کارگر کمونیست: فعالیتهای “کمیته همبستگی بین المللی کارگری – ایران” در عرصه دفاع از مبارزات کارگران در ایران و جلب همبستگی بین المللی با آنان سابقه ای طولانی دارد. شهلا دانشفر شما بعنوان سخنگو و هماهنگ کننده این کمیته لطفا درباره هدف تشکیل و فعالیتهای تاکنونی آن توضیح بدهید.
شهلا دانشفر: کمیته همبستگی بین المللی کارگری- ایران سیزده سال قبل با همفکری من و بهرام سروش تشکیل شد. هدف از تشکیل کمیته همبستگی جدا از اهمیت درخود آن به عنوان تلاشی در جهت شکل دادن به همبستگی جهانی کارگری از سوی ما به عنوان کمونیستهایی در ایران، به لحاظ ویژگی های جنبش کارگری در ایران و جنگ هر روزه کارگران با یکی از وحشی ترین سرمایه داری های حاکم در جهان نیز ضروری بود. از همین رو تشکیل آن برای ما یک اهمیت سیاسی داشت. ما کار خود را در ابتدا با انتشار نشریه ای هفتگی تحت عنوان “کارگران در ایران” شروع کردیم و کار این نشریه انعکاس آخرین خبرهای اعتراضات کارگری در ایران بود. اکنون نیز ما بطور مرتب ترجمه انگلیسی اخبار اعتراضات کارگران در ایران و ویدوئو کلیپ هایی از این مبارزات با زیر نویس های انگلیسی را مرتبا برای اتحادیه های مختلف کارگری ارسال میکنیم و تلاش میکنیم همواره تصویری از جنبش اعتراضی کارگری به عنوان یک وزنه سنگین در سیر تحولات سیاسی جامعه را در سطح جهان انعکاس دهیم.
از سوی دیگر ما فکر کردیم که یک شکل مهم همبستگی جهانی با کارگران در ایران خود را در دفاع از کارگران زندانی نشان میدهد. از همین رو در مقطع اعتصاب شکوهمند و سراسری کارگران شرکت واحد در تهران یعنی در بهمن ماه ۸۴ و بدنبال دستگیری وسیعی که از این کارگران صورت گرفت، ما کمپین برای آزادی کارگران زندانی را تحت عنوان (Free Them Now) را در دفاع از کارگران دستگیر شده در اعتصابات شرکت واحد اعلام کردیم. از سوی دیگر کمیته همبستگی کارگری یک موضوع کار خود را بردن گفتمان خروج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار و تمامی مراجع بین المللی و انزوای سیاسی آن در سطح بین المللی تعیین کرد. حرف ما این بود که جمهوری اسلامی حکومت شلاق، اعدام، شکنجه و سرکوب است. حکومت اسلامی ضد کارگر، ضد زن و ضد بشریت است و جای چنین حکومتی در پشت میز محاکمه است. در طول این سیزده سال ما بطور پیگیر این گفتمان را به جلو برده ایم و امروز نتیجه آنرا می بینیم. ما با همین گفتمان سالهای پی در پی تلاش کردیم در همان روز آغاز اجلاس های سالانه سازمان جهانی خود را به آنجا برسانیم و در حالیکه عکس های کارگران زندانی را در دست داشتیم، اعتراضمان را به حضور هیات جمهوری اسلامی در اجلاس و مماشات این سازمان با جمهوری اسلامی اعلام کنیم. جالب اینجاست که حضور ما همواره با استقبال شرکت کنندگانی که به عنوان نمایندگان اتحادیه های کارگری در اجلاس حضور داشتند، روبرو میشد. در ادامه همین تلاش ها زمانی که رفیق عزیز شاهرخ زمانی در زندان توسط جانیان اسلامی به قتل رسید، ما کارزاری علیه جنایت در زندانهای رژیم اسلامی اعلام کردیم و از وضع زندانها و قتل شاهرخ خبر رسانی وسیعی کردیم و از آیالاو خواستیم بخاطر مماشاتش با جمهوری اسلامی پاسخگو شود. همانموقع قطعنامه ای خطاب به اتحادیه های کارگری مختلف ارائه دادیم و در آن خواستار اخراج رژیم اسلامی از سازمان جهانی کار شدیم. و در نتیجه تماسهای پیگیرانه ما این قطعنامه در کنگره اتحادیه های کارگری اینداستریال که بزرگترین اتحادیه های کارگران صنعتی را در بر میگیرد، طرح شد. بعد از آن در خرداد ۹۶ در آستانه اجلاس سازمان جهانی کار طی نامه ای خطاب به نهادهای کارگری در سطح جهانی اعتراض خود را به حضور جمهوری اسلامی در این اجلاس اعلام کردیم. در همان هنگام کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری طی بیانیه ای خطاب به آی ال او در اعتراض به شرکت هیات جمهوری اسلامی در اجلاس آن، اعلام داشت که نمایندگان واقعی کارگران در ایران کارگرانی چون جعفر عظیم زاده، محمد جراحی و بهنام ابراهیم زاده هستند. و از نظر من این اتفاق بیسابقه و یک پیشروی بود.
بد نیست که این را هم خاطر نشان کنم که یک تلاش ما همواره این بوده که این همبستگی ها یکطرفه نباشد و ما نیز تلاش کردیم که هر کجا که ضرورت داشت و توانش را داشتیم، اعلام حمایت کنیم. نمونه هایی از آن دادن پیامهای حمایت به کارگران اعتصابی در کشور های مصر، تونس، مراکش، ترکیه، عراق، یونان و فرانسه بوده است. یک نمونه دیگر از همین همبستگی طومار اعتراضی ای بود که در جریان حمله وحشیانه پلیس دولت آفریقای جنوبی به معدنچیان ماریکانا به راه انداختیم و مبتکرش بودیم و کوشیدیم صدای اعتراض معدنچیان ماریکانا باشیم.
یک کار دیگر کمیته بین المللی ایجاد شبکه همبستگی کارگری خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است. ما از این طریق با شماری از اکتیویست های چپ و رادیکال جنبش کارگری در این کشورها نزدیک شده و این شبکه را تشکیل دادیم. در هر حال میدانیم که فعالیت در عرصه همبستگی جهانی کارگری گسترده است و ما در واقع هنوز در نقطه شروع کار قرار داریم. اما شکل گرفتن شبکه هایی از همبستگی کارگری شورانگیز است و نمادی از همسرنوشتی کارگری در سطح جهانی است.
کارگر کمونیست: به “کمپین برای آزادی کارگران زندانی” (Free Them Now) بعنوان فعالیت اصلی این کمیته اشاره کردید، این کمپین کارش را از کجا شروع کرد، چه فعالیتهائی را در دستور دارد و نمونه های موفقی از کارش کدام بوده اند؟
شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردیم استارت این کمپین همزمان با اعتصاب قدرتمند کارگران شرکت واحد در سال ۸۴ و حمله رژیم اسلامی به این کارگران و دستگیری وسیع آنها بود. ما همواره تلاش کرده ایم با انعکاس آخرین اخبار اعتراضات کارگری و اطلاع رسانی در مورد وضع کارگران زندانی در ایران، همبستگی و حمایت وسیع اتحادیه های کارگری و نهادهای انساندوست از کارگران ایران را جلب کنیم. در سال ۸۴ در جریان دستگیری های کارگران شرکت واحد ما با اعلام کارزاری جهانی و تعیین یک روز همبستگی بین المللی کارگری با این کارگران، با تماس فشرده با اتحادیه های کارگری و در جاهایی برپایی آکسیونهای مشترک با آنان، با گرفتن نامه های حمایتی از سوی بسیاری از اتحادیه های کارگری، با کشاندن موضوع این دستگیریها به اجلاس سازمان جهانی کار، در حالیکه عکس کارگران بازداشتی را در دست داشتیم، و با برنامه های فشرده تلویزیونی در حمایت از اعتراضات و خواستهای کارگران شرکت واحد و کارگران بازداشت شده در “کانال جدید” کارزار گسترده ای را به پیش بردیم. ما در موارد دیگر نیز روزی را برای همبستگی جهانی کارگری با کارگری ایران تعیین کردیم و با موفقیت پیش رفت. بعضا نیز کارزارهای مشترکی با کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی گذاشته ایم که نمونه های از آن در مورد بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی بود. “کمپین برای آزادی کارگران زندانی” کارزارهای موثر دیگری در حمایت از محمد جراحی، محمود صالحی، جعفر عظیم زاده، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، دستگیر شدگان اول مه در تهران، سنندج و سقز و دستگیریهای معلمان را به پیش برده است. نمونه های اخیرتر کارزارهای مبارزاتی ما همراهی با کارزار “من هم شکنجه شده ام” و در حمایت از کیفرخواست اسماعیل بخشی و سپیده قلیان علیه شکنجه و زندان است که ادامه دارد. این کارزاری است که در سطح جامعه جاری است و ما نیز به سهم خود در پیشبرد آن نقش ایفاء کرده ایم و امروز یک اولویت مهم کار ماست.
طبعا یک وجه مهم کار “کمپین برای آزادی کارگران زندانی” در پیشبرد کارزارهایی که در دستور خود قرار میدهد، گفتمان های سیاسی ای بوده است که تلاش کرده ایم به جلو ببریم. بطور مثال در آستانه اول ماه مه ۹۶ جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی طی بیانیه مشترکی کارزاری علیه امنیتی کردن مبارزات اعلام داشتند. اعتراض این کارزار به صدور احکام زندان با اتهامات امنیتی تحت عناوینی چون “اخلال در نظم و امنیت ملی” ، “تبلیغ علیه نظام” و… بود. خواست فوری این کارزار لغو فوری تمامی احکام امنیتی صادر شده برای کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی بود. این کارزاری بود که کارگران و معلمان را کنار هم قرار داد و به گفتمان وسیعی در سطح جامعه تبدیل شد. و این کارزاری است که همچنان جریان دارد و یک موضوع دائمی اعتراضات معلمان همین موضوع بوده است. حرف کارگران در این کارزار این است که اعتراض علیه نپرداختن دستمزدها، اعتراض علیه قراردادهای برده وار موقت کاری و خطر دائمی اخراج ها، اعتراض علیه تبعیض و نابرابری و بساط دزدسالار حاکم، تلاش برای ایجاد تشکل و مبارزه برای داشتن یک زندگی انسانی جرم و یا “اخلال در نظم و امنیت جامعه” نیست. بلکه این سرمایه داران دزد و مفتخور هستند که با سرقت دستمزد کارگر و تحمیل شرایط برده وار کاری به کارگر و تعرض هر روزه به زندگی و معیشت کارگران، امنیت کل جامعه را به خطر انداخته اند. بنابراین دستگیری و پیگرد کارگر تحت چنین عناوینی حمایت آشکار از منافع سرمایه داران است. و نکته قابل توجه اینست که همین امروز جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی که این کمپین را اعلام کردند با همین نوع اتهامات در زندانند. پروین محمدی نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران که نقش درخشانی در پیشبرد این کارزار داشته، هم اکنون با همین اتهامات در بند ۲۰۹ در بازداشت بسر میبرد. اتهاماتی هم که به اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، بهنام ابراهیم زاده، معلمان بازداشتی، آتنا دائمی و اساسا تمامی زندانیان سیاسی تفهیم شده و بخاطر آن اکنون در زندان بسر میبرند، تحت همین عناوین بوده است. از همین رو کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات ادامه دارد و هم اکنون یک موضوع مهم اعتراضات معلمان است. “کمپین برای آزادی کارگران زندانی” نیز در این چند ساله بطور ویژه تری بر روی این موضوع تاکید داشته و اعتراض علیه امنیتی کردن مبارزات را یک موضوع محوری کار خود قرار داده است. از جمله ما در این کمپین تلاش کرده ایم که در نامه های خود به سازمانهای کارگری در سطح جهان نشان دهیم که چگونه تمامی احکام زندانی که امروز برای کارگران، معلمان و تمامی فعالین سیاسی صادر میشود از مصادیق اتهامات امنیتی و سرکوب جامعه به نفع سرمایه داران مفتخور حاکم است. و به این شکل کوشیده ایم صدای اعتراض این کارزار در سطح جهانی باشیم. از نظر من اعتراض علیه امنیتی کردن مبارزات و اعتراض علیه شکنجه و زندان و حمایت از کیفرخواست اسماعیل بخشی علیه زندان و شکنجه و کارزار علیه قوانین مجازات های اسلامی از جمله شلاق سه کارزار مهمی است که مکمل یکدیگر هستند و کل ماشین سرکوب و جنایت حکومت را نشانه میگیرد و ما تلاش داریم این کارزارها را با قدرت تمام به جلو ببریم. در این راستا ما موفقیت هایی هم کسب کرده ایم. برای مثال هم اکنون در نامه های حمایتی ای که از اتحادیه های کارگری بین المللی دریافت میکنیم، یک موضوع اعتراضشان خاطر نشان کردن همین موضوعات بوده است. از جمله در رابطه با صدور حکم وحشیانه زندان و شلاق برای محمد حبیبی از معلمان زندانی ما نامه های اعتراضی متعددی دادیم و سرانجام با پیگیری های بسیاری توانستیم تاکید بر اینکه شلاق باید ممنوع شود را به گفتمان نامه های حمایتی اتحادیه های کارگری تبدیل کنیم. و یا در جریان اعدام سه فعال سیاسی رامین حسین پناهی و لقمان و زانیار مرادی در کردستان در شهریور ماه امسال که در اعتراض به آن اعتصاب عمومی بپا شد و دامنه این اعتراضات از کردستان فراتر رفت، ما توانستیم این موضوع را به نهادهای کارگری جهانی انعکاس دهیم و بطور مثال از اتحادیه کارگران دولتی و خدمات در کانادا نامه ای در محکومیت اعدام این سه جوان و علیه احکام اعدام گرفتیم. با این مختصر اشاره میخواهم بگویم که ما بر روی گفتمان های اتحادیه های کارگری و به چالش کشیدن قوانین مجازات های اسلامی حکومت اسلامی از سوی آنان توانسته ایم تاثیر گذار باشیم.
آخرین نکته اینکه امروز نهاد “کمپین برای آزادی کارگران زندانی” نهادی ثبت شده است. بخاطر سالها کار فشرده و پیوسته ما اکنون این نهاد در لیست کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری (آی تی یوسی) قرار گرفته و نامه های ما از آن طریق به ای میل لیست وسیع میرود. ما خود نیز تلاش میکنیم نامه هایمان را از طریق ای میل و تویتر در وسیعترین سطح به دست نهادهای بین المللی کارگری و انساندوست برسانیم و برخی از این نامه ها در مجلات محلی اتحادیه های کارگری درج شده است.
کارگر کمونیست: به “شبکه همبستگی کارگری در خاورمیانه و شمال آفریقا” اشاره کردید، این شبکه کارش چیست و چگونه تشکیل شد و چه فعالیتهائی در دستور دارد؟
شهلا دانشفر: شبکه همبستگی کارگری در خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۴ تشکیل شد. در واقع بعد از انقلاباتی که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شاهدش بودیم به عنوان جزء مهمی از فعالیت کمیته همبستگی بین المللی کارگری- ایران به ایده تشکیل این شبکه رسیدیم. بدین ترتیب در سپتامبر ۲۰۱۴ کنفرانسی برگزار کردیم و در آن فعالینی کارگری از مصر، تونس و عراق دعوت کردیم و در همانجا با معرفی هیات موسس این کنفرانس، شبکه را تشکیل دادیم. واقعیت اینست که امروز بیش از هر وقت همسرنوشتی طبقاتی را در مبارزات مردم در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با مردم در ایران میشود دید. از جمله خواستهای جهانشمول و مشترکی نظیر نان، آزادی، برابری و کرامت انسانی مبارزات مردم در کل این منطقه را به هم پیوند میدهد. این شرایط بیش از هر وقت بر لزوم ایجاد یک همبستگی ادامه کار و سازمان یافته و نقشه مند در اعتراضات مردم در سطح این منطقه تاکید میگذارد. شبکه همبستگی کارگری خاورمیانه و شمال آفریقا در پاسخ به این ضرورت شکل گرفت. شبکه همبستگی کارگری در همان اولین کنفرانس خود بر روی جنبه های عملی ای از کار چون انعکاس اخبار اعتراضات کارگری در سطح خاورمیانه و رساندن صدای اعتراض کارگران به گوش همه مردم جهان، دفاع از کارگران زندانی و تلاش برای آزادی آنان از زندان به عنوان یک وجه مهم همبستگی کارگری در سطح خاورمیانه و شمال آفریقا ، دفاع از حق بی قید و شرط تشکل و تجمع و اعتصاب و آزادی بیان و عقیده و تاکید بر همسرنوشتی کارگران در سراسر جهان و حمایت از مبارزات کارگری در هر گوشه جهان تاکید گذاشت.
از همین رو یک کار دائم این شبکه دنبال کردن مسائل جنبش اعتراضی کارگری در این منطقه و بعضا سازمان دادن اشکالی از همبستگی های کارگری در این منطقه بوده است. از جمله با عضویت اکتیویستهای رادیکال و چپ از کشورهایی چون مصر، تونس، مراکش و عراق کارزارهای مشترکی در حمایت از کارگران زندانی در این کشور ها شکل گرفت. طومار اعتراضی به راه انداختیم و به عنوان این شبکه اعلام حمایت کردیم. در رابطه با ترکیه و سرکوبگری های دولت اردوغان پیام های حمایتی دادیم و در نتیجه یکی از اعضای فعال چپ و رادیکال کارگری در این کشور با شبکه همبستگی مرتبط گردید. سعید نعما دبیر کل فدراسیون عمومی کارگران در عراق و سمیر نوری که با شبکه ای از فعالین کارگری در این کشور مرتبط است دو عضو این شبکه هستند و با معرفی شبکه همبستگی از طریق این دوستان تعدادی از فعالین کارگری در این کشور را علاقه مند به ارتباط با شبکه همبستگی کرد. بد نیست به مواردی از همبستگی اعضای این شبکه با مبارزات کارگران در ایران نیز اشاره کنم. دو مورد آن کمک دوستی از اتحادیه کارگری ترکیه و دوست دیگری از اتحادیه کارگری در مصر به “کمپین برای آزادی کارگران زندانی” بود. به این معنا که ما دو سال قبل وقتی با مشکل راه یافتن به سالن اصلی اجلاس آی ال او و انعکاس صدای اعتراض کارگران در همان نشست روز اول را پیدا کردیم، از طریق این دوستان توانستیم نامه های اعتراضی خود را به داخل سالن اصلی اجلاس برسانیم و توسط آنها عکس کارگران زندانی در ایران بر چند قسمت از سالن نصب شد. بدین صورت ما توانستیم بازهم صدای کارگران در ایران را در اجلاس آی ال او انعکاس دهیم. موارد دیگر کلیپ های تصویری حمایتی اعضای این شبکه از کشورهای مصر، تونس و مراکش از کارگران زندانی در ایران بوده است.
ما در تابستان امسال در تدارک کنگره دوم شبکه همبستگی کارگری خاورمیانه و شمال افریقا بودیم که بدلیل مشکلات تهیه ویزا و دعوتنامه موفق نشدیم و همچنان برای رفع مشکلات آن در تلاشیم. این موانع که اساسا بدلیل حساسیت این منطقه است، بدرجه زیادی پیشرفت کار این شبکه را کند کرده است ولی اهمیت گسترش این شبکه در منطقه همچنان مورد تاکید ماست و برای آن تلاش میکنیم.
کارگر کمونیست: چه چشم اندازی را در برابر کل این فعالیت ها می بینید و شاخص موفقیت کار کمیته همبستگی و کارزارهایش کدامند؟
شهلا دانشفر: سربلند کردن جنبش رادیکال و چپ کارگری در ایران و جلو آمدن هر روز بیشتر گفتمان های کارگری در جلوی صحنه سیاسی جامعه، بیش از بیش بر ضرورت شکل دادن به همبستگی کارگری در سطحی بین المللی برای انقلابی که در چشم انداز است، لازم و حیاتی است.
یک هدف فوری ما انزوای سیاسی جمهوری اسلامی در سطح جهانی و جلب بیشترین همبستگی های بین المللی از مبارزات کارگران و مردم ایران است. به عبارت روشنتر همبستگی جهانی کارگری فاکتور مهمی در تقویت مبارزات کارگران و مبارزات کل جامعه است. از جمله تاثیرات فوری حمایت های بین المللی کارگری از مبارزات کارگران در ایران و فشار آن بر روی رژیم اسلامی را همین امروز به روشنی شاهدیم. بنابراین بدرجه ای که جنبش انقلابی مردم به جلو گام برمیدارد، نیاز ما به این همبستگی ها بیشتر میشود و در واقع ما در پاسخ به این نیاز قدم به جلو برداشته ایم. اما وقتی با این تصویر به فعالیت هایمان نگاه میکنیم. کار تاکنونی ما به هیچ وجه کافی و رضایت بخش نیست و ما هنوز در شروع کار هستیم.
بعلاوه همانطور که اشاره کردم یکی عرصه مهم کار کمیته همبستگی بین المللی کارگری- ایران را “کمپین برای آزادی کارگری زندانی است” که هم اکنون خود به نهادی تبدیل شده است. روشن است که تا وقتی جمهوری اسلامی هست و سرکوب و زندان هست، این کمپین نیز جاریست و با قدرت به کار خود باید ادامه دهد.
واقعیت اینست که در برابر جلو آمدن قدرتمند جنبش کارگری و همراه با آن جلو آمدن گفتمان های چپ و رادیکال کارگری در صحنه سیاسی جامعه، جمهوری اسلامی امروز شمشیر را از رو بسته و موجی از دستگیری و بازداشت را به راه انداخته است. تعرضات رژیم را با تعرض باید و میتوان به عقب زد. عقب زدن تعرضات رژیم یک گام مهم برای جلو تر بردن جنبش انقلابی مان برای در هم شکستن کل دستگاه سرکوب حکومت است. از همین رو کارزارهای ما برای آزادی کارگران زندانی، مبارزه برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی یک جنبه مهم سیاسی و فوری در سیر رو به پیش مبارزات ما مردم برای خاتمه دادن به جهنم جمهوری اسلامی دارد. با تمام قوای باید برای آزادی کارگران زندانی و تمامی زندانیان سیاسی به میدان آییم. “کمپین برای آزادی کارگران زندانی ” خود را برای پیشبرد چنین کارزاری آماده کرده است.
جمهوری اسلامی امروز نه از موضع قدرت بلکه در اوج استیصالش به سرکوبگریهای خود شدت داده است، تا بلکه برای خود مفری هر چند کوچک بیابد. از جمله در همین دستگیر کردن ها و بگیر و ببند هایش زبونی و تشتت صفوف حکومت را به روشنی می بینیم. نمونه اش به راه انداختن مستند مفتضحانه “طراحی سوخته” بود که مردم با شعار “نه مستند، نه شکنجه دیگر فایده ندارد” جوابش را دادند و طومارهای اعتراضی بسیاری در اعتراض به آن به راه افتاد و خود اسماعیل بخشی و سپیده قلیان ایستادند و خواستار برگزاری دادگاه علنی شدند.
بنابراین تمام تاکید من اینست که با وجود کارزارهای قدرتمندی که امروز در سطح جامعه علیه شکنجه و زندان و علیه امنیتی کردن مبارزات جاریست، با توجه به اینکه امروز جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی سازمانیافته تر و قدرتمند تر از هر وقت قد علم کرده و به جلو میرود، با توجه به اینکه شعارهای ” زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، “کارگر زندانی آزاد باید گردد”، توپ، تانک، مستند دیگر اثر ندارد، “نه تهدید، نه زندان، دیگر فایده ندارد” هر روز بیشتر به شعار کف خیابان تبدیل میشود و مردم با این شعارها جواب سرکوبگری های حکومت را داده و به اشکال مختلف کل دستگاه سرکوب حکومت را به چالش میکشد، من بسیار خوش بین هستم که ما بتوانیم درب زندان ها را باز کنیم و کل بساط سرکوب حکومت را در هم بشکنیم.*
کارگر کمونیست ۵۵۹