در بخش اول این نوشته به پیشبرد سه دهه از سیاست و عملکرد احزاب حاکم بر کردستان عراق اشاره شد که این احزاب بر بستر تحولات بعد از فروپاشی بلوک شرق، سپس جنگ خلیج و به کمک مستشاران دولت آمریکا به قدرت پرتاب شدند. در این بخش به نقش و جایگاه احزاب قومی اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت.
پیشتر اشاره شد که داعیه احزاب ناسیونالیست کلاسیک کرد در مبارزه شان، رفع ستم ملی بر مردم کردستان بوده است. امروز بر عکس این ادعا آنچه که در کردستان عراق نهادینه شده است، اعمال سیاست و عملکرد ستمگرانه علیه مردم توسط احزاب حاکم بر اقلیم کردستان است که به بار نشسته است. طی سه دهه از حاکمیت این احزاب گویا قرار بود ستم ملی اعمال شده از سوی دولت مرکزی عراق از روی احزاب و جریانات قومی برداشته شود نه رفع این ستم بر مردم کردستان عراق. احزاب قومی و عشیره ای اسلامی حاکم بر کردستان عراق در سه دهه اخیر و شریک شدن در قدرت سیاسی و اقتصادی در عراق، به آرزوهای خود رسیدند اما ستم، نابرابری و تبعیض بر مردم کردستان عراق نه تنها رفع نشد بلکه امروز از سوی به اصطلاح حکومت خودی این ستم در قامت ستم و استثمار طبقاتی بر کارگران و مردم کردستان عراق اعمال میشود.
کلیدی ترین پستهای حاکمیت در سراسر عراق همچون، ریاست جمهوری، وزیر خارجه، وزیر آبادانی و مسکن، در دستان افراد و عناصر احزاب قومی عشیره ای کرد قرار دارد. علاوه بر این، تعدادی از عناصر بالای احزاب حاکم بر کردستان عراق نماینده در پارلمان عراق هستند که تصمیمات ظالمانه و ستمگرانه آنان نه تنها بر زندگی مردم کردستان بلکه مردم عرب زبان را هم در بر میگیرد. بنابراین طبقه ای متشکل از احزاب قومی، عشیره ای و اسلامی کرد و عرب مشترکا، زندگی مردم عراق و کردستان عراق را به تباهی کشانیده اند.
احزاب و جریانات قومی کرد در کردستان ایران ( هر دو حزب دمکرات، هر دو سازمان زحمتکشان و دیگر همپیمانانشان در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران ) که طی سه دهه اخیر در کمپهای کردستان عراق و در آرزوی تحقق الگوی طالبانی و بارزانی برای کردستان ایران نشسته اند، تلاشهای زیادی کردند که کپی کردستان عراق را از طریق بحران آفرینی در مرزها تا نشست با نمایندگان جمهوری اسلامی در کنسولگری رژیم در اربیل و با واسطه گری در نروژ بجایی برسانند اما از منظر مردم کردستان ایران بجز ننگ و سرافکندگی، بجز رسوایی و حاشیه ای شدن چیزی نصیبشان نشد.
یکی از فاکتورهایی که ناسیونالیسم قومی کرد را به افکار عمومی مردم معرفی کرده است این میباشد که طی یک دهه اخیر بارها دیده اند که مردم کردستان عراق بپا خواسته اند تا بساط احزاب قومی، عشیره ای و اسلامی حاکم بر کردستان عراق را برچینند. نیروهای مسلح حکومت اقلیم هر دور به فرمان کاربدستان این حکومت به کشتار مردم ستمدیده و معترض کردستان عراق دست زده اند و هر بار احزاب و جریانات قومی کرد اپوزیسیون جمهوری اسلامی در قبال این توحش و آدمکشی نیروی مسلح پیشمرگ حکومت اقلیم سکوت اختیار کردند. سکوت آنان از یک سو بیانگر بی ربطی این جریانات به منافع مردم کردستان و تعلقشان به استراتژی، سیاست و عملکرد احزاب حاکم بر کردستان عراق است و از سوی دیگر این سکوت معنایی جز تایید اعمال و سیاستهای ضد مردمی احزاب حاکم بر اقلیم کردستان در قبال اعتراضات مردم ندارد.
پوچی ادعای رفع ستم ملی بر مردم کردستان توسط احزاب و جریانات طایفه ای عشیره ای حاکم بر اقلیم کردستان ماهیت احزاب مرکز همکاری احزاب قومی کرد را بیش از پیش برای مردم انقلابی، مبارز و معترض در کردستان ایران و عراق نشان داد.
وقتیکه خالد عزیزی دبیر کل حزب دمکرات کردستان معتقد است که با تاسیس “دولت کردی” در کردستان ایران، همین دولت کردی بجای جمهوری اسلامی اعدام “کردها” را انجام دهد، میبایستی تمامی احزاب قومی مرکز همکاری و دیگر جریانات مدعی رفع ستم ملی با شنیدن این اراجیف ضد انسانی تا کنون خود را منحل میکردند.
داعیه رفع ستم ملی طنابی است که جریانات قومی مرکز همکاری بدان آویزان شده اند. پوسیدگی این طناب را حکومت اقلیم طی سه دهه گذشته به مردم کردستان و به دنیا نشان داد.
و اما آنچه که میتواند و قادر است جلو صدورسناریوی ضد انسانی حاکمان اقلیم توسط جریانات مرکز همکاری در تحولات سیاسی آینده در کردستان ایران را سد کند، وجود و حضور کارگران، زنان، جوانان و کلا مردمی است که آزادیخواهی، برابری طلبی و انسانیت را در شهرهای کردستان ایران سنت دار کرده و همچنان نمایندگی میکنند.
رفع ستم ملی بر مردم کردستان ایران تنها از طریق برخورداری از حقوق برابر شهروندی میگذرد. پیداست که احزاب قومی کرد با تحقق حقوق برابر شهروندی عمیقا مخالف هستند و هیچ جا سخنی از حقوق برابر شهروندی بر زبان جاری نمیکنند چرا که در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی و اعلام رسمی حقوق برابر شهروندی برای مردم منتسب به ملیتهای مختلف ساکن در جغرافیای ایران، این احزاب دیگر ابزاری برای شریک شدن در قدرت در دست نخواهند داشت که بدان آویزان شوند.
احزاب قومی کرد از نظر افق و استراتژی کمترین سنخیتی با آرمانهای مردم کردستان ایران ندارند و مردم در شهرهای کردستان قبل از اینکه به “خودمختاری”، “فدرالیسم” و” ایجاد ساختارهای قوم و قبیله ای” فکر کنند، تمام هم و غمشان انداختن حکومت اسلامی در همراهی و همگامی با مبارزات و اعتراضات سراسری و تحقق یک جامعه انسانی است. مردم شهرهای کردستان خواهان حقوق برابر شهروندی هستند. حرکتهای مبارزاتی چندین سال اخیر مردم تا به امروز، تلاشی برای دست یابی به یک زندگی شایسته انسان امروز بوده است.
هویت ملی، عرق ملی و ناسیونالیسم در هر شکل و قامتی افکار و تمایلاتی بسیار عقب مانده، مخرب و مغایر با اصالت انسان و آزادی و برابری انسان است. هر نوع ترتیباتی در مورد آینده سیاسی کردستان بدون مراجعه به آراء عمومی خود مردم کردستان و صرفا بر مبنای تصمیمات دولت مرکزی و یا توافقات از بالا میان دولت و احزاب محلی فاقد مشروعیت و غیرقانونی است.
جدای از این بنا به پیشینه ستم ملی بر مردم کردستان ایران از سوی حکومت سلطنتی و اسلامی، در صورتیکه بنا به هر دلیلی همزیستی مسالمت آمیز میان مردم کردستان با دیگر مناطق کشور میسر نباشد، حق جدایی از ایران و تشکیل دولت مستقل از طریق یک پروسه انتخاب آزاد و عمومی برای مردم کردستان باید به رسمیت شناخته شود و هر نوع اقدام قهر آمیز و نظامی برای جلوگیری از این انتخابات آزاد قویا محکوم است و این یعنی پاسخ به حل مسئله کرد.
عبدل گلپریان
۲۶ آذر ۹۹
۱۶ دسامبر ۲۰۲۰
ایسکرا ۱ ۱۰٧