گردد.

حال همین مثال را بگذارید جلو کسانیکه می‌گویند “بله من خودم فلان کارگر و فلان معلم و فلان بهمان را دیدم که میگفت این مهاجرا کار ما رو گرفتن و ما رو بدبخت کرده اند!” خب باقی کارگران ومعلمان که این را نمی‌گویند چی؟ اینکه حاکمیت دائم نگاه مهاجرستیزانه را به جامعه پمپاژ می کند چی؟ اینکه در تحلیل و واقعیت، حضور مهاجرین افعانستانی ربطی به بیکاری و دستمزد پایین کارگران و معلمان و بازنشستگان ندارد چی؟ مهاجرین عموما در مشاغل سخت که کمتر متقاضی دارد آن هم با شرایط حقوقی اسف بار و دستمزد بخور و نمیر مشغول کار هستند، این را اتفاقا عموم مردم و به ویژه طبقه کارگر به خاطر زندگیِ مشترک در کنار مهاجرین افغانستانی به خوبی می‌دانند. آن ها سالیان سال در مدرسه، محله و سرکار باهم کار و زندگی کرده اند و همین زیست و تجربه‌ی مشترک بیشتر بین آن‌ها پیوند و همدلی برقرار کرده تا ستیز و دشمنی. اما گویا طبقات حاکم(سرمایه‌داران دولتی و خصوصی) باز هر جا که می‌خواهند مشکل خود را حل کنند و به منفعت خود برسند یاد “مردم” می‌افتند و به جای مردم حرف می‌زنند و اقدامات و خواست خود را خواست مردم جا می‌زنند!  و البته با تبلیغات و ذهنیت سازی سعی می‌کنند به مردم بقبولانند که آنچه عقیده دارند و میخواهند درست‌تر از واقعیتی است که مردم زندگی می‌کنند!

بگذارید اصلا فرض برخی “مثلا تحلیلگران بی طرف”! و فرض حاکمیت بی غرض! را قبول کنیم که گویا اکثریت مردم “نژادپرست” و “افغان ستیز” هستند! آیا این وظیفه جنبش ها و تفکرات رادیکال و انتقادی را بیشتر نمی‌کند؟ آیا این نباید توجه را به سمت آن اقلیت “ضدنژادپرست” جلب کند تا با سازماندهی آن “مثلا اقلیت” بتوان نگاه مهاجرستیزانه در جامعه را تغییر داد؟

هر چند که ما کمونیست‌های کارگری معتقدیم نگاه نژادپرستانه نه اکثریت که اقلیت ناچیز است. نگاهی است سیستماتیک و متعلق به یک درصدی ها و حاکمیت که سعی دارند آن را به طبقه کارگر و  عموم جامعه تحمیل کنند وگرنه شاید آن آقازاده و سرمایه داری که از همین نیروی‌کارِ ارزان افعانستاتی ها سود کلان می‌برد، همزمان از زشت شدن چهره‌ی شهر و بی فرهنگی و …. بنالد ولی طبقه کارگر و عموم‌ مردم که وضعیت معیشتی و زیست مشترکی با مهاجرین دارند با آن ها نزدیکی بیشتری احساس می‌کنند .

پس بگذارید با صدای بلند اعلام کنیم که اگر کارگری گفت این افعانستانی ها ما را بدبخت کرده اند این فقط سطح قضیه است، در زیر این سطح منظور او این است که فقر و بیکاری ما را بدبخت کرده و خوب می‌داند و می‌دانیم که مسبب فقر   بیکاری و عدم داشتن تشکل مستقل کارگری و عدم وجود آزادی و شادی تنها حاکمیت است و بس؛ با تمام اعوان و انصار اصلاح طلب و اصول گرایش، با تمام سرمایه داران و خرپولداران خصوصی و دولتی اش.

بگذارید اعلام کنیم که مردم در کنار مهاجرین و مهاجرین در کنار مردم حداقل از ۹۶ تا امروز دارند می‌جنگند و این گویا “هم‌وطنان” بودند که ما را می‌کشتند. ما در کنار هم آزادی و برابری و حق زندگی بهتر را فریاد زده ایم و در تداوم این فریاد به خون و نژاد و لهجه و زبان و جیب هم گیر نمی‌‌دهیم.

تنها حاکمیت و ناسیونالیست ها(اعم از سلطنت طلب، ملی مذهبی و اصلاح طلب) هستند که در “اتحادی مقدس” می‌خواهند مشکل را مهاجرینِ افغانستانی نشان دهند تا منافع عقیدتی، اقتصادی و سیاسی خود را پیش ببرند؛ چون که همه شان متعلق به یک کمپ هستند: “یک درصدی ها”.

اینرا هم بخوانید

دستمزد ما در دستان ماست- حمید دائمی- کارگر کارگاهی

کارگر کمونیست ۸۶۲ با نزدیک شدن به پایان سال یکی از مسائلی که همواره ذهن …