می خواست پسرش زنده بماند!

من چند سالیست که با دوستان دیگرم در کمیته بین المللی علیه اعدام بطور متمرکز برای لغو مجازات ضد انسانی اعدام مبارزه می کنم. در این سالها روزهای خوش و ناخوش زیادی داشته ایم. امروز یکی از آن روزهایی است که بسیار غمگین شدم چون شنیدم که مادر یکی از محکومین به اعدام دست به خودکشی زده و متاسفانه جان باخته است. این مادر که در حدود پنجاه سال سن داشت با روسری خودش را حلق آویز کرد.

او در حالی که در انتظار نجات فرزندش از اعدام بود دیوانعالی اسلامی حکم اعدام پسرش را تایید کرد و تلاش برای بخشش فرزندش هم بی نتیجه ماند. خطر اعدام پسرش به کابوسی بی‌پایان برایش تبدیل شد و فکرفقدان فرزند دلبندش او را زجر می داد. نمی توانست زنده باشد و اعدام فرزندش را ببیند. نمی توانست بیش از این تحمل کند. به این نتیجه رسید که خودش را دار بزند. شاید هم امیدش این بود که بعد از مرگ او “اولیای دم” فرزند محکوم به اعدامش را ببخشند.

این اولین بار نیست که صدور احکام اعدام قبل از آنکه جان محکومین را بگیرد جان اعضای خانواده های آنها را می گیرد. نشتمان حسین‌پناهی خواهرزاده رامین حسین پناهی قبل از اینکه رامین اعدام شود به دلیل فشار و اذیت و آزار حکومت اسلامی دست به خودکشی زد. یا همین چندی پیش بود که پدر امیرحسین مرادی از محکومان به اعدام اعتراضات آبان ۹۸ خودکشی کرد.اعدامهای ضد انسانی حکومت اسلامی تاکنون زندگی خانواده های زیادی از محکومین را نابود کرده است و این به خودی خود نشان می دهد که این به اصطلاح مجازات چقدر ضدانسانی و جنایتکارانه است.از آن بدتر اینکه حکومت اسلامی طبق قوانین ضد انسانی قصاص “اولیای دم” را نیز شریک جنایت خود می کند. آنها هستند که باید رضایت دهند که کسی بمیرد و یا زنده بماند!

عشق عمیق این مادر نسبت به فرزندش ستودنی است. هیچ مادری نمی تواند رنج و درد فرزندنش را ببیند. خیلی از ماها در شرایطی قرار گرفته ایم که حاضر به دادن جان خودمان برای نجات جان عزیزانمان و یا ندیدن رنج و درد آنها بوده ایم. این کاملا قابل فهم است. در این تراژدی بسیار غم انگیز آنچه باید مورد حمله قرار گیرد نفس اعدام و آدمکشی حکومت است. لعنت به توحش و بربریت حکومت اسلامی در قالب اعدام! لعنت به اسلام و قوانین اش! چرا باید مادری مجبور باشد برای ندیدن اعدام فرزندنش و یا به خیال نجات دادن او از مرگ جان خودش را فدا کند؟ تازه گیریم که این محکوم به اعدام از مرگ نجات پیدا کند ولی چرا باید مادرش جانش را بدهد؟ چرا باید اجازه دهیم که قوانین آدمکشی قرون وسطایی را در حق ما اجرا کنند؟ چرا باید حاضر شویم که به عنوان اولیای دم در قتل و جنایت حکومت اسلامی شریک شویم؟

متاسفانه پس از خودکشی دردناک این مادر “اولیای دم” گفته اند که بخششی در کار نیست. ناراحتی و غم این خانواده کاملا قابل درک است اما این درجه کینه و انتقامجویی شان قابل درک نیست.

مرگ دردناک این مادر هشداری است به همه ما تا چشمانمان را باز کنیم و از تقصیر محکومین به اعدام بگذریم. به قوانین ضد انسانی قصاص نه بگوییم و خود را شریک جنایت حکومت نکنیم. مؤثرترین راه برای جلوگیری از تکرار چنین تراژدهائی این است که نیرویمان را علیه اعدام و حکومت اعدام اسلامی بیشتر تقویت کنیم.

به اعدام به هر دلیل و بهانه بگوئید نه. اعدام جز خشونت و آدمکشی و مصیبت ارمغانی برای جامعه ندارد. اعدام جنایت سازمانیافته و قتل عمد دولتی است. رژیم اسلامی با اعدام زنده است. این حکومت هزاران زندانی سیاسی را در دهه شصت اعدام کرد تا موجودیت پلید خود را نجات دهد. مادران بسیاری در ایران به دلیل این اعدام ها داغدیده شده اند. هیچ مرهمی نتوانسته است زخم بزرگی که بر قلب آنها وارد آمده را التیام بخشد. اما آنها قدم به مبارزه گذاشتند تا بساط اعدام و آدم کشی را برای همیشه بردارند. بسیاری از آنها به فعالین پرشور مبارزه علیه اعدام تبدیل شده اند. می خواهند از تکرار جنایت و آدمکشی در کشور جلوگیری کنند. آنها فقدان عمیق عزیزانشان را به خشم و اعتراض و مبارزه برای لغو مجازات اعدام تبدیل کرده اند. ای کاش این مادر پنجاه ساله نیز قدم در این راه می گذاشت. یادش گرامی باد.

اینرا هم بخوانید

نه انتقام که اجرای عدالت– حسن صالحی

مندرج در ژورنال شماره ۹۰۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …