نشریه ژورنال شماره ۱۰۹۸ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
روز شنبه چهارم مرداد نشست “همکاری ملی برای نجات ایران” در مونیخ برگزار شد. رضا پهلوی بعنوان بازیگر اصلی در این گردهمایی گفت: “اول کشور را آزاد خواهیم کرد، آن صندوق را برقرار خواهیم کرد و آنگاه اجازه خواهیم داد که ملت ایران، به مفهوم اخص کلمه، سرنوشت آینده خودشان را به دست خودشان انتخاب کنند.”
یکم: صحنهآرایی.
گردآوری چند صد نفر از نیروهای ناهمگون سلطنتطلب، چند تن از خانوادههای جانباختگان و پیام گوگوش و شیرین عبادی، برای طیف راست سلطنتطلب نمایشی از موفقیت است.
پوشش رسانهای این گردهمایی یک موفقیت دیگر برای رضا پهلوی و سلطنتطلبها در نظر گرفته میشود. استفاده از رسانههای بزرگ برای بیان هر نظر و برای هر جنبش –راست یا چپ – توجه عمومی جامعه را به خود جلب میکند.
یک “دستاورد” این نشست “نزاکت” حاکم بر آن بود. – لااقل طی سه سال گذشته طرفداران رضا پهلوی و همسر ایشان (یاسمین پهلوی) در دامنزدن به لاتبازی و “بینزاکتی سیاسی” پرونده منزجرکنندهای دارند. البته چهره واقعی این طیف را باید در خیابانهای شهرهای اروپا در سه سال گذشته و رونمایی از ثابتی و وعده ساواک و شکنجه مخالفین و شعار مرگ بر سه مفسد به ارزیابی گذاشت نه در سخنرانیهای اتوکشیده این مراسم.
دوم: آنچه گفته شد و نشد.
کشور را آزاد میکنیم صندوق رأی میگذاریم و “آنگاه اجازه میدهیم” ملت ایران سرنوشت خودشان را انتخاب کنند. معلوم نیست ایشان چهکاره هستند که اجازه بدهند ملت انتخابات بگذارد و سرنوشت خود را به دست بگیرد. اینجا حرف چندانی از مسیر سرنگونی، اتحاد سراسری مردم، افق و خواستهایی که میتواند جامعه را در مقیاس وسیع اجتماعی بسیج کند شنیده نمیشود. مقداری از سس “تمامیت ارضی” بهاضافه ادویه حمایت “۵۰ هزار نفر از پرسنل (فرضی) نظامی و دولتی ایران” دستورالعمل طرز تهیه آش کشک است که قرار است “شاهزاده” برای ملت ایران بپزد. آنچه گفته نشده، مقابله با مخالفان سیاسی همراه با فحشهای رکیک و حتی تعرض جنسی و حمله فیزیکی به مخالفین رضا پهلوی، تنها گوشهای از ضدیت سلطنتطلبها با آزادیخواهی عمیقی بود که در تظاهراتهای خارج کشور به چشم آمد.
سوم: لاپوشانی.
نهایتاً باید گفت جامعه ایران با شعارهای ناسیونالیستی و پذیرش رهبری شاهزاده بعنوان “نجاتدهنده ملت” رها نمیشود. افق سیاسی روشن، نظیر خواست برابری و رفاه، خواستهای روشن اقتصادی برای مردم و آزادیهای بی قید و شرط سیاسی همراه شکل حکومت شورایی، مذهبزدایی از دولت و جامعه و بهرسمیتشناختن حقوق شهروندی برابر برای همه ساکنین در ایران، رفع ستم ملی بجای چماق تمامیت ارضی، تنها گوشهای از مطالبات مردم ایران در جهت اتحاد همگانی برای سرنگونی جمهوری اسلامی است که رضا پهلوی حرفی برای گفتن در این موارد ندارد. در این زمینبازی، رضا پهلوی و سلطنتطلبها و جنبش راست مطلقاً حرفی برای گفتن ندارند. صحنهآرایی تبلیغاتی نقش مهمی در روند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی نخواهد داشت.