کنفرانس مونیخ برای دومینبار دعوت رسمی از رضا فرزند فرح و محمد رضا شاه برای حضور او در این کنفرانس به عمل نیاورده است.
و رضا پهلوی با ایجاد هیاهو و برای دیده شدن نوشت: «این خیانتی به مردم ایران و ارزشهای دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نهتنها صدای مردم ایران را خاموش کرده، بلکه مستقیما در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.»
رضا پهلوی در عالم رویا خود را حل شده در عالم تاج و تخت می بیند. او نیز با این کرشمه ها خود را زیر درخت سیب و در آرزوی دیده شدن در ماه یافته است. جالب تر اینکه خود را با ارزشهای دموکراتیک آلمان قیاس میکند. خیالبافی های (شاه زاده) که گویا از شکم پدرش زاده شده نه مادرش، حد و اندازه ندارد.
رضا پهلوی که شیفته دیده شدن در نشستهای بین دولتها است می گوید، “دولت آلمان صدای مردم ایران را خاموش کرده است”. این آقا زاده درست در روزی این سخنان را بیان می کند که حضور و خشم و اعتراض مردم تهران، دهدشت و جاهای دیگر علیه حاکمان دیروز و امروز در خیابانها طنین انداز و در حال گسترش است.تاریخ انقلابها و جنبش ها در ایران نشان داده است که این حکومتهای سلطنتی و اسلامی بوده اند که با زندان، اعدام، سرکوب و تحمیل فقر، از معماران خاموش کردن صدای مردم بوده اند.
پیش تر در نوشته ای در همین رابطه که رضا را به کنفرانس قبلی مونیخ راه نداده بودند و اساسا دعوتی از او نشده بود، به این اشاره کردم که دولتها بر اساس منافع خودشان روابط و مناسبات با هر دولت و حکومت ارتجاعی نظیر جمهوری اسلامی، داعش، طالبان و القاعده را تنظیم می کنند. هیاهوی رضا پهلوی تازه از این جنس هم نیست بلکه بیشتر شلوغ کردن برای دیده شدن است.
اگر یک خود شیفته از خاندان سرنگون شده پهلوی این را در دنیای سیاست نفهمیده و نمی خواهد بفهمد، قطعا لیاقت اداره و سرپرستی یک کلوپ چند نفره را هم ندارد.
نه دولت آلمان و نه حکومت اسلامی قادر است صدای مردم انقلابی ایران را خاموش کند و نه از تاج و تخت افتاده ها. قدرت انقلاب زن زندگی آزادی در ۱۴۰۱ کاری کرد که نمایندگان قریب به اتفاق پارلمانی همین دولتهای غربی، آمریکا و کانادا در برابر آن کلاه از سر برداشتند.
تداوم انقلاب زن زندگی آزادی که این روزها دارد کمر راست می کند و می خواهد حکومت کپک زده، ضعیف و شکست خورده اسلامی را برای همیشه جارو کند، اجازه نخواهد داد آرمان “مرد، میهن، آبادی” رضا پهلوی که مانعی در برابر انقلاب زنانه، برابری طلبانه و انسانی در ایران است جایگاهی داشته باشد.
رضا پهلوی باید مطمئن باشد که حتی با سرنگون شدن حکومت اسلامی بوسیله انقلاب عمیقا انسانی مردم در ایران، دولتهای غربی بخاطر همان منافع خودشان و با همان معیارهای دمکراتیک خودشان هم که شده است، به کالای بنجلی که وعده بیش از نیم قرن گذشته را به مردم می دهد کمترین توجهی نخواهند کرد.