نوشته سرکارخانم ژینا سنندجی از زنان مبارز ایران با عنوان » اگر چپ نفهمید، چرا هنوز ازاو می هراسید ؟ « را
می خواندم که توجه ام به نوشته اقای محسن جالل پور رئیس اسبق اتاق بازرگانی ایران و کرمان در کانال تلگرامی
ایشان جلب شد .او که از سال 1390 در یک انتخابات مهندسی شده توسط باند کرمان ی ها ب ه رهبری» مهندس
جهانگیری – مرعشی « ود رتقابل با باند اصفهانی های اتاق بازرگان علم شد تا قبل ان پیشینه مقاله نویسی و
سخنرانی نداشت و بازاریان کرمانی اورا پسر شاطر نانوای دوره شاه می دانستند . مدتهاست که او همچون مرادش
دیگر بزرگ مرد رفسنجانی دست به خاطرات نویسی جعلی و ساخت پیشینه ای بس بزرگ برای خود و پدرش
زده است. کرمان که روزگاری سرزمین و مهد بزرگانی چون میرزاآقاخان کرمانی ، شیخ احمدروحی ، میرزا
رضاکرمانی ، ناظم االسالم کرمانی ،مهندس زیرک زاده ، دکتر بقائی و میرزا رضای کرمانی وبزرگان شیخیه بو د،
بعد انقالب به دستراتخواران دولتی و زمین خواران رانتی و باند اکبررفسنحانی و مرعشی و امثال جالل پور درآمده
که ازنگاه مردم کرمان دارای هیچ پیشینه مبارزاتی و اجتماعی نبوده و در جنایات این خطه همپالکی باند موتلفه
و الجوردی ها بوده اند.
محسن جالل پور در کانال تلگرامی خود نوشته :}» آخرین قسمت سریال تاسیان را دیدم. این سریال از معدود
آثاری بود که مرا به دوران شیرین نوجوانی و سال های پایانی پیش از انقالب برد. به خاطر دارم در نوروز 13۵۷ با
خانواده به تهران سفر کردیم. قرار بود چند روزی بمانیم و سپس به شمال برویم. تهران آن روزها بسیار زیبا و دلربا
بود. خیابانها چراغانی شده بودند و هیچ نشانه ای از ناآرامی دیده نمی شد . همانطور که در ابتدای سریال دیدیم،
مردم مشغول زندگی عادی و روزمره خود بودند اما ناگهان همه چیز به هم ریخت. هر یک از شخصیت ها بخشی
از جامعه آن روزها را به تصویر می کشند . جمشید نجات نماینده کارآفرینان ایران دوستی است که برای ساختن
ایرانی مدرن تالش می کردند اما در عین حال همچنان با سنت گره خورده بودند و نتوانستند با خواسته ها و
دیدگاه های نسل جدید، همراهی کنند . جمشید نجات نماینده نسلی است که سختی بسیاری تجربه کرد اما با
تالش فراوان توانست کارخانهای دست و پا کند . او عاشق کار و تالش بود و کارخانه و کارکنانش را مانند خانواده
دوست داشت. جمشید در قامت انسانی خودساخته، خانوادهدوست و میهن پرست، نماینده بسیاری از صنعتگران و
تجار آن دهه است که همه فکر و ذکرشان تولید، حفظ و توسعه کارخانه بود، هرچند کارگران به خاطر القائات
گروه های چپ، هیچ گاه به عشق آشکار او به ساختن پی نبردند . مرحوم اصغر حاجی بابا در فیلم مستند »پنبه و
آتش« تعریف کردند که در ابتدای انقالب، کارآفرینان را در بشکه می گذاشتند و دور کارخانه می چرخاندند . بقیه شخصیتها هم در جامعه آن دوران، نمونه هایی داشتند .حاج رضا، بازاری مسلمان که مورد اعتماد اهالی محله و
بازار است. همسرش، قدسی، نیز نمونه ای از زنان همیشه نگران است که تمام فکر و ذکرش به خانه، حاج رضا و
فرزندانش معطوف است. دو پسرشان، امیر و امید، با وجود بزرگ شدن در یک خانه، شخصیت هایی کامالً متفاوت
دارند . یکی انقالبی و مخالف ساختار است و دیگری مانند بسیاری از جوانان آن زمان، جوانی عاشقپیشه است .
از همه این ها مهمتر، شخصیت استاد کمونیست دانشگاه تهران بود که من را یاد روشنفکرانی انداخت که در گمراه
کردن جامعه نقش داشتند و در نهایت کشور را گرفتار آشوب کردند و خودشان از مهلکه گریختند .«{
شرافت انسانی حکم می کند حضرت جالل پور الاقل بگوید ما هم در این داستان بودیم و اشتباه کردیم اما این
مارهای کزکرده در گوشه و کنار کشور که اتفاقا در آن دوران بخش لمپنی جامعه را تشکیل می دادند و بعدانقالب
از سر ریش و عنبر همان کارخانجاتی که بعد انقالب مصادره وبرایش مصیبت می خوانند ، خود و رفقایشان به
ثمن بخس مالک شدند امر وز مدعی هستند آن استاد کمونیست و چپ ها کارخانه ها و کارخانه داران را فراری
دادند. تولید فیلم هائی نظیر داستان نیم روز ، سریال تاسیان ، که این یکی توسط سرکارخانم تینا پاکروان
خواهرزاده سپهبد پاکروان دومین رئیس ساواک ایران تهیه شده بوشهری و همگی زیر چتر بخش هنری سپاه و
وزارت اطالعات ساخته و پرداخته می شوند و در رسانه جمعی از کارگزاران رژیم هم تبلیغ ومعرفی شده خو د
نشانه حکایتی دیگر از » چپ کشی « دارد تا راست ها بتوانند ازبوی تعفنی که در کشور با بی آبی و بی برقی و
بی نانی برای مردم بارمغان آورده اند فرارکنند.
درواقع آقای محسن جالل پور باید به مردم توضییح بدهد وقتی برادران مذهبی ایشان در بحبوبه انقالب با تاکید
بر نگرش اکبرهاشمی رفسنجانی و ب ه قصد تصاحب باغات پسته خاندان شیخیه بزرگ شیخیه »ابوالقاسم خان
سرکارآقا« را ترورکردند در کدام کمیته انقالب اسالمی عضو بودند ودرآن ماجرا چه نقشی داشتند. البته در کشوری
که امیرکبیر اسالمیش دیپلم ردی مدرسه رفسنجان باشد ، سمبل کارآفرینی آن هم آقا محسن بچه نانوائی است
که با زدوبند با باند مرعشی و مولی الموحدین به تنهائی 1.۵ میلیارددالر درپروژه های ساختمانی تورنتو به مدیریت
آقا زاده کانادائیش س رمایه گذاری نموده وبرای فرار از عقوبت مدعی است که پس از انقالب همین حدود صادرات
پسته داشته است .
بررسی حوادث بعد انقالب نشان می دهد که از همان سال های اولیه انقالب ، یک پیوند نامیمون بین اتاق بازرگانی
و موسسه مولی الموحدین منعقد شده که زیر پوشش این دونهاد میلیاردها دالر منابع استانی به غارت رفته که
این روزها گوشه ای ازآن منجمله وامهای نکول شده ۵ هزار میلیارد تومانی موسسه خیریه مولی الموحدین از
بانک تحارت و وام 6 هزار میلیارد تومانی شرکت ماهتاب گسترکارمان یاب متعلق به همین موسسه قطره ای از
غارت است.
بررسی مسیر غارت و چپاول نشان می دهد که هم زمان با تصدی آقای جالل پور درسال 1390 در اتاق کرمان ،
اتاق شرکتی را بنام شرکت سرمایه گذاری گلشن تاسیس و این شرکت با پرداخت سه میلیارد تومان )معادل سه
میلیون دالرآن زمان( بخشی از سهام شرکت سرآوا- مالک شرکت دیجی کاال ، دیوار ، علی بابا و -.. را خریداری
می نماید .سپس شرکت گلشن به نمایندگی محسن جالل پوردرسال 1393 همان سهام را به شرکت تدبیر و سایر
سهامداران به قیمت 4.۵ میلیارد تومان قسطی واگذار می نماید )معادل 1.4 میلیون دالر آن زمان ( . و انگاه در
سال 1403 دارودسته جالل پور و شرکا همین سهام را به قیمت 12 هزار میلیارد تومان به ش ر کت همراه اول می
فروشند. یعنی معامله جنجالی مذکور درواقع سهام متعلق به آقا محسن کالهبرداربوده است اما اقا محسن که می
داند دیر یا زئد این معامالت افشا میشود برای سپرانداری پنهان سازی فساد خود مدتهاست که با عکس گرفتن با
استادان اقتصاد کشور که مدعی حمایت از بخش خصوصی و رقابت هستند و پول پاشی به مدیران و خبرنگاران
معلوم الحال دنیای اقتصاد در قالب هزینه آگهی از اتاق ک رمان و دعوت هیات ی از گردانندگان این روزنامه و دعوت
استادان خوش نامی که شاید این مسائل را ندانند ؟! خودرا در زمره اقتصددانان کارآفرین صادرکننده پسته جازده
و کاه و بیگاه اتاق نویسندگان این روزنامه معلوم الحال ب ه نام آقا جالل با شداد و غالظ در باره مصیبت بخش
خصوصی و صادرات سر می دهند تا کسی جرئت نکند بپرسد ارزهای صادراتی و تصفی ه آن چه شده است.
حال با چنین پیشنه گرانبهائی حضرت جالل پور – که خوانند گان را به جالل فیلم قیصر می اندازد – مدعی شده
که کویا آن استاددانشگاه چپ باعث ویرانی اقتصاد شده است . زهی بی شرمی که سوار بر االغ وارد شهر شوی و
با قطار برون روی و بر دیگران تهمت زنی؟!
مضحک ترین روایت آقا محسن آن جاست که مدعی شده پدرش در دوران جنگ جهانی ، نان مجانی بین اهالی
گرسنه توزیع می کرده اما فراموش کرده که مردم کرمان بیاددارند که آ ن توزیع کننده نان مرحوم دیلمقانی نامی
بوده که هیچ نسسبت و قرابتی با خاندان ایشان نداشته است . از دیگر کرامات شیخ محسن تاسیس شرکت گلشن
آرای ارم با مشارکت باند مرعشی درجوار فرودگاه جیرفت برای ایجاد پایانه صادراتی بوده که از این شرکت هم جز
دریافت ارز 18 میلیون دالری هیچ خبری پس از سالها تاسیس نیست . ظاهرا پول پاشی و زور باند کرمانی های
حلقه زده اطراف مرعشی و جالل پور ان قدراست ک ه افشا گر معروف فسادهای کشور هم دراین ارتباط سکوت
اختیارکرده است و ب ه افشای باغ صدیقی دل خوش کرده اما فراموش کرده بنویسد این باند در سالیان گذشته به
رهبری» مرعشی – محسن ضرابی موسس موسسه اعتباری رسالت و جالل پور « بخش وسیعی ازاراصی فاقدکاربری
اطراف کرمان را را به ثمن بخش از دولت خریداری و با احداث جاده » کرمان – ماهان« اوال همین جاده را به
میلیاردها تومان به وزارت راه فروختند و اراضی اطراف حاده را هم به نام باغ ویال به خلق اهلل انداختند . در سال
1391 نیز موسسه مولی الموحدین که قراربوده خیریه باشد و کارهای عام المنفعه انجام دهد در زمان ریاست
محسن حالل پور بخشی از همین اراضی به مساحت 13.۵ هکتار را بمبلغ 13.۵ میلیارد تومان )معادل 11 میلیون دالروقت ( به اتاق بازرگانی فروختند و سپس در سال 1401 اتاق کرمان همان اراضی را بقیمت ۷0 میلیارد تومان
به موسسه مولی الموحدین فروختند درحالی که گفته شده قیمت کارشناسی اراضی بالغ بر 400 میلیارد تومان
بوده است . از دیگرهنرهای بزرگ کالهبرداران ریش دار والیت فقیه که پیرو والیت هاشمی رفسنجانی و برادر
همسر ایشان )مرعشی ( هستند ، تاسیس شرکت ماهتاب گستر کارمان یاب » با مشارکت سیدمحمد صدرهاشمی
موسس بانک اقتصادنوین و ابربدهکار بانکی و مرعشی و..« برای خرید نیروگاه های عرضد ه شده دولتی بوده ک ه
ازطریق اخذوام از بانکهای کشور درکرمان تاسیس و بدون هیچگونه دارائی و صرفا یک قرارداد خرید در بحران
بزرگ بورس تهران در سال 1399 با همدستی شورای بورس به مبلغ ۵4 هزار میلیارد تومان به خلق اهلل عرضه شد.
در ان روزگار حسن سالح ورزی نوچه مرعشی به عنوان نماینده اتاق بازرگانی در شورای بورس شرکت و این
معامله را جوش داده بود- که در حال حاضر به قیمت یک هزارم قیمت فروش شده است. فروشندگان سهام نیز
باند »صدرهاشمی- مرعشی و مولی الموحدین « بودند. یکی دیگراز شاهکارهای باند وافور وغارت تاسیس
پتروشیمی و فوالد درمجاورت شرکت پتروشیمی انتقال گاز ایران به پاکستان در مهنوج مجاور خط ۷ می باشد
که منابع ارزی انرا دریافت و بخش قابل مالحظه آن را به خارج انتقال داده اند. ممکن است این سئوال پیش آید
که اگر این همه فساد علنی روی داده چرا نهادهای نظارتی – قضائی تا کنون هیج اقدامی بعمل نیاورده اند. باند
مافیای کرمان برای ایجاد سپر حفاظی از همان ابتدا سردار قاچاقچی قاسم سلیمانی و برادر گرانمایه ایشان را
شریک منافع نموده واز طریق هواپیمائی ماهان و سایر کمک ها بخشی از بودجه سپاه قدس را تامین می کردند.
لذا در مواقع الزم بنا به اعترافات» اکبر طبری « دالل معروف قوه ق ضائییه در جریان بازداشت مفسدان کرمانی با
توصییه شخصی آقا قاسم آنان بازداشت نشدند. نمونه معروف بازداشت نصرت اله نوربخش عضو اتاق کرمان به جرم
جاسوسی برای انگلستان بود که پس از مدتی آزاد و بی سروصدا به زند گی در جواراتاق بازرگانی مشغول است.
تاسف دراین است که این افراد که بخشی از حاکمیت منحوس جمهوری اسالمی درقالب اصالح طلبان و کارکزاران
غارت تاریخی این 4۷ سال بوده که از صادرات آّب و خاک کشور هم دریغ نکرده اند با شعار » آی دزد آی دزد «
منادی آزادی بخش خصوصی – یعنی هرچه بیشتر غارت کردن – شده اند و خودشان را درمقام دادخواهی از
چپ ها هم می دانند ؟!.
امثال جالل پور که بدون شک قادر به نوشتن یک ورق کاغد سی سطری نبوده ونیستند و نوشته های انان توسط
روزی نامه مستقر در طبقه سوم ساختمان خیابان قائم مقام خیابان بیستم تهران نوشته میشود که روزی مدیر
مسئول و سایرین هم به و فور اعطاء می شود. حاکمان جمهوری اسالمی چه درلباس بازرگان و نظامی و
استاددانشگاه در این روزها در تب وتاب فروپاشی جمهوری اسالمی و برمال شدن دادگاه ثابتی نگران آینده خودشده
اند درصدد هستند از خود واعوان انصارشان درانقالب 13۵۷ تبری جویند و به یاد مصادره شد گان و صنعتگران دوران شاه برامده اند غافل از این که همین افراد اموال قبلی ها را مصادره کرده و در اختیاردارند .بدون شک
شرافت کاری و انسانی امثال اقایان» آگاه ، مهدی هرندی ، حاج برخوردار، الجوردی ها، خسروشاهی ها و ایروان ی
ها و ملک زاده یزدی و حسن مولوی ها و..« هیچگاه قابل مقایسه با بی هویت هائی که در بعد انقالب درصدد
هویت سازی و تبدیل شاطر نانوا به حسن رشدیه برآمده اند ، نیست؟!.
چپ ایرانی که ریشه در انقالب مشروطیت دارد و توانسته در یکصدو بیست سال اخیرا نام خودرا بر پرچم همه
جنبش های سیاسی – اجتماعی درج نماید امروز می تواند با افتخار به نسل »زن ، زندگی ، آزادی « و کارگران و
زحمتکشان اعالم نماید اگرچه در بحبوبه انقالب 13۵۷ با درک نادرست از مناسبات ضدامپریالیستی در مقطعی
کوتاه در افشای حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسالمی سرگردان بود اما بخش مستقل چپ ایرانی از فردای سال
13۵8 در افشای گشادترین کاله تاریخ که برسر ایرانی ها با رنگ ولعاب » والیت فقیه« رفت فعال بود وتقاص این
افشا را با اعد ام وتیرباران هزاران نفر هم چ ون» مجاهدین خلق آن روزگار« داد. البته همان طوری که در این مقاله
حساب سرمایه داران نیک نام دوران شاه با سرمایه داران زالو صفت ریش دار و بی ریش جمهوری اسالمی تفاوت
قائل شده ایم بدون شک بخشی از چپ ایرانی که غرقه در مناسبات وابستگی و ضدامپریالیستی بود در همراهی با
اردوگاه به اصطالح سوسیالیسم دررکاب والیت فقیه درآمدند که حساب آنان نیز با کرام الکاتبین است و عملکرد
آنان ربطی به عملکرد و مقاومت ومبارزه چپ مستقل ایرانی که ریشه در افکار اوتیس سلطان زاده ، دکترتقی ارانی و سلیمان میرزا و رهبران فدائیان اولیه ندارد. خوشبختانه علیرغم هجوم همه جانبه و مشترک ارتجاع جمهوری
اسالمی و پادوهای دانشگاهی کت و شلوار کراواتی و سرمایه داری جهانی برعلیه چپ ، شاهد برآمدن چپ دمکراسی
خواه و آزادیخواهی هستیم که درسراسر جهان درحال عرض اندام هستند.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی