نیشکر هفت تپه و خرده گیریهای بی مایه منتقدین

یک خبر داغ این هفته برگزاری جلسه “هیات داوری سازمان خصوصی سازی”  در مورد تعیین تکلیف و وضعیت اقتصادی  نیشکر هفت تپه بود. این جلسه در سوم دیماه برگزار شد. در رابطه با این نشست در ابتکاری پیشتازانه  ابتدا  از سوی اسماعیل بخشی نماینده محبوب کارگران نیشکر هفت تپه فراخوانی به همیاری با کارگران نیشکر هفت تپه با هشتگ#خلع_ید_یک_کلام_والسلام  داده شد. در همین راستا از سوی جمعی از کارگران نیشکر هفت تپه و اسماعیل بخشی  خطاب به کارگران، دانشجویان، معلمان و همه مردم فراخوانی به تجمع در مقابل دادگستری در تهران همزمان به اجلاس “هیات داوری در روز سوم دیماه داده شد. بدین ترتیب هفته ای که گذشت شاهد شکل گیری یک همبستگی زیبای کارگری و مردمی در سطح مدیای اجتماعی و در کف خیابان بودیم . شکل دادن به حمایتی اجتماعی از مبارزات کارگران یک مجتمع کارگری حرکتی نوین بود که  در جریان این اتفاقات شکل گرفت و مبتکرش کارگران نیشکر هفت تپه بودند.  زنده باد کارگران نیشکر هفت تپه. در این میان کسانی از این حرکت با استدلالاتی تماما مکتبی و غیر واقعی انتقاد کرده اند و اینجا من میخواهم جوابی به اینها بدهم.

ماجرا از چه قرار بود و در سوم دیماه چه گذشت

روز سوم دیماه قرار بود که “هیات داوری سازمان خصوصی”  در خصوص وضعیت اقتصادی نیشکر هفت تپه و روشن کردن وضعیت مالکیت این مجتمع ٥ هزار نفره نشستی داشته باشد. برگزاری چنین نشستی  را کارگران نیشکر هفت تپه با مبارزات جانانه شان، و با پای فشردن بر کوتاه شدن دست مافیای چپاولگر حاکم بر هفت تپه  به حکومتیان تحمیل کردند. به عبارتی روشنتر درحالیکه اسد بیگی و باند مافیایی اش پایگاه قوی ای در خود حکومت و دارو دسته های حکومتی دارند، کارگران نیشکر هفت تپه با مبارزات متحدانه شان توانستند موضوع برکناری او رابه مجلس اسلامی بکشانند و مجلسیان را بر سر این موضوع به جان هم بیندازند. کارگران نیشکر هفت تپه توانستند با به چالش کشیدن همه دارو دسته های دزدان، از استاندار رشوه خوار خوزستان گرفته تا دولت و مجلس و قوه قضاییه کاری کنند  که  بحث به تصمیم گیری سه قوه کشیده شود و نهایتا موضوع در دستور هیات داوری قرار گیرد.  این اتفاقات از یکسو نماینگر قدرت مبارزات متحدانه کارگران بود و از سوی دیگر  به هم ریختگی صفوف حکومتیان و تشدید اختلافاتشان بر سر دزدی ها و چپاولگریهایشان را به روشنی به نمایش گذاشت. در ادامه چنین جدال جانانه ای بود  که سوم دی ماه یک مقطع حساس در مبارزات  کارگران نیشکر هفت تپه بود. در چنین موقعیتی این کارگران و نماینده محبوبشان اسماعیل بخشی با هوشیاری اوضاع را تشخیص داده و به نیروی اصلی خود یعنی کارگران و بخش های مختلف مردمی برای حمایت از مبارزه و خواستهایشان مراجعه کردند.

در پاسخ به فراخوان کارگران نیشکر هفت تپه و اسماعیل بخشی برای همیاری با این کارگران، طوفان تویتری با هشتگ #خلع_ید_یک_کلام_والسلام وسیعا مورد استقبال قرار گرفت و داغ شد. بیانیه های حمایت از سوی کارگران، دانشجویان، بازنشستگان با امضای مشترک ٤٢ گروه و تشکل و بصورت جداگانه از سوی نهادهایی چون اتحاد بازنشستگان انتشار پیدا کرد و در تمام این بیانیه ها بر اتحاد و همبستگی با مبارزات و خواستهای کارگران نیشکر هفت تپه تاکید شده بود. بعلاوه در مدیای اجتماعی همبستگی با این کارگران موج میزد و  نتیجه همه این همبستگی ها خود را در تجمع پرشور حمایتی در روز سوم دیماه در مقابل دادگستری انعکاس داد. علیرغم مشکلات جمع شدن در محل تعیین شده،  خطر بیماری مهلک کرونا و ممانعت های نیروی های انتظامی، جمعیتی بیش از هزار نفر در مقابل دادگستری تهران تجمع کردند و با توجه به جمعیت سیال شمار واقعی از این هم بیشتر است. در آن روز  شعار خلع ید یک کلام، والسلام، “نان کار آزادی، اداره شورایی” بر فضای خیابانهای اطراف دادگستری طنین انداخته بود و تجمع کنندگان با شعارهایی  چون “اسد بیک فاسد است، حامی او خائن است” ، “از هفت تپه تا تهران، زحمتکشان در زندان”، “مرگ بر ستمگر درود بر کارگر” ،  “دانشجو، کارگر، معلم، اتحاد، اتحاد!”، از هفت تپه تا تهران مرگ به غارتگران همصدا با نیشکر هفت تپه فریاد اعتراضشان را علیه بساط مافیایی سرمایه داری مفتخور حاکم بلند کردند. پلاکاردها و بنرهای اعتراضی ای که شرکت کنندگان بدست داشتند، تکمیل کننده فضای پر شور اعتراضی در آن روز بود. این چنین بود که روز سوم دیماه به یک روز مهم اعتراضی و همبستگی کارگری تبدیل شد.

 آخر کلام اینکه آنچه در سوم دیماه و دو روز قبلش در همبستگی با کارگران نیشکر هفت تپه گذشت یک مقطع مهم از مبارزات این کارگران و یک پیشروی بزرگ برای جنبش کارگری و مبارزات مردمی بود. در این حرکت اعتراضی مردم  و شاید بهتر باشد بگویم که ٩٩ درصدی های جامعه نشان دادند که اجازه نمیدهند هیچ اعتراض بر حقی تنها بماند و اتحاد سراسری و همبستگی مبارزاتی خود را به نمایش گذاشتند. این اتفاق الگویی بدست داد برای ادامه این اعتراضات و رفتن بسوی اعتصابات سراسری کارگری که باید از این الگو آموخت و درس گرفت. و بالاخره اینکه این اتفاقات مکان نیشکر هفت تپه را در پیشاپیش جنبش اعتراضی کارگری برجسته تر کرد. زنده باد نیشکر هفت تپه!

“هیات داوری”  و فرار از تصمیم گیری

جلسه سوم دیماه “هیات داوری”   به نتیجه نرسیده  و تصمیم گیری در مورد موضوع مالکیت نیشکر هفت تپه  به دو هفته دیگر موکول شد. علت این به نتیجه نرسیدن از یکسو مخمصه حکومت در برابر اعتراضات قدرتمند کارگران است. زیرا حکومت خوب میداند که هرگونه عقب نشینی ای  زبان کارگران را دراز تر و آنها را مطالبه گر تر میکند و تاثیرات آن نیز از هفت تپه فراتر است. دلیلش نیز اینست که اعتراض این کارگران بطور واقعی کل سیستم اقتصادی و  بساط چپاول و دزدی حاکم را به چالش کشیده است و این موضوع اعتراض همه مردم و کل جامعه است.  از سوی دیگر دعواها و نزاعهای باندهای مافیایی مختلف بر سر مالکیت این شرکت نیز با گسترش اعتراضات کارگران دوباره بالا گرفته است. در نتیجه حکومت موضوع را مرتبا به تعویق می اندازد تا بلکه با فرسوده کردن کارگران تعرض بعدی اش را بتواند آغاز کند و و اوضاع را تحت کنترل قرار دهد.

کارگران نیشکر هفت تپه چه میگویند

خواست اول کارگران نیشکر هفت تپه خلع ید از اسد بیگی و باند مافیایی اوست. کارگران نیشکر هفت تپه با این خواست کل سیستم مافیای اقتصادی حاکم را به چالش کشیده اند و این خواست همه کارگران و کل جامعه است. کارگران نیشکر هفت تپه اعلام کرده اند که  با جایگزین شدن هیچ بخش خصوصی یا نیمه خصوصی ای موافقت ندارند و خواست آنها گسیل یک نفر از دولت به این شرکت و اداره آن تحت نظارت و مشورت خود آنان است و این چیزی است که در آخرین بیانیه هایشان   نیز بر روی آن تاکید شده است.  بعلاوه کارگران میگویند در صورت محقق شدن همه اینها تازه پیگیری دیگر خواستهای اعلام شده آنها از جمله پرداخت بموقع دستمزدها و تسویه حساب طلبهای آنان و بازگشت به کار تمامی کارگران اخراجی و پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات و هرگونه پرونده سازی ای بر روی میز قرار میگیرد. در عین حال کارگران اولتیماتوم داده اند که اگر دست بخش چپاولگر خصوصی از شرکت کوتاه نشود اعتصابات خود را از سر خواهند گرفت. بدین ترتیب کارگران نیشکر هفت تپه با قدرت اتحاد شورایی خود، مصممانه ایستاده و با اتکاء به همبستگی های مردمی اعتراضاتشان را به پیش میبرند.

 خرده گیران مکتبی چه میگویند

در حالیکه جنبش کارگری چنین با قدرت به جلو میرود، نیشکر هفت تپه در جلوی آن همچون نگین میدرخشد، کسانی پیدا میشوند که با عینک تردید و ناباوری کل این تصویر را نمی بینند و یا آگاهانه تصمیم گرفته اند آنرا مخدوش کنند و مشغول خرده گیری های مکتبی شان هستند. یک نمونه آن نقدی با امضای بی مسمای “همراه کارگران” است که در گروه اتحاد بازنشستگان و گروههای دیگر مندرج شده است. در شروع نوشته این نقاد ما چنین آمده است: “علت فراخوانی به برگزاری تجمع حمایتی در تهران و یا پیوستن به دو هشتگ حمایتی؛ اولی از سوی «جمعی از کارگران نیشکر هفت تپه» و دومی از سوی اسماعیل بخشی هر چه که بود تاثیری بر هیئت داوری و رای آن نداشت و این تاییدی بر نظری بود که پیشاپیش بر وابستگی اعضای هیئت داوری و فقدان اراده در این هیئت برای رای به سود خلع ید اسدبیگی تاکید داشت”.

بدین ترتیب اولین حکم این نوشته این است که این همبستگی ها و تجمع سوم دیماه در حمایت از کارگران نیشکر هفت تپه و جنب و جوشی که بر سر این موضوع به پا شده “هر چه که بوده” اما هیچ تاثیری در به نتیجه نرسیدن هیات داوری برای تصمیم گیری نداشته است.

این در واقع حکم کسانی است که اهمیت تجمعات و مبارزات و اعتراضات کارگران و مردم را نمیدانند و از نظر آنها یا یک مبارزه به هدف فوری خود میرسد یا بدرد نمیخورد! اگر با این عینک بخواهیم به مبارزات نگاه کنیم بدیهی است که باید دور خیلی از مبارزات اجتماعی را خط بکشیم. باید هرکس که میخواهد مبارزه و اعتصاب و اعتراضی بکند به شرط چاقو باشد و گرنه این داوران خود گمارده آنرا قبول نمیکنند. این در واقع تلاش برای خلع سلاح کردن کارگر از ابزار همبستگی کارگری است. این گفته نماینده پاسیفیسم و همان نظراتی است که از پیش کل این پروسه واقعی اعتراض را بی حاصل دانسته و تخطئه میکردند.  اینان به چشم خود فریاد همبستگی و شعارهای کوبنده تجمع کنندگان روز سوم دیماه را دیده اند و با گفتن اینکه “هر چه که بود” اما تاثیری نداشت از روبرو شدن با این واقعیت که بار دیگر در کف خیابان و از سوی مردم معترض مقابلشان گذاشته شده شانه خالی میکنند. اما بد نیست به پاراگرف بعدی نوشته این “همراه کارگر” توجه کنید. او مینویسد:

” عملی کردن خلع ید و لغو خصوصی سازی که از مطالبات مهم کارگران هفت تپه است، مستلزم شکل گیری توازن قوایی است که در آن تحقق این مطالبه کارگران هفت تپه به تحقق همین مطالبه در سایر واحدهای تولیدی پیوند خورده باشد و یا دست کم مقدمه نامنفصل آن باشد. حاکمیت با این مطالبات بازی می کند، بخشی از آن در رقابت های جناحی و با هدف های مصادره جویانه و موج سوارانه شعار خلع ید را چنانکه در تجمع تهران شاهد بودیم تکرار می کند، اما این بخش سپاهی و بسیجی که بر خود نام عدالتخواه گذاشته جز بهره برداری تبلیغاتی، ضربه زدن به نفود و اعتبار سندیکا و خالی کردن زیر پای گزینه فاسد و رانت خوار مورد حمایت دولت و به دست آوردن کنترل شرکت هفت تپه هدف دیگری ندارد. آنچه برای وابستگان جناح های حاکمیت ابدا به حساب نمی آید کارگران هفت تپه هستند. شاهد مثال آن که سه ماه است حقوق این کارگران به تاخیر افتاده و با آن که دی ماه آغاز شده است هنوز نی ای بریده نشده و شکری تولید نشده است.”

در این بخش حرف اساسی منتقدینی از این دست اینست که خواست خلع ید از بخش چپاولگر خصوصی  در توازن قوای امروز ممکن نیست و در  این میان باندهای حکومتی از بیان این خواست استفاده میکنند. این دوستان واقعیت عظیمی که پشت این اعتراضات وجود دارد را نمی بینند و یا نمیخواهند ببینند. اولین پاسخ من به این دوستان اینست که بحث توازن قوا به معنای درجا زدن در چهارچوب ممکن های موجود نیست بلکه توازن قوا  را کارگر و مردم معترض با مبارزه شان هر روزه به نفع خود تغییر میدهند. در متن چنین جدال هر روزه است که امروز جنبش کارگری را در پیشاپیش صحنه سیاسی جامعه می بینیم. بعلاوه با منطق این دوستان همه مبارزات مردمی بر سر خواستهایشان را میشود تخطئه کرد و بی  حاصل شمرد.

 اما بطور واقعی زنی که میگوید نه به حجاب اجباری، توهمش این نیست که حکومت خود پرچم آپارتاید جنسی اش را پایین خواهد کشید و قانون حجاب اجباری لغو خواهد شد. بلکه با این حرف دارد کیفرخواستش را بیان میکند و حجابش را بر سر چوب میکند و بی حجابی را دو فاکتو بر حکومت تحمیل میکند. همینطور کارگری که میگوید باید از بخش چپاولگر خصوصی خلع ید شود و هیچگونه خصوصی سازی و یا خصولتی ای را نمی پذیرد دارد کل سیستم اقتصادی متکی بر رانت خواری و دزدی و چپاول حاکم را به نبرد می طلبد . در این نبرد جانانه در عین حال کارگران توازن قوا را هر روزه به نفع مبارزات خود تغییر میدهند و این چنین است که  کل حکومتیان را به جان هم انداخته اند. بدین ترتیب منتقدین شعار “خلع ید یک کلام و السلام”  در خوش بینانه ترین حالت باید گفت نا مربوطی خود را به مبارزه طبقاتی جاری در سطح جامعه به نمایش میگذارند. اینان نمیبینند که کارگران نیشکر هفت تپه چگونه با همین خواست خلع ید از بخش چپاولگر خصوصی و با مبارزات جانانه شان نماینده اعتراض کل کارگران و کل جامعه علیه دزدی ها و اختلاس ها شده اند. این حکم که لغو خصوصی سازی یا باید در سایر واحد های تولیدی هم مطرح شود یا بیهوده و بی تاثیر است، معلوم نیست که از کجا آمده است. همینکه حکومت ناچار میشود خلع ید از اسد بیگی را روی میزش بگذارد نشان میدهد که حتی در این زمینه هم جدال کارگران نیشکر هفت تپه بی تاثیر نبوده است.

اما بد نیست نگاهی هم به بخش نصایح این دست از منتقدان داشته باشیم. برای نمونه در بخشی از نوشته “همراه کارگر”  ضمن اشاره به تلاش گروههای مختلف در حاکمیت و اپوزیسیون برای بهره برداری ابزاری از نارضایتی روزافزون مردم و با هشدار به موج سواری و مصادره اعتراضات مستقل کارگری بر سه نکته تاکید دارند که جالب است.

اولین نکته در نمونه ای که بالاتر با امضای “همراه کارگر”  مورد اشاره قرار دادم،  تاکید آنها بر تصریح مرزهای تمایز در راهکار ها و شعارهاست و مثال مورد نظرشان هشتگ  #خلع_ید_یک_کلام_والسلام است.  به زعم اینان این هشتگ بدلیل اینکه به خودی خود نمیگوید که جایگزین اسدبیگی چه باید باشد و یا فقط بر لغو خصوصی سازی میکوبد،  راه را برای موج سواران “عدالتخواران بسجی” که همانا اشاره شان به دانشجویان “عدالتخواه” است، باز کرده است. جلوتر در مورد اهمیت این خواست واحد از سوی کارگران نیشکر هفت تپه را که در شعار #خلع_ید_یک_کلام_والسلام بازتاب یافته است را توضیح دادم. اما از این بگذاریم  واقعا آسمان و ریسمان به هم بافتن نیز حدی دارد. این نوع تحلیل کردنها بعضا میتواند در تخصص پرونده سازان امنیتی باشد. این نوع منتقدین  خود آنچنان مقهور گروههای مختلف درون حکومت و اپوزسیون و غیره شده اند که قدرت کارگر را نمی بینند.  متوجه نیستند که حضور دانشجویان به اصطلاح “عدالتخواه” اصولگرا نه در نتیجه هشتگ اسماعیل بخشی با خواست قاطع خلع ید از اسد بیگی بلکه برای شکاف انداختن در صف اعتراض کارگران و تجمع کنندگان معترض و حاشیه درست کردن برای اعتراضات کارگران بوده است. و اولین کسانی هم که از این حضور استفاده کرده اند همین دوست “همراه کارگر” است. بنابرین ایشان معلوم نیست همراه کارگر است یا همراه همان بسیجی ها که بدنبال مخدوش کردن مبارزه کارگران بوده اند. در همان سوم دیماه درگوشه ای از جمعیت هم توسط همین عناصر شعار الله اکبر بلند شد، اما طنین شعارهای  رسای خلع ید یک کلام، خواسته ما والسلام،  نان، کار، آزادی اداره شورایی همه این تقلاها را خنثی کرد. این نوع تحطئه کردنها سود مستقیمش به جیب حکومت میرود و بس.

این دوستان تصویری کودکانه از مبارزه طبقاتی و اعتراضات مردمی در سطح جامعه را ارائه میدهند. از جمله همه میدانیم که در هر حرکت اعتراضی ای، از این نوع تقلاها از جانب عناصر مرتجع حکومتی و غیر حکومتی کم نخواهد بود. در برابر آنها نمیشود مبارزه را تعطیل کرد. بلکه همانگونه که تا کنون کارگران و مردم بدرست انجام داده اند حاشیه ای کردن آنها و دست بالا پیدا کردن اعتراض رادیکال بوده است. ابزار ما حضور متحد و قدرتمند ماست نه افتادن دنبال این حاشیه ها.  هشتگ اسماعیل بخشی را جمعیت شرکت کننده حامی نیشکر هفت تپه با شعار نان کار آزادی، اداره شورایی که اول بار توسط خود بخشی در اعتراض بزرگ کارگران نیشکر هفت تپه سرداده شد تکمیل کردند و انتظار میرود منتقدین مکتبی ما چشمشان را باز کنند و همه تصویر را ببینند. 

جالب اینجاست که دوست منتقد ما همه استدلالش بر ضعف  قدرت تبلیغاتی مستقل جنبش کارگری و درجه سامان یابی آن در مقابل مافیای رسانه ای سپاه و تبلیغاتش متکی است و نگران از این است که مبادا افکار عمومی گمراه شود. اما صراحتا بگویم که اتفاقا تحلیل های کودکانه ای از این دست است که میتواند افکار را به بیراهه ببرد و اجازه ندهد که کارگران و مردم مبارز قدرت اتحاد و مبارزه خود را به خوبی ببینند و به آن اتکا کنند.  در اینجا نیز من سخنم به دوستانی از این دست اینست که دیگر دوره مافیای رسانه ای تمام شده است. مدیای اجتماعی امروز حرف اول را میزند. امروز دوره انقلابات تویتری است. دیدیم که از طریق همین مدیا  چگونه سری ترین اخبار  سرویس اطلاعاتی آمریکا و دیکتاتورهای جنایتکار در معرض دید افکار جهانی قرار گرفت. بنابراین رویکردهایی از نوع دوستان منتقد ما  از دنیای امروز بشری و دستاوردهایش عقب است. توصیه من به دوستانی از این دست اینست که فیلمهای تصویری تظاهرات سوم دی ماه را همه جا تکثیر کنید تا هم خودتان از آشفتگی بیرون بیایید و هم قدرت همبستگی کارگری را مقابل چشم آن مافیایی که چنین “هولناک” است بگذارید. حرف من با این دوستان اینست که ما از حضور نیروهایی چون “دانشجویان عدالتخواه ” و نیروهایی دیگر از این دست بیم نداریم. ما با قدرت مبارزه مان خیابانها را به تصرف خود در میاوریم.

و اما اندرز دوم این دوست منتقد ما  نیز جالب است. او مینویسد:  شعارها، راهکارها و کنشگری ها باید بنا به قاعده میدان ابتکار عمل کارگران، حضور و نقش آفرینی آنان و تشکل های مستقل پایه ای شان را گسترش دهند نه این که دامنه آن را به سود یک گروه خاص یا یک شخصیت کارگری محدود و مقید کنند. شاید منظور اینست که چرا در اینجا نیز اسماعیل بخشی و هفت تپه درخشید و سهم آنها در این میان چه میشود.  این هم بخشی از آن چانه زنی های فرقه ای و سکتاریستی است که کل موفقیت را نمی بیند.  دوستان رهبری را باید کسب کرد. اگر جا مانده اید نباید کس دیگری جز خودتان را سرزنش کنید. رهبر شدن هزینه دارد.

و بالاخره آخرین نصیحت این دوست منتقد نیز شنیدنی است.  دوست منتقد ما بعد از کلی صغری کبری چنین مینویسد:” جنبش کارگری برای این که واقعا سراسری و توده ای شود باید از فردمحوری، انحصارطلبی محفلی، سازمانی و حزبی فاصله بگیرد و ضمن تشویق و تقویت سازماندهی جمعی، گروهی و حزبی از طریق اتحاد عمل های گسترده بر پایه فصل مشترک های مطالباتی واقعی و گردآوری نیروی واقعی پیشروی کند.”.

همه تاکید این دوستان در نوشته شان فاصله گرفتن از احزاب است. به زعم ایشان اگر حزبی جلو بیفتد و صدای اعتراض کارگر و مردم باشد انحصار گر است و باید همه با هم در شرایطی که البته توازن قوا اجازه بدهد دست به کار شوند. در این مسیر هم اگر کسی در مقام یک رهبر ظاهر شد، خطا کرده و باید از فردگرایی پرهیز کرد و تحت عنوان “ویژگی های شرایط حاکم” حکمشان اینست که  هر شکل دیگری از کار بیراهه و جاده صاف کن بدیل های غیر کارگری خواهد بود. 

این منتقدین قرق در سکتاریست خود و در خلاء حضورشان در  مبارزه واقعی در کف خیابان حتی از خط قرمز ها نیز  عبور کرده و  عملا با  جمهوری اسلامی همصدا شده اند و  بیانیه های گروهها و تشکلهای کارگری را که براستی نمادی از شبکه های همبستگی کارگری در سطح جامعه است، فقط اسامی توخالی اعلام کرده و  فیل هوا کردن میخوانند. ادعایشان نیز اینست که پشت آنها فعالیت و  حرکتی نیست. اما سخن من به دوستانی از این دست اینست که از لاک فرقه گرایی خود خارج شوید.  حرکتی از نوع تجمع سوم دی ماه در مقابل دادگستری که اینهمه تلاش در نفی آن دارید، نتیجه فعالیتها و همبستگی هایی از همین دست در پاسخ به فراخوان حمایتی نیشکر هفت تپه و اسماعیل بخشی هاست. اینگونه تلاشها نیروی پشت داغ شدن طوفان تویتری و به راه افتادن موج همبستگی در گروههای هزاران نفره در مدیای اجتماعی است. با نفی کردن نمیشود جا ماندن خود را توجیه کرد. 

 خیر دوستان همه اینها نسخه شکست جنبش کارگری و مبارزات مردم است. اینکه چه نیتی پشت آنست را من نمیدانم چون شناختی از این منتقدین که پشت یک نام ناشناخته مخفی شده اند ندارم. اما روشن است که جامعه منتظر نمی ماند و نباید بماند. جامعه حزب واقعی خود را انتخاب میکند. رهبران خود را انتخاب میکند. و منتقدینی از این دست کارشان تخطئه مبارزات کارگران است و جوابشان همین است که با  نام ها و هویت های ناشناخته منزوی بمانند. 

شهلا دانشفر

کارگر کمونیست ٦٥٥

اینرا هم بخوانید

اول ماه مه امسال در ایران، یک ارزیابی – شهلا دانشفر

مندرج در ژورنال شماره ۷۲۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …