نوع حکومت پس از سرنگونی جمهوری اسلامی – کاظم نیکخواه

مندرج در ژورنال شماره ۹۴۲ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)

سوسن صابری: از نظر کمونیست‌ها پارلمان و دمکراسی‌های لیبرالی دوران معاصر، نمایشی هستند و ربطی به دخالت مستقیم توده مردم در امر حکومت و تصویب و اجرای قوانین و سیاست‌ها ندارند. چه دلایل و استدلالاتی برای اثبات این نظر وجود دارد؟ و اینکه شما به‌عنوان مخالفین دمکراسی پارلمانی، به دنبال چه نوع حکومتی هستید که تضمین‌کننده امکان دخالت توده مردم باشد؟

کاظم نیکخواه: اول بگویم که ما دموکراسی پارلمانی را به حکومت‌های خودکامه و فردی ترجیح می‌دهیم. اما بحثمان این است که پارلمان و کلاً دموکراسی غربی برخلاف آنچه ادعا می‌شود حتی در پیشرفته‌ترین و کامل‌ترین شکل آن، چیزی جز بسط پایه اجتماعی دولت‌های سرمایه‌داری نیست. مردم رأی می‌دهند تا حکومت و دولتی سرکار بیاید و چهار سال به نیابت از آنها هر کار خواست بکند. موانع زیادی هم تعبیه شده که نشود جلوی آنها را گرفت. دموکراسی به حاکمیت طبقه سرمایه‌دار مشروعیت و ظاهر مردمی می‌دهد. به تجربه دموکراتیک‌ترین جوامع نگاه کنید! دولت‌های دموکراتیک تماماً دولت‌های طبقه سرمایه دارند و از استثمار کارگران و سیستم سرمایه‌داری قاطعانه دفاع می‌کنند. اما با دمکراسی و انتخابات می‌توانند ادعا کنند که حکومت‌های مردمی هستند. این دولت‌ها حتی آزادترینشان ربطی به مصالح مردم ندارند. حتی در میان طبقه حاکم فقط آنها که پول و ثروت‌های بیشتری دارند و می‌توانند تبلیغات انتخاباتی مؤثر و گسترده‌ای داشته باشند و احزاب اصلی آنها را ساپورت می‌کنند، جلو می‌آیند. ترامپ و بوش و برلوسکونی و بوریس جانسون اصلاً محبوب‌ترین چهره‌های سرمایه‌داران نبودند بلکه جزو ثروتمندترین‌هایشان هستند. در همین سال‌های اخیر شاهد بودیم که در آمریکا برنی ساندرز بسیار محبوب‌تر از همه سیاست‌مداران دموکرات بود اما چون خود را چپ و سوسیالیست می‌دانست حزب دموکرات او را کاندید نکرد و بایدن را جلو انداخت. ترامپ وقتی که اول بار به قدرت رسید مطلقاً نه تجربه سیاسی داشت نه محبوبیت مردمی و نه از نظر سیاسی شق‌القمری کرده بود. برعکس بسیار منفور بود. فقط از همه کاندیداها پول بیشتری در اختیار داشت و خرج دستگاه‌های تبلیغاتی و پروپاگاند انتخاباتی کرده بود. الان هم که باز به قدرت رسید با حمایت میلیاردرهایی چون ایلان ماسک و ثروت‌های نجومی خودش جلو افتاد و برنده شد.

پارلمان و سیستم دموکراسی یک‌ذره باعث نمی‌شود که رهبر کارگری یا معلم یا پرستار یا سیاست‌مدار سیاسی چپ زمام امور را در دست بگیرد. علی‌رغم اینکه از مردمی‌ترین سیاست‌ها و حرف‌های روشن دفاع کند.

بنابراین، دموکراسی ربطی به حاکمیت مردم ندارد. دموکراسی یعنی سیستمی که طبقه حاکمش سرمایه‌داران هستند و اینها با هر ترتیبی که شده کاری می‌کنند که نمایندگان همین طبقه چه دموکرات چه جمهوری‌خواه و غیره سر کار بیایند و نه کس دیگری.

ما برای اداره جامعه از سیستم شورایی دفاع می‌کنیم. سیستم شورایی مناسب‌ترین سیستم تاکنون شناخته شده‌ای است که به همه شهروندان نه فقط حق انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن می‌دهد بلکه امکان دخالت مستقیم می‌دهد. نمایندگان به مفهوم دقیق کلمه مستقیماً از جانب مردم انتخاب می‌شوند، و هر وقت انتخاب‌کنندگان تصمیم بگیرند می‌توانند آنها را عزل کنند. شورا اختراع کمونیست‌ها نیست. از تجربه واقعی کمون پاریس و روسیه و انقلابات اروپا و حتی اوایل انقلاب ۵۷ استنتاج شده است. مردم در مقاطعی که امکان تصمیم‌گیری یافته‌اند از طریق شوراها خود را سازمان داده‌اند. در دوره کنونی یعنی دوره تکنولوژی ارتباطاتی و مدیای اجتماعی و دهکده جهانی شرایط برای دخالتگری مستقیم مردم در سرنوشتشان و تصمیم‌گیری در مورد زندگی اجتماعی از همیشه عملی‌تر و ممکن‌تر است.

این را هم بگویم که نباید توهم داشت که باوجود سیستم سرمایه‌داری به‌صرف تعویض اداره امور به اداره شورایی وضع به طور اساسی عوض می‌شود. اگر بخواهیم که واقعاً مردم زمام امور را به دست بگیرند باید کل سیستم اقتصادی و اجتماعی و اداری از سیستم سرمایه‌داری یعنی حاکمیت اقلیت سرمایه‌دار، به یک سیستم سوسیالیستی و شورایی تبدیل شود. نمی‌شود فقط سیستم اداری را عوض کرد و سرمایه‌دار و استثمار و مالکیت خصوصی و غیره سر جایش بماند و انتظار معجزه داشت. سیستم موجود سرمایه‌داری است و سیستم حاکمیت هم هر کارش بکنید سرمایه‌داری است.