حامد گرامی؛
حتما فراخوان ۸ ژانویه ۲۰۲۳ خود برای سومین سالگرد جنایت سرنگونی هواپیمای اوکرائینی را در نورت یورک سنتر تورنتو به خاطر دارید. کنار این جلسه بزرگ باز نشستی فراخوان دادید که حدود بیست نفری شرکت کرده بودیم و دو جلسه داشتیم. در آن جلسه از جمله مسیح علینژاد، عبدالله مهتدی، رضا مریدی، عطا هودشتیان، نازنین بنیادی، نازنین افشین جم، افشین افشین جم و من، بابک یزدی و… هم حضور داشتیم. نتیجه آن دو جلسه آن شد که مسیح علینژاد منشوری که آماده کرده بود را پس گرفت و به نفع منشور شما کناره گیری کرد. در روز دوم آن جلسه (۹ ژانویه) بیشتر بحث حول این بود که این جمع رضا پهلوی را به عنوان یکی از اعضا و همکار این منشور (منشور پیشنهادی شما) قبول کند یا نه! تعدادی از ما مطرح کردیم که اگر شخص رضا پهلوی به عنوان یک شهروند برابر – نه از موضعی بالا و سرور و رهبر و از ما بهتر) با بقیه شهروندان این جامعه، حاضر به فعالیت و همکاری باشد، ممانعتی برای ورود ایشان به این فعالیت جایز نیست.
در آن جمع، از جمله خود شما و مسیح علینژاد هم، اشاره و مطرح کردید که حامیان منشور باید بیشتر از داخل ایران باشند و مشخصا از افرادی چون اسماعیل بخشی و سپیده قلیان درخواست حمایت از منشور بشود، وگرنه محکوم به شکست است. مسیح مطرح کرد که از آنجا که آن افراد گرایشات چپ و سوسیالیستی دارند، بهتر است من، بابک یزدی، دنبال تماس و مطرح کردن این ایده با آنها باشم.
اتاقی در واتساپ توسط یکی از افراد شرکت کننده در آن جلسه درست شد و قرار بر این شد که شما منشور پیشنهادی خود را در همان شب در این اتاق بگذارید تا حول آن بحث و تبادل نظر بشود و پا بخورد، و هر وقت نهایی شد، انتشار بیرونی بیابد. که اکنون بیش از ۳ ماه است از آن تاریخ می گذرد و آن منشور در آن اتاق واتساپی برای هدف اشاره شده، منتشر نشد و در جائی دیگر هم آن را ندیدیم. و البته باید بگویم منشور اولیه و پیشنهادی شما از منشور 5 + یک خیلی جلوتر، مدرن و مترقی تر و مردمی تر بود.
حدود دو ماه از آن جریان گذشت که منشور بیست گروه صنفی، کارگری، معلمان و … از داخل ایران منتشر شد، و من آن را برای شما هم فرستادم و نظرت را خواستم. شما بلافاصله نظر زیر را برایم فرستادی: “به نظرم خیلی خوبه. یکی دو تا بند اما برای من نگرانکننده بود. مثل بند ۹ که باز خطر ایجاد بنیاد مستضعفانِ جدیدی رو به همراه دارد. ولی در کل خیلی مترقیست. امیدوارم منشوری که ما هم منتشر میکنیم اصول مترقی این چنینی داشته باشه”. من از شما تقاضا کردم که جمع ۸ و ۹ ژانویه را به حمایت از این منشور تشویق کرده و یا حداقل خودت حمایت کنی و یا اینکه حداقل توییتی در مورد آن بزنی. متاسفانه توئیتی که رو به بیرون در مورد آن منشور نوشتی، از نظر من، چندان مناسب نبود. کم کم معلوم شد که آن جمع بیست نفره آن دو روز را کنار گذاشته و بدون اطلاع و احترامی آنها را پا در هوا گذاشتی، و با چهار نفر از آنها همراه با رضا پهلوی منشور ۵ + یک را منتشر کردید. منشوری که من بلافاصله روز بعد نقدی بر آن نوشتم و به غیر از مطالبه لغو مجازات اعدام نکته مثبتی در آن ندیدیم. منشوری که چشمش به دالان های قدرت، دولت ها و کنوانسیونهای بین المللی است. در این مدت چندین نامه در آن اتاق گذاشته ام و سعی کردم به شما و بقیه دوستان هشدار بدهم که اعضای جمع بیشتر به راست نچرخند! در بخشی از نامه ای که پس از انتشار منشور ۵ + ۱ برای شما نوشتم، گفتم:
حامد گرامی
شما که در مورد بند 9 منشور گروه بیست از داخل نگران شکل گیری بنیاد مستضعفان دیگری بودی،
آیا برای شما این نوع از تصمیم گیری و دموکراسی واقعا نوبر و جالب نیست؟ فکر نمی کنی این جمع بیست نفره ما هم نگران دموکراسی از نوع ولایت فقیه و یا شورای نگهبان و یا شورای سلطنت دیگری باشد!
کسی که قرار بود همچون یک شهروند برابر و با رای برابر در جمع ما باشد فکر نمی کنی نقش شورای نگهبان و یا ولی فقیه در جمع شما را پیدا کرده است و آن هم بدون اطلاع این جمع!؟
البته عبدالله مهتدی و مسیح علینژاد منشور بیست گروه داخل را ریتوئیت کردند و به شکلی غیر مستقیم از آن حمایت کردند ولی شما چنین نکردی.
منشوری که شما بیرون دادید منشور طیف، جنبش، و گرایشات راست بود در برابر منشور بیست که متعلق به طیف و گرایش و جنبش های چپ و رادیکال.
با چنین منشوری و قرار گرفتن شما در کنار رضا پهلوی اعتبار عظیم و بزرگی که شما در جنبش دادخواهی و سرنگونی طلبی و حتی یک نویسنده ادبی و مدرن داشتی، یکجا در کاسه رضا پهلوی ریختی و رضا پهلوی هم متقابلا اعتبار زیادی از شما گرفت و هم از دیگر اعضای این گروه چون مسیح و مهتدی و …
و اما امروز که از این جمع خارج شده ای:
اولا جلوی ضرر را هر وقت بگیریم مثبت هست. اولین بار با تویت مشترکی که با رضا پهلوی برای نوروز امسال زدی، علیرغم اینکه جامعه تا قبل از آن هیچ وقت شما را با راست تداعی نمی کرد، متاسفانه با راست و شاه پرستان تداعی شدی. جمعی که از بالا و بدون انتخاب مردم برگزیده شود، جمع، بلوک، و گرایش راست و توتالیتر خواه تداعی می شود.
رضا پهلوی همیشه با کسانی تداعی می شود که فریاد می زنند “رهبرشون پهلویه هر کی نگه اجنبیه”. این جماعت چماقدار، ساواکی و شاه پرست، از جمله خود شخص رضا پهلوی، تا هفت ماه پیش از کلمه انقلاب تنفر داشتند و با شنیدن آن کهیر می زدند. در همان جمع روز نهم ژانویه هم در جمع گفتم: “از نظر من فرزند شاه سابق بودن نقطه ضعف رضا پهلوی هست و نه نقطه قوت او” چون خانزاده و امامزاده و آقازاده و شاهزاده بودن و … امتیازی نیست برای اینکه این تیپ آدمها از ثروت بادآورده و دزدی شده از مردم ارتزاق می کنند. نکته مثبت رضا پهلوی در ادعاهای دموکراسی، حقوق بشر و آزادی احزابی هست که پز آن را داده و میدهد”. البته بارها گفته و باز هم می گویم که تا زمانیکه رضا پهلوی زندان، شکنجه، اعدام دوران پهلوی ها و جنایات ساواک را محکوم نکرده، ادعاهای حقوق بشری و دموکراسی و آزادی احزاب او را هم خیلی ها جدی نمی گیرند.
در همان جمع گفتم که جامعه دارای گرایش ها، طبقات و منافع مختلفی هست و احزاب سیاسی که اتفاقا تنها ابزار دخالت در سیاست هستند هم برآیند و نتیجه همین گرایشات و جنبش ها و طبقات و منافع آنها هستند. چپ و راست هر جامعه ای هم در هر زمان با یکی دو جریان تداعی می شود. هر زمان ده ها حزب و گروه در راست و چپ وجود دارد. اما در همان زمان چپ و راست جامعه با یک جریانی تداعی می شود. بطور مثال در زمان مصدق چپ جامعه با حزب توده تداعی می شد و راست جامعه با جناح مذهبی و فدائیان اسلام و کاشانی و ملی گراها هم با جبهه ملی. در زمان انقلاب چپ جامعه با فدائی و راست آن با اسلامی ها. در حال حاضر راست جامعه با سلطنت طلب ها و چپ جامعه با حزب کمونیست کارگری.
طیف راست و از جمله شخص رضا پهلوی هم بارها گفته که احزاب سیاسی باید ائتلاف و اتحاد کنند. ولی وقتی از احزاب نام می برند احزاب راست را نام برده و به چپ که می رسند بطور مثال به حزب چپ ایران بسنده می کنند که آن هم چندان ربطی به مطالبات چپ گرایانه انقلاب پیش رو و به آینده این جامعه ندارد.
حامد جان
شما توانستی بیشترین جمعیت را در تورنتو و برلین علیه جمهوری اسلامی بسیج کنی. شما مشهورترین و محبوبترین چهره مخالف رژیم در خارج کشور بودی. وقتی در کنار فرزند دیکتاتور و شاه سابق قرار گرفتی، که تنها اعتبار سیاسی ایشان ظاهرا همین “فرزند شاه سابق” بودن است، برای او تا حدودی اعتبار و احترام آوردی، اما بخش زیادی از اعتبار و احترام خودت را با این کارت از دست دادی. شما حتی اگر کار سیاسی تشکیلاتی نکرده بودی ولی مطالعه کافی در این مورد داشتی و نباید به سادگی خود را در کنار کسی که با راست ترین جریانات و تاریخی منفور تداعی می شود قرار بدهی. من هنوز بر این باورم که سقف آرزو، آرمان ها، و ایده آل های شما با رضا پهلوی و طرفدارانش خیلی تفاوت داشته و دارد! چه طرفداران مشروطه خواه او و چه طرفدران فاشیست و چماقدار او. من به صداقت و سلامت شما باور دارم و به همین دلیل این نامه را می نویسم. گزارش شما به مردم در همان حدی هم که هست، نشانه شهامت شماست، خوب هست منتها کافی نیست. شفافیت و علنیت را باید بیشتر و بیشتر نشان داد.
بابک یزدی
۲۲ آوریل ۲۰۲۳