ناسیونالیسم دنیای امروز را اکنون دیگر نمیشود با افق و اهداف و سیاستهای جریانات ناسیونالیست استقلال طلب از استعمار و در اشکال کلاسیک اوایل قرن بیست جا زد و توضیح داد. با گذشت زمان، با تغییر و تحولات شگرف و عظیم دنیای کنونی، رونق و سپس گندیدگی نظم سرمایه، رشد و حضور مبارزه طبقاتی، تبدیل هر گوشه ای از جوامع به تقابل نود و نه درصدیها در مقابل یک درصدیها، ایفای نقش شگرف تکنولوژی در یک دهه اخیر و توقع و آرزوهای نود ونه درصدیها برای داشتن یک زندگی انسانی، نه تنها احزاب و نیروهای تحت نام ناسیونالیسم به بن بست رسیده را از موضوع خارج کرده است بلکه در ابعاد وسیعتری همان دولتهای سرمایه داری تازه استقلال یافته نیم قرن گذشته نیز در اوج بحران، بن بست و گندیدگی دست و پا میزنند و آنانرا در برابر یک مبارزه اجتماعی و طبقاتی قرار داده است.
در آغاز دهه سوم قرن بیست و یک هستیم. بنابراین ناسیونالیسم را نمیتوان با بکار بردن همین نام و ویژگیهای اوایل و اواسط قرن بیست برشمرد. این جریانات بر بستر بحران و بن بستی که در آن قرار دارند، سلاح پوسیده و زنگ زده قومی گری، عشایری، طایفه ای و اسلامی را بدست گرفته اند. رجعت به دوران طایفه گری و قومی اسلامی ننگی بر پیشانی تاریخ معاصر است. این جریانات را اکنون با همین اسامی و مختصات باید مورد خطاب قرار داد.
احزاب قومی کرد در هر چهار بخش کردستان با داعیه رفع ستم ملی بر مردم کرد زبان تلاش کرده اند به بقای خود همچنان موضوعیت ببخشند. ادعای پوچ احزاب قومی کرد و اینکه این جریانات ابدا نه تنها امروز دیگر امرشان رفع ستم ملی بر مردم کردستان نیست بلکه اعمال ستم و نابرابری بر مردم کردستان سیاست و عملکرد آنان را بنمایش گذاشته است. برای درک بیشتر این مسئله کافیست مروری کوتاه بر اوضاع سیاسی، اقتصاد و اجتماعی در کردستان عراق، سیاست و عملکرد سه دهه از حاکمیت این احزاب که گویا میخواستند ستم اعمال شده دولت مرکزی عراق بر مردم کردستان را رفع کنند داشته باشیم تا عمق این ادعاهای پوچ را بیشتر دریابیم.
در دهه آخر قرن بیست ناسیونالیسم قومی کرد که از این آرزوها جا مانده بود، امکانی برایش فراهم شد که بر بستر فروپاشی بلوک شرق و بحران خلیج به نان و نوایی در کردستان عراق برسد.
احزاب طایفه ای، عشیره ای و اسلامی حاکم بر کردستان عراق و در راس آنها اتحادیه میهنی طالبانی ها و حزب دمکرات بارزانی ها پیشینه سنت دارتری از دیگر احزاب قومی کرد در هر چهار بخش کردستان دارند. این دو حزب برای “رفع ستم ملی بر مردم کردستان عراق”، از جنگ با حکومت بعث تا استانبوسی صدام حسین پیش رفتند اما طی تاریخ پر فراز و نشیبشان و در واقع نه برای رفع ستم ملی بلکه برای رسیدن به قدرت، چاپیدن هستی و ثروت و سامان مردم کردستان و اعمال ستم بر مردم کردستان، به جلو صحنه پرتاپ شدند. مقطع فروپاشی بلوک شرق و قلدری حاکمان وقت در آمریکا برای یکه تازی در جهان یک قطبی، قرعه پرش حاکمیت احزاب قومی کرد در کردستان عراق را به سینه طایفه طالبانی و عشیره بارزانی آویزان کرد.
سه دهه از آن تاریخ میگذرد. هر آنچه که ازفلاکت، فقر، فاجعه، آوارگی، بی حقوقی، ترور، رواج دادن عقب مانده ترین فرهنگ و سنتهایی که تا قبل از آن موضوعیت نداشت، قتل و ترور زنان و روزنامه نگاران، ثروت اندوزی سران و اعوان و انصار هر دو حزب و دیگر احزاب هم پیمان و شریک در قدرت، به انحصار درآوردن منابع زیرزمینی و ثبت آنها به نام افراد قوم و طایفه و بالاخره تنیدن شبکه های مافیایی سود و ثروت که اکنون به قاچاقچیان بین المللی نفت تبدیل شده اند، افق، سیاست و عملکرد احزاب و جریانات حاکم بر کردستان عراق طی سه دهه اخیربوده است که در کارنامه آنان ثبت شده است.
با توجه به آنچه اشاره شد باید گفت که جنگ خلیج امکانی فراهم کرد تا احزاب ناسیونالیست قومی در کردستان عراق بعنوان شرکای حکومت مرکزی به ایفای نقش تاریخی خود به غارت هستی مردم کردستان عراق مشغول شوند. ادعای دیرینه شان مبنی بر، “رفع ستم ملی” نه تنها پوچ، ساختگی و ابزاری برای رسیدن به قدرت و ثروت بود بلکه امروز دیگر باید گفت که طی سه دهه اخیر نه دولت مرکزی بلکه احزاب قومی کرد ستم و نابرابری بر مردم کردستان اعمال کرده اند . ستم اعمال شده این احزاب امروز دیگرعمیقا طبقاتی است. این جریانات با داعیه رفع ستم ملی امرشان شریک شدن در ثروت و قدرت بود و تاریخ سه دهه از سیاست و عملکرد حکومت اقلیم چیزی جز این را بدست نمیدهد.
ستم، استثمار، نابرابری و به فقر و فلاکت کشانیدن مردم کردستان عراق طی سه دهه اخیر نه از طرف حکومت مرکزی عراق بلکه از سوی همین جریانات حاکم بر اقلیم کردستان بر مردم روا داشته شده است.
در کردستان عراق اکنون دیگر پدیده ای بنام ستم ملی وجود خارجی ندارد و اگر ستمی بر مردم کردستان اعمال میشود، این ستم، ستمی طبقاتی و همزمان غارت هستی و دسترنج مردم از سوی احزاب قومی و اسلامی حاکم بر مردم کردستان است که جریان دارد.
بیش از یک دهه است که مردم کردستان عراق همانند مردم در سراسر عراق بارها به میدان آمده اند تا بساط ستمگران محلی را برچینند که هر بار با تعرض، قتل و کشتار معترضان از سوی نیروی پیشمرگ مسلح حکومتی روبرو بوده اند. اکنون دور تازه تری از خشم و اعتراض مردم، معلمان، کارمندان، زنان و جوانان علیه بساط این جریانات شروع شده است. اینبار هیچیک از این احزاب نمیتواند با پز اپوزیسیون بودن در مهار اعتراضات مردم بر سر آنان شیره بمالد. به آتش کشیدن دفاتر و مقرهای سرکوب شش حزب حکومتی از سوی مردم معترض در شهر سید صادق نشان دهنده اتمام حجت مردم با دستجات و احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق است. این اعتراضات از روز سه شنبه اول دسامبر با تظاهرات معلمان در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدهای معوقه آغاز شد. شهرهای دربندیخان، خورمال، سید صادق، کفری، کلار، رانیه، چم چمال، رزگاری، سلیمانیه، تکیه، شاره زور، دوکان، گرمیان، پینجوین و چندین شهر و شهرک دیگر، محل اعتراضات بویژه در روز سه شنبه هشتم دسامبر بود.
در اغلب این شهرها از جمله در سیدصادق ( روز دوشنبه هفتم دسامبر ) و خورمال ( سه شنبه هشتم دسامبر ) مقرات احزاب حکومتی ( اتحادیه میهنی، حزب دمکرات کردستان عراق، گوران، کومه ل اسلامی، اتحادیه اسلامی، حزب سوسیالیست، ) و چندین مرکز پلیس و نهاد حکومتی از سوی معترضین و تظاهر کنندگان به آتش کشیده شدند. در دیگر شهرها مقر و مراکز احزاب حکومتی توسط معترضین به آتش کشیده شدند.
نمایندگان سه حزب اصلی، اتحادیه میهنی، حزب دمکرات و گوران برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت خود در قبال زندگی فلاکت بار مردم و عدم پرداخت حقوقهای معوقه آنان، حکومت مرکزی عراق را مقصر و بانی وضع موجود به مردم معرفی میکنند. مردم اما در اعتراضاتشان اعلام میکنند با ارسال و بدون ارسال سهم بودجه از سوی حکومت مرکزی، تباهی، فقر و نداری آنان در سی سال اخیر یکسان بوده است و بیش از این حاضر نیستند به جهنمی که احزاب قومی اسلامی حاکم بر کردستان عراق برایشان بوجود آورده اند تن دهند.
آنچه که اشاره شد تنها گوشه ای از عملکرد سه دهه از حاکمیت احزاب قومی، عشیره و اسلامی حاکم بر کردستان عراق است. شراکت هر دو حکومت در بغداد و اربیل تنها برای غارت هستی مردم و تحمیل فقر، ستم و نابرابری هرچه بیشتر بر مردم کردستان و مردم در سراسر عراق است.
در بخش دوم به دورنمای آبروباخته و به بن بست رسیده احزاب و جریانات قومی کرد “اپوزیسیون جمهوری اسلامی” خواهیم پرداخت که در انتظار نوبت برای تحمیل همین سناریو بر مردم کردستان ایران صف کشیده اند.
عبدل گلپریان
ادامه دارد
۹ دسامبر ٢٠
ایسکرا ۰ ۱۰٧