“مکانیسم ماشه”، تشدید بحران بین‌المللی و احتمال جنگ- کاظم نیکخواه

گفتگو با کاظم نیکخواه

انترناسیونال: مکانیسم ماشه در آستانه به کار افتادن است. جمهوری اسلامی کمتر از ۳۰ روز فرصت دارد تا مانع از فعال‌شدن آن شود و با غرب به شکلی کنار بیاید. باتوجه‌به وضعی که حکومت در آن قرار گرفته آیا به نظر شما رسیدن به چنین توافقی برایش میسر است؟

کاظم نیکخواه: به نظر من جمهوری اسلامی راهی جز گردن‌گذاشتن به خواست‌های غرب ندارد. اقتصاد جمهوری اسلامی فی‌الحال در حال فروپاشی کامل است و حکومت حتی امکان تأمین برق و آب و گاز مردم را هم ندارد. کارخانه‌ها و شهرک‌های صنعتی پشت‌سرهم تعطیل می‌شوند. بیکارسازی‌ها گسترش‌یافته است. دلار به بالای ۱۰۰ هزار تومان رسیده و همه عوارض دیگری که شاهدش هستیم. بااین‌وجود سماجت جمهوری اسلامی بر سر غنی‌سازی و دیگر سیاست‌های بحران‌آفرینش فقط می‌تواند به فعال‌شدن عملی مکانیسم ماشه منجر شود که معنایش تحریم‌های فراگیر و گسترده اقتصادی، انزوای کامل جمهوری اسلامی، سقوط کامل اقتصاد و حتی ادامه جنگ و حملات نظامی و ازهم‌گسیختگی کامل جمهوری اسلامی است. در شرایطی که فضای جامعه کاملاً سرنگونی‌طلبانه و علیه حکومت اسلامی و سیاست هسته‌ای آن است، چنین ابعادی از بحران، نتیجه‌اش نهایتاً می‌تواند سرنگونی جمهوری اسلامی با انقلاب و خیزش‌های مردم باشد. به این دلایل عقل معاش حکم می‌کند که جمهوری اسلامی از سیاست اتمی کوتاه بیاید و با کشورهای دنیا تعامل کند و به توافقاتی برسد. آیا این حد از واقع‌بینی در میان سران حکومت هست؟ این را مطمئن نیستم. چون خامنه‌ای و دیگر سران حکومت اشتباه محاسبه‌های فاجعه‌آمیز کم نداشته‌اند. یک نمونه‌اش همین قبل از جنگ ۱۲ روزه بود که با محاسبات اشتباه، کوتاه نیامدند و نتیجه‌اش ضرباتی مهلک و دروشدن ۳۰ تن از بالاترین سران سپاه و دانشمندان هسته‌ای حکومت و غیره بود. تصور من این است که این بار در آخرین روزهایی که به فعال‌شدن عملی مکانیسم ماشه باقی‌مانده است وارد مذاکرات و فرصت خریدن خواهند شد تا برای چند ماه هم شده آن را عقب بیندازند.

انترناسیونال: یکی از پیامدهای مکانیسم ماشه همانطور که اشاره کردید بیشترشدن احتمال حمله نظامی به جمهوری اسلامی است؛ خطری که پیش از آن هم احتمال وقوع آن بسیار بود. به نظر شما آیا شاهد جنگی دیگر با ابعادی گسترده‌تر در آینده نزدیک خواهیم بود؟

کاظم نیکخواه: ببینید! باوجود جمهوری اسلامی همیشه خطر جنگ بوده و خواهد بود. این خطر فقط ناشی از غنی‌سازی هسته‌ای نیست. ناشی از خود هویت و ماهیت جمهوری اسلامی است که با سیاست و سنت نابودی اسرائیل و مرگ بر آمریکا تنیده شده است. جنبش اسلام سیاسی اساساً با این سیاست‌ها تعریف می‌شود و افتخار سرانش همین است که تا دم مرگ، از سیاست نابودی اسرائیل و ضد غربی و ضد آمریکایی گری کوتاه نمی‌آیند. جمهوری اسلامی برای این سیاست‌ها در کشورهای عراق و یمن و لبنان و در منطقه فلسطین ده‌ها گروه تروریست نیابتی درست کرده و سازمان داده است. همه اینها تمام تبلیغاتشان در همین راستاست. در واقع علیه کل مردم اسرائیل و آمریکا و غرب و فرهنگ پیشرو غرب هستند؛ بنابراین حتی اگر از غنی‌سازی هسته‌ای کوتاه بیایند، کوتاه‌آمدن در این زمینه‌ها برایشان ساده نیست. این جهت‌گیری و سیاست‌ها و سنت‌ها به ناگزیر آبستن نه فقط تحریم‌های وسیع، بلکه عامل جنگ‌ها و کشاکش‌های نظامی گسترده است. این را ما قبل از جنگ دوازده‌روزه هم گفته بودیم و اکنون نیز تأکید می‌کنیم؛ بنابراین جواب من به این سؤال شما مثبت است که باوجود جمهوری اسلامی احتمال و امکان جنگ و کشاکش‌های نظامی گسترده کاملاً وجود دارد. درعین‌حال چنین جنگ‌هایی می‌تواند همین‌طور که در این دوره هم شاهد بودیم به درجات مختلف به قربانی شدن مردم نیز منجر شود. یعنی علاوه بر فشارهای اقتصادی و گرانی و فلاکت اقتصادی، خطر قربانی شدن مستقیم شهروندان غیرنظامی نیز در همه جنگ‌ها وجود دارد.

انترناسیونال: با تشدید انزوای بین‌المللی جمهوری اسلامی، آیا این وضعیت می‌تواند به گسترش جنبش‌های مردمی و اعتراضات بیشتر منجر شود، یا برعکس، خطر سرکوب و محدودیت‌های بیشتر را افزایش می‌دهد؟ نقش نیروهای چپ و مترقی در هدایت این روند را چگونه می‌بینید؟

کاظم نیکخواه: تشدید بحران بین‌المللی جمهوری اسلامی یک عامل دو لبه است. در یک مراحلی می‌تواند به بهانه‌ای برای گسترش دستگیری‌ها و اعدام‌ها و سرکوب مردم منجر شود، در شرایط حادتری می‌تواند ازهم‌گسیختگی صفوف حکومت و روحیه‌باختگی نیروهایش را باعث شود و روحیه تعرضی مردم را علیه حکومت گسترش دهد و فضای جامعه به سمت گسترش جنبش‌های اعتراضی و حتی خیزش و انقلاب تحول پیدا کند. درهرحال فضای جامعه ایران وسیعاً سرنگونی‌طلبانه است. جنبش سرنگونی در ابعاد و اشکال وسیعی وجود دارد که یکی از فرازهای آن را در انقلاب زن زندگی آزادی دیدیم که همچنان به اشکالی ادامه دارد. یعنی این فرض است که مردم می‌خواهند از شر جمهوری اسلامی خلاص شوند. از ضربه خوردن جمهوری اسلامی خوشحال می‌شوند. از هر فرصتی که پیش بیاید برای ضربه‌زدن به آن استفاده می‌کنند. حکومت هم این را می‌داند و از هر فرصتی برای تعرض به مردم و برای عقب راندن انقلاب و جنبش سرنگونی استفاده می‌کند. این جنگی است که فی‌الحال در جامعه جریان دارد و با تشدید تحریم‌ها و بحران بین‌المللی و جنگی نیز به درجات مختلف ادامه خواهد یافت. مردم با هرچه جمهوری اسلامی سر جنگ دارد، سر همراهی دارند. جوانان دختر و پسر، وسیعاً به فرهنگ غربی و ارزش‌های غربی سمپاتی دارند. فضای جامعه نسبت به دولت‌ها و مردم کشورهای دیگر از جمله آمریکا و اسرائیل و غرب خصمانه نیست. در فضای جنگی نیز مردم اگر شرایط را مساعد ببینند به حکومت و نیروهایش حمله می‌کنند و به آنها ضربه می‌زنند و جنگشان با حکومت را گسترش خواهند داد.

نتیجه‌ای که می‌گیرم این است که اگر بحران تشدید شود به این معنا که تحریم‌ها گسترش یابد و گرانی و تورم و بی‌ارزش شدن پول و کمیابی گسترش یابد، اعتراضات کارگران، بازنشستگان، معلمان و بخش‌های دیگر جامعه علیه حکومت گسترش می‌یابد. چرا که مردم حکومت را به درست عامل این اوضاع می‌دانند و همین را با صدای رسا می‌گویند و دست به اعتراضات بیشتری می‌زنند. اما اگر فضا به سمت جنگ همه‌جانبه برود فرق می‌کند. در فضای جنگی شرایط برای گسترش اعتراضات کمتر می‌شود. حکومتی‌ها جنگ و حملات نظامی را بهانه حمله به اعتراضات قرار می‌دهند و دستگیری‌ها و سرکوب‌ها می‌تواند گسترش یابد. باتوجه‌به این مردم به درست محتاط‌ترند. این تا آنجایی صادق است که شیرازه حکومت و نیروهایش ازهم‌گسسته نشده باشد و توان تعرض به مردم را داشته باشد. مردم مترصد فرصت‌اند که با شروع تلاطمات جدی در صفوف حکومت به آن حمله کنند و آن را به زیر بکشند.

در کل ضربه خوردن جمهوری اسلامی و تضعیف جدی آن نهایتاً مردم را نسبت به حکومت متعرض‌تر می‌کند. وظیفه نیروهای چپ و رادیکال در این شرایط این است که همه‌جا این را نشان دهند که جمهوری اسلامی عامل تمام این بحران و عوارض و آسیب‌های آن است. کاری کنند که حکومتی‌ها نتوانند روی احساسات ناسیونالیستی و تعصب ملی سوار شوند. جریاناتی که جنگ را بهانه همراهی با جمهوری اسلامی و دامن‌زدن به تعصبات ناسیونالیستی قرار می‌دهند افشا کنند. برای ادامه اعتراضات تا سرنگونی جمهوری اسلامی تلاش کنند. باید نشان داد و تأکید کرد که نهایتاً سرنگونی جمهوری اسلامی با انقلاب ما مردم است که می‌تواند به فضای جنگ و بحران و تحریم‌ها و کل این اوضاع پایان دهد.

به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۴۴

اینرا هم بخوانید

غزه در آتش و خون و قحطی- کاظم نیکخواه

به آنچه در غزه می‌گذرد چه باید نام گذارد؟ “تراژدی غزه؟ جنایت علیه بشریت؟ نابودی …