٢٨ مرداد و رویدادهای قبل و بعد از آن در ١٨ پرده- نسان نودینیان

مقدمه: دستاوردهای مردم، با مبارزه به‌دست می‌آید و تنها با مبارزه حفظ می‌شود!

سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸، در کردستان سال‌های جوشش و خیزش توده‌ای، با دنیایی از تجربه‌ها، آزمون‌ها و درس‌های بزرگ‌اند. امروز، در سومین سالگرد انقلاب ژینا/مهسا امینی، این درس‌ها همچون مشعل راه ما هستند. تجربه حاکمیت شورایی، آلترناتیو شورایی و سازماندهی جنبش وسیع مردم کردستان در آن سال‌ها، گنجینه‌ای است که باید از آن پاسداری کرد و به آن تکیه زد.

امروز که اوضاع سیاسی هر روز ملتهب‌تر می‌شود و کشمکش گفتمان‌ها و اراده‌ها بر سر آینده شدت می‌گیرد، چپ اجتماعی — با هزاران صدای پرتوان — باید این تجربه‌ها را به سلاحی نظری و عملی بدل کند. باید بحث‌ها را گسترش داد، پلتفرم‌ها را ساخت، بیانیه‌ها را منتشر کرد و شعله گفتمان رادیکال و مردمی را در جامعه زنده نگاه داشت.

بازخوانی و جمعبندی رویدادهای ۵۷ و ۵۸ نه یک کار تاریخی صرف، بلکه بخشی از آماده‌سازی برای ورود قدرتمند به میدان امروز است. به این هدف بخشهایی از رویدادهای سال ١٣٥٧ و ١٣٥٨ در … پرده را بازخوانی کرده ام.

پرده اول: در سال ٥٧ مردم کردستان همدوش با مردم در سراسر ایران علیه نظام سلطنتی به میدان آمدند.

مردم سرنگونی رژیم پهلوی را میخواستند و از آن نظام فاسد متنفر بودند. شکاف طبقاتی روز بروز بیشتر میشد و بر تعداد کارگران مهاجر از روستاها به شهرها افزوده میشد. مردم از ضربات سرکوبگرانه ژاندارم و ساواک متحمل زیان های جانی شده بودند. از نیمه دوم سال ١٣٥٧ ببعد آتش مبارزات خیابانی در شهرهای کردستان هر روز بیشتر شعله ورتر میشد. مردم ب شکل گسترده ای خواهان آزادی و رفاه بودند. خواهان رفع ستم ملی، خواهان آزادی تشکل و کانون های مبارزاتی و تشکلهای سیاسی بودند. خواهان سرنگونی رژیم پهلوی بودند. به دلیل نفوذ اجتماعی کمونیسم و چپ در در کردستان که نطفه های حضور آنها از دهه ٤٠ ببعد، همزمان با فعالیتهای مشی چریکی شکل گرفته بود، و بطور گسترده طیف وسیعی از تحصیلکرده ها(روشنفکران) را در برگرفته بود، خواست یا گفتمان های سوسیالیستی و قدرت شورایی در کانون مبارزات و سازماندهی اجتماعی قرار گرفت.

پرده دوم: سازماندهی برای مقاومت دفاع از دستاوردهای سوسیالیستی و آزادی توسط مردم!

با گسترش انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی، بر بستر خواستهایی که در تظاهرات و تجمعات خیابانی برای رفاه، آزادی و تشکل مطرح میشد، مردم برای دفاع از انقلاب و حفظ دستاوردهای آن که توسط ضد انقلاب به قدرت رسیده و ارتجاع محلی با ائتلاف مالکین و نیروی های مرتجع اسلامی مورد تهدید قرار میگرفتند، آماده شدند. تشکیل «جمعیت های دفاع از آزادی و انقلاب»، تشکلهای کارگری، تشکلهای زنان، جامعه معلمان، کانون های محصلین و تشکیل اتحادیه دهقانان مریوان و…اقدامات فوری و اشکال مختلف سازماندهی اجتماعی برای دفاع از دستاوردهای کسب شده بود.

پرده سوم مهاباد: ـ تصرف پادگان مهاباد ـ سفر هیئت نمایندگی خمینی به مهاباد و قطعنامه ٨ ماده ای.

چند روز بعد از پیروزی انقلاب در ٢٢ بهمن ١٣٧٥ تعدادی از سازمانهای چپ و کومه له و حزب دموکرات پادگان مهاباد را محاصره میکنند. تصرف پادگان مهاباد تحت تاثیر فضای مبارزاتی مردم در تهران بود. از ٢٥ بهمن ٥٧ پادگان مهاباد به محاصره حزب دموکرات و کومه له و مردم درآمد. درگیری خونینی شروع شد. متاسفانه نزدیک به ٦٠ نفر از مردم زخمی شدند، تعدادی از زخمی ها بعد از مدتی جانباختند. مقاومت توسط نیروهای نظامی در دفاع از پادگان چند روز بطول انجامید، سرانجام با بسیج نیروهای مسلح حزب دموکرات پادگان مهاباد در ٣٠ بهمن سقوط میکند. تمامی تجهیزات لجستیکی و اسلحه ها توسط حزب دموکرات از پادگان خارج میشود. همزمان با محاصره پادگان مهاباد در روز ٢٩ بهمن ٥٧دولت موقت هیئتی را به ریاست داریوش فروهر(وزیر کار) بقصد کنترل اوضاع و آرام کردن مردم و جلوگیری از تصرف پادگان مهاباد به مهاباد می فرستند. سفر فروهر در شکستن محاصره نظامی پادگان موثر واقع نشد. همزمان با سفر داریوش فروهر به مهاباد شیخ عزالدین حسینی، عبدالرحمان قاسملو، صلاح مهتدی، غنی بلوریان و فواد مصطفی سلطانی متن قطعنامه هشت ماده ای را تهیه و به داریوش فروهر میدهند.

پرده چهارم: نوروز خونین سنندج ـ تشکیل شورای موقت انقلاب شهر سنندج

پس از انقلاب ۱۳۵۷، رو در رویی های جدی بر سر اداره و کنترل شهر سنندج میان نیروهای جمهوری اسلامی(صفدری نماینده خمینی، صفری فرمانده ارتش در پادگان سنندج و مفتی زاده) با مردم و شورای شهر سنندج، کانون های مردمی از حمله ستاد دفاع از آزادی و انقلاب و نیروهای سیاسی-نظامی کردستان به اوج رسید. از اواخر سال ١٣٥٧، شهر سنندج در فضای نظامی شدید قرار داشت؛ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی (سپاه، کمیته‌ها و ارتش) برای رویارویی با مردم و تشکلهای مردمی و شورای شهر آماده میشدند.

در روزهای نوروز ١٣٥٨ ، در حالی که مردم در محله‌ها مشغول جشن و مراسم سال نو بودند، درگیری گسترده‌ای آغاز شد. جرقه اصلی در ۲۸ اسفند ۱۳٥٧ و ۱ فروردین۱٣٥٨ با تیراندازی متقابل در نقاط حساس شهر (پادگان، ساختمان رادیو، محلات شمالی) زده شد. طی بیش از یک هفته، بخش‌های بزرگی از سنندج زیر آتش خمپاره و سلاح‌های سنگین قرار گرفت. محلات مسکونی آسیب جدی دید و شمار زیادی مردم غیرنظامی متاسفانه کشته و زخمی شدند. درگیری تا حدود ۸ فروردین ادامه یافت، زمانی که ارتش و سپاه با پشتیبانی توپخانه و هلیکوپتر کنترل کامل شهر را در دست گرفتند. پیامد آن، دستگیری گسترده فعالان سیاسی و خروج اجباری مردم و نیروهای مسلح سازمان و احزاب سیاسی از سنندج بود. «نوروز خونین» به نماد آغاز دور تازه‌ای از سرکوب نظامی در کردستان پس از انقلاب بدل شد و شکاف سیاسی-اجتماعی میان جمهوری اسلامی و مردم کردستان را عمیق‌تر کرد.

شورای موقت شهر سنندج توسط مسئولین تشکیلات های سیاسی در ستاد لشکر ٢٨، توسط صدیق کمانگر، بهروز سلیمانی، شعیب ذکریایی، مظفر محمدی و دکتر خسروی اقدامی برای هماهنگی و اتحاد نیروهای سیاسی، نهادها و شورای شهر بود. شورای موقت شهر سنندج عملا به عنوان ستاد رهبری کننده مردم شهر سنندج ابراز وجود کرد. در بیانیه های شیوه سازماندهی و مقاومت مردمی طرح ریزی شده و سازمان های مقاومت مردم در نقاط مختلف شهر را هدایت میکرد. اولین بیانیه شورای موقت درباره ضرورت تشکیل شورای موقت است. در این بیانیه آمده است؛«نظر به اینکه ستادهای مستقر در شهر سنندج با مسئولیت آقایان مفتی زاده و صفدری از ابتدای تشکیلشان بدون مشورت با مردم و عملا در مقابل مردم ایستادگی نمودند و عوامل غیر صالح و منحرف را در سطح شهر و ده به کار گماردند. از همان ابتدا موجبات نارضایتی شدید گروههای مردم را در سطح شهر و ده و نظامیان فراهم نمودند و حتی دوستان فوق از همان ابتدا با هم هماهنگ نبوده و تضاد بین خود آنها که ناشی از قدرت طلبی و انحصار طلبی و فراموش کردن مردم بود، در روز یکشنبه ٢٧ اسفند ١٣٥٧ منجر به برخورد مسلحانه بین عوامل دوستان فوق صفدری و مفتی زاده گردید که با نهایت تاسف منجر به کشته و زخمی شدن عده ای مردم بیگناه و بی سلاح گردید. لذا نیروهای ملی و دموکراتیک شهر تصمیم به جلوگیری از تشدید هر چه بیشتر اوضاع و گسترش فاجعه را گرفته و شورای متشکل از کلیه نیروهای ملی شهر تا تشکیل شورای واقعی انقلاب شامل نمایندگان منتخب مردم بوجود آوردند. و ار ابتدای تشکیل این شورا، شورای موقت انقلاب در سنندچ، انقلاب ایران را به رهبری خمینی و دولت بازرگان تایید نموده و در جهت برنامه های دولت که پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن و جلوگیری از توطئه امپریالیسم میباشد گام بر میدارد. (ساعات ٣ بامداد ٢٨ اسفند ١٣٥٧)». این بیانیه همچنانکه از مضمون آن پیداست، اقدامی انقلابی است برای خلع مسئولیت خود گمارده مفتی زاده و صفدری که توسط دولت و باندهای مرتج ضد انقلاب اسلامی به آنها تفویض شده بود و همچنین برای خنثی کردن حملات نظامی باندهای خمینی و دولت موضع سیاسی را برای تضمین ادامه کاری میگیرند. واکاوی و یا آناتومی اولین بیانیه خود موضوعی جالب و قابل توجه خواهد بود. دومین بیانیه شورای موقت انقلاب شهر سنندج که حاوی دفاع از شهر بود در ساعت ٣بامداد متعاقب بیانیه شماره اول منتشر میشود که توسط صدیق کمانگر سخنگوی شورای موقت انقلاب شهر سنندج خوانده شد. این بیانیه حاوی پیام کمیته نظامی شورای موقت انقلابی به همه رزمندگان خلق!. ١. جاده های شهر را ببندی. ٢. در خیابانها و محلات سنگر بندی کنید. ٣. با سلاح خود به کمیته نظامی واقع در خیابان ٢٢بهمن(شاهپور سابق) ستاد لشکر ٢٨ سنندج مراجعه کنید. ٤. گروه های مسلح تشکیل دهید و در نهایت نظم و انضباط انقلابی عمل کنید. از تیراندازی های بی مورد خودداری کنید. اسلحه و مهمات اضافی خود را به ستاد شورای موقت انقلابی، تحویل دهید. ٥. برای اهدا خون به بیمارستان شهدا و بیمارستان ٢٠٠ تختخوابی سریعا مراجعه کنید. ٦. هوشیار و آگاه باشید. از انقلاب همه جانبه دفاع کنید. مکانهای اختفای عناصر مزدور را معرفی کنید. ٧. هر کدام از گروه های مسلح و دسته های مسلح خلقی همیشه رادیوئی در اختیار داشته باشند. و پیامهای شورای موقت انقلابی را گوش دهند. نیروهای روستائی و خارج شهر همه جانبه به شورای موقت انقلاب یاری رسانده و مراقب جاده ها باشند. در بیانیه شماره ٤شورای موقت انقلاب شهر سنندج اعلام میکند؛ آتش بس مورد توافق گرار گرفته و از مردم میخواهند به طرف پادگان تیراندازی نشود. و در بیانیه شماره ٩. استقرار نیروهای نظامی در ساختمان شهربانی را اعلام و برای نیروهای نظامی کارت مخصوص صادر میشود. اهمیت تشکیل شورای موقت انقلاب شهر سنندج در مرحله یکم؛ برای سازماندهی مقاومت و مقابله با حملات خونین ارتش و سپاه پاسداران و کم هزینه کردن تلفات جانی مردم و در مرحله دوم؛ در راستای سنت اعمال حاکمیت و رای مردم در شرایط جنگی بود. تمامی نقطه قدرتهای ایجاد شورای موقت انقلاب، بیانیه ها و شیوه سازماندهی اجتماعی توسط مردم برای ما در شرایط کنونی اهمیت دارند. امروز جمعبندی این دستاوردها و آزمون های بزرگ در راستای غنی کردن دخالت اجتماعی و ایجاد سازمان مقاومت مردمی و توده ای میباشد. جا دارد این دستاوردها به اشکال مختلف بررسی و در پراتیک اجتماعی و بویژه اعمال اراده و رای مردم و سازماندهی مقاومت در شرایط خلا قدرت و اداره شهر و روستاها موثر واقع شود. جمع بندی درسهای تجارب توده ای دفاع از دستاوردهای انقلاب عرصه ای مهم از مبارزه ما است.

پرده پنچم: “منم صدیق کمانگر”

صدیق کمانگر میگوید؛ در جلسه ای که در دانشگاه رازی با طالقانی داشتیم، طالقانی میگوید؛ “آن کسی که رفت پشت رادیو سنندج و مردم را به تسخیر پادگان تشویق کرد بگیرید(دستگیر کنید) و محاکمه کرده و اعدام کنید کارها فیصله پیدا میکند.” طالقانی میگوید؛ “این ترسو حتی جرات نکرده است که بیاید این جلسه.” صدیق کمانگر میگوید؛ «من که کنار بهشتی نشسته بودم به آرامی از جایم بلند شدم و تقریبا پرخاشگرانه گفتم کسی که از او نام میبرید منم صدیق کمانگر»، کفتم؛ «من تنها در مقابل مردم ایران جوابگو خواهم بود نه شما، شما صلاحیت ندارید مرا محاکمه کنید. صدیق میگوید در مقابل حرفهای من بهشتی گفت؛ «ما برای محاکمه کسی نیامده ایم، ما آمده ایم برای برادری». صدیق ادامه میدهد؛ «با شنیدن سخنان من طالقانی بهت زده خاموش شد و جلسه تا توافق نهایی ادامه یافت.»

پرده ششم: یک اقدام بی نظیر توسط تعدادی از نظامیان انقلابی. تشکیل هسته آرمان زحمتکشان و بدست گرفتن رهبری پادگان سنندج

در شهر سنندج از همان روزهای اول پیروزی قیام، سروان احمد چلبی همراه با تعدادی از افسران وظیفه و درجه داران مانند صلاح گلچینی، حجت روشن، احمد بهزاد مطلق، بهرام شکر رزاقی، وریا ناظری، حمید رحمانپور، فاضل اصولیان، عطا مفاخری، قطبه گلپرور، ابراهیم بلندی با تشکیل هسته آرمان زحمتکشان عملا رهبری پادگان را بدست میگیرند. تشکیل واحد و یا سازمان متشکل برای بدست گرفتن پادگان و نیروهای مسلح یکی از اقدامات درخشان و تجربه بزرگ و مهمی در شرایط کنونی است.

پرده هفتم: حزب دموکرات بسوی سازش با خمینی اما ناکام!

با وجود درگیری ها خونین در سنندج توسط جمهوری اسلامی در ٨ فروردین ١٣٥٨ هیئتی به ریاست عبدالرحمان قاسملو و تعدادی از اعضای دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان ایران با خمینی در شهر قم ملاقات کردند. «هیئت نمایندگی ابتدا در مورد مشکلات و موانع مردم کردستان برای خمینی توضیح دادند. اما خمینی بجای جواب دادن به مشکلات و بحرانهای موجود در کردستان فقط به منبر رفته و به موعظه و نصیحت کردن هیئت اکتفا میمند و سپس آنها را به بازرگان حواله میکند. این ملاقات ٤٥ دقیقه بطول انجامید». ملاقات حزب دموکرات با خمینی و لبیک به خمینی در فضای سیاسی و اعتراضی شهرهای کردستان با موجی از نارضایتی مردمی روبرو شد.

پرده هشتم: ٨ فروردین ١٣٥٨ زدوخورد خونین در گنبد. جان باختن ٩ نفر از بهترین و عزیزترین و مبارزترین فعالین سیاسی در راه کمک رسانی به مردم تحت ستم ترکمن! شرکت ١٠٠ هزار نفر در تشییع جنازه کاروان پزشکی!

«در روز ٥ فروردین ١٣٥٨متینگ کانون فرهنگی ـ سیاسی خلق ترکمن در جهت خواستهای مردم ترکمن صحرا و پشتیبانی از مردم سنندج برگا شده بود. این میتینگ به جنگی تحمیلی و ناخواسته و خونبار تبدیل شد. روزنامه اطلاعات؛ “میتینگ کانون مرکزی شوراهای ترکمن که از چند روز پیش از برگزاری اطلاع رسانی شده بود، قرار بود که مردم بدون اسلحه در میتینگ حضور یابند. گارد حفاظتی برای جلوگیری از درگیری های احتمالی تعیین گردیدند. اما با وجود این تدابیر امنیتی تعدادی از افراد مسلح از بالای ساختمانی بلند و نقاط مسلط بر میتینگ شروع به تیراندازی به میتینگ نمودند، مه از طرف ترکمنها نیز تیراندازی متقابل شروع و درگیریها شدت گرفتند”. این درگیریها که ٨روز ادامه داشت با نقشه قبلی توسط عوامل خمینی و ضد انقلاب اسلامی و مرتجعین محلی به مردم ترکمن تحمیل شد. در کردستان و در سطح سراسری حمایتهای وسیعی با ارسال کمک رسانی به مردم ترکمن شروع شد. جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در سنندج هیئتی از فعالین سیاسی متشکل از تعدادی از پزشکان و امدادگران به همراه مقادیر قابل توجهی دارو و امکانات پزشکی جهت کمکهای ضروری و اضطراری به ترکمن صحرا را اعزام کرد. که متاسفانه در بامداد ٩ فروردین ٥٨ خبر دردناک واژگونی مینی بوس حامل گروه امداد مردم شهرهای کردستان و بویژه شهر سنندج را غم و ماتم فرو برد. و ما ٩ نفر از بهترین و عزیزترین و مبارزترین فعالین سیاسی در راه کمک رسانی به مردم تحت ستم ترکمن را متاسفانه از دست دادیم. رفقای جانباخته؛ ١. گلریز قبادی ٢. فایزه قطبی ٣. فریده زکریایی ٤. دکتر فتح الله لطف الله نژادیان ٥. حمیل ذکریایی ٦. رئوف کمانگر ٧. اسماعیل علی پناه ٨. جمیل سجادی ٩. دکتر اسعد وزیری. در مراسم تشییع جنازه کشته شدگان کاروان پزشکی ١٠٠هزار نفر از مردم شهرهای کردستان و در سطح سراسری و مردم سنندج شرکت کردند. و یاد عزیز آنها را گرامی داشتند. یاد عزیزان گرامی باد!

پرده نهم: دوازده فروردین ١٣٥٨ رفراندوم جمهوری اسلامی که توسط مردم و سازمان و احزاب سیاسی تحریم شد!

١٢ فروردین ١٣٥٨ رفراندوم جمهوری اسلامی بود. شکل رفراندوم جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر از زبان خمینی جلاد به مردم تحمیل شد. رفراندوم از طرف شیخ عزالدین حسنی، ٧ جمعیت و سازمان سیاسی از جمله کومه له و چریکهای فدائی و مردم کردستان تحریم شد. حزب دموکرات در آخرین ساعتهای مانده به شروع رای گیری رفراندوم را تحریم کرد. تحریم توسط عزالدین حسینی در عدم شرکت مردم مهاباد و تحریم رفراندوم تاثیر قابل توجهی داشت. نقل قول شاملو شاعر شناخته شده از عزالدین حسینی در آن سالها جایگاه ویژه ای داشت. عزالدین حسینی؛ «جعبه ای را جلو ما گذاشته اند و از ما میخواهند بدون اطلاع از محتویاتش دربست به آن رای دهیم و من حاضر نیستم اینکار را بکنم.»

پرده دهم: ٢٤ فروردین ١٣٥٨ انتخابات شورای شهر سنندج.

رای گیری در شهر سنندج رای گیری در ٦٨ حوزه انجام شد. و مجموعا ٣٤٦٠٠ نفر زن و مرد آرا خود را صندوقها ریختند. کمیته موقت ٥ نفری مسئولیت کامل برگزاری انتخابات را بر عهده داشت. اسامی اعضای شورای شورای شهر سنندج؛ ١. یوسف اردلان ٢. فریده قریشی ٣. ارسلان پورقباد ٤. فواد روحانی ٥. جبار آریانژاد ٦. هادی مرادی ٧. ابراهیم شاه حسینی ٨. احمد خلیقی ٩. عماد سیدزاهدی ١٠. معروف شیلی ١١. ملا محمود ایوبی و اسامی علل البدل ١. عبدالله بابان ٢. مهدی ناظمی ٣. باقر نبوی ٤. محمد مانی ٥. جلیل معین افشار ٦. عباس کریمی

پرده یازدهم: نقده جمعه ٣١ فروردین ١٣٥٨ حمله مسلحانه به میتینگ حزب دمکرات کردستان ایران در محل استادیوم ورزشی (واقع در منطقه ترک‌نشین نقده).

در حین برگزاری متینگ، ناگهان صدای تیراندازی در منزلی واقع در جنوب استادیوم شنیده شد و نیز مدتی بعد صدای تیری از خارج، اجتماع هزاران نفر حاضر در استادیوم ورزشی را متشنج نمود. خبرنگار اطلاغات؛«در جریان افتتاح دفتر حزب دمکرات کردستان در شهرستان نقده یک درگیری مسلحانه و خونین پیش آمد که طی آن حداقل ١٠ نفر کشته و ٣٠ نفر مجروح شدند. حزب دمکرات عاملین اصلی حمله به میتینگ را فئودالهای منطقه سوما برادوست معرفی کرده است.

پرده دوازدهم: فواد مصطفی سلطانی. تشکیل اتحادیه دهقانان مریوان و اورامان

اتحادیه دهقانان مریوان در ١٩ اسفند ١٣٥٧ به ابتکار رفیق فواد مصطفی سلطانی تشکیل گردید. پروسه تشکیل این اتحادیه که اساسا توسط رفیق فواد مصطفی سلطانی هدایت و رهبری میشد ابتدا با برگزاری جلساتی با طیف های مختلف چپ پیش رفت که خود پروسه ای سیاسی در مسیر اتحاد و همکاری نیروهای چپ در مریوان و سنندج بود. اهداف این اتحادیه مقطعی بود. جلوگیری از تعرض احتمالی فئودال هایی که در طول بیش از یک دهه با دهقانان در مناطق مختلف و بویژه در محله ای در شهر مریوان به اسم دارسیران بر سر زمین های دهقانان درگیر مبارزه بودند. در دوره حکومت پهلوی ساواک و ژاندارمری از فئودالها حمایت میکردند. در مریوان جنبش دهقانی و مبارزه علیه زورگویی های فئودالها دارای فراز و نشیب های مبارزاتی طولانی بوده. در اثر این مبارزات در دوره حکومت پهلوی در سال ١٣٥٥ساکنین محله دارسیران علیه زورگویی های فئودالها و حمایتهای ارگان های دولتی بویژه ساواک تصمیم به کوچ به سوی مرز عراق گرفتند. این اهرم فشار با مشارکت صدها نفر از خانواده ها و حمایت فعال نیروهای چپ و کمونیستها و مردم شهر مریوان موثر واقع شد. تشکیل اتحادیه دهقانان مریوان در اسفند ماه ١٣٥٧ گامی مهم در راستای تقویت جنبش مقاومت مردم برای دفاع از دستاوردهای انقلاب بود.

پرده سیزدهم: عطا رستمی تشکیل “ستاد حفاظت شهر مریوان”

ستاد حفاظت یک ارگان توده ای پر قدرت در شهر مریوان بود. این ستاد بعد از پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی ها در محلی در مرکز شهر مریوان به اسم اداره پست سابق مستقر شد. و تا مقطع ٢٨ مرداد در شهر مریوان یکی از بانفوذترین و قدرتمندترین ارگان مردمی فعال بود. ستاد برای دفاع از شهر و منابع و زیرساختهای مهم از جمله ایستگاه های تصفیه آب و ایستگاه های برق رسانی و… با نیروی مسلح از شهر دفاع میکرد. ستاد حفاظت شهر مریوان و اتحادیه دهقانان دو نیروی قدرتمند مهم در مقابل تهدیدهای جمهوری اسلامی، ارتش و سپاه پاسداران و نیروهای ارتجاعی محلی و مکتب قرآن(نهاد مذهبی احمد مفتی زاده) بودند.

پرده چهاردهم: واقعه ٢٣ تیر ١٣٥٨ سرآغاز تحولات سرنوشت ساز در کردستان

شهر مریوان روز ٢٣ تیر را با جنب و جوش و آمادگی توام با دلهره و نگرانی آغاز کرد. فراخوان به تظاهرات و راهپیمایی در مقابل ساختمان رادیو تلویزیون که اخبار را سانسور می کرد و سپس راهپیمایی در مقابل ستاد پاسداران انقلاب اسلامی که به تازگی تاسیس و تعداد زیادی از مزدوران محلی در آن مستقر شده بودند روز ٢٣تیر را از سایر روزها متفاوت کرده بود. “ستاد پاسداران انقلاب اسلامی” در فاصله چند ماه بعد از ٢٢ بهمن ٥٧ اوایل تیر ١٣٥٨ توسط مزدوران محلی مکتب قرآن و سپاه پاسداران در یکی از ساختمانهای نزدیک رادیو و تلویزیون مستقر شده بود. اهداف این ستاد مقابله مسلحانه و سرکوبگرانه با ستاد حفاظت، شورای شهر مریوان، جامعه زنان و معلمان، کانون محصلین و تشکلهای کارگری و اتحادیه دهقانان بود. اهداف دیگر این ستاد ترور فعالین سیاسی و دستگیری آنها بود. سناریویی خونین علیه مردم شهر مریوان و تشکلهای مردمی توسط ستاد انقلاب اسلامی تدارک دیده شده بود. خواست مردم از مزدورانی که در ستاد مستقر شده بودند تعطیلی ستاد و پیوستن به مردم دوری و دست کشیدن از همکاری با مکتب قرآن و نیروهای مرتجع و جمهوری اسلامی بود. به همین دلیل مردم دسته دسته از شهر و روستا و نیروهای چپ و کمونیست از دیگر شهرها بویژه سنندج به تجمع و راهپیمایی ٢٣ تیر پیوستند. و عملا ٢٣تیر به روز انقلاب و ضد انقلاب برای تعیین تکلیف حاکمیت بر شهر صف بندی شد. ضد انقلاب(ستاد پاسداران انقلاب اسلامی) با بدست گیری شهر مریوان توازن منطقه ای را بنفع خود تغییر دهد و ما مردم خواهان خفظ شهر و ارگان های حاکمیت توده ای، بودیم. بالاخره ستاد سپاه پاسداران توسط مردم انقلابی تصرف شد. در جریان تصرف ستاد ما سه نفر از مبارزین انقلابی ١. رئوف کهنه پوشی ٢. محمد درسید ٣. محمد بالکی را از دست دادیم. یاد عزیزشان گرامی باد!

پرده پانزدهم: کوچ تاریخی مردم مریوان. اعتصاب عمومی مردم شهر و رویداد مهم سیاسی و مبارزاتی که توجه مردم در سطح سراسری را در دفاع از مردم مریوان بخود جلب کرد.

روز ٣٠ تیر ١٣٥٨ با به بن بست رسیدن دور سوم مذاکرات شورای شهر مریوان به رهبری فواد مصطفی سلطانی با فرمانده پادگان مریوان و قبول نکردن خلع سلاح مردم و بیرون رفتن نیروهای مسلح مردمی و نیروها و احزاب مسلح دو خواستی که فرمانده پادگان مریوان و هیئت های جمهوری اسلامی مطرح کرده بودند، مذاکرات به بن بست کامل رسید. فرمانده مزدور پادگان مریوان با بیرون آمدن از سالن مذاکره به بن بست رسیده خطاب به جمعیت حاضر در محل گفت؛«محض اطلاع شما از این ساعت به بعد هر وقتی لازم بدانیم وارد شهر می شویم.» ما در بیرون از سالن که جمعیت نسبتا زیادی بودیم منتظر گزارش مذاکره کنندگان بودیم. با تهدید حمله توسط فرمانده پادگان و حمله به شهر و شنیدن به بن بست رسیدن مذاکرات مسئله راه حل و ممانعت از حملات خونین جمهوری اسلامی به شهر به موضوع گفت و گو جمعیت حاضر تبدیل شد. پیشنهاد کوچ بطرف مرز عراق(با استناد به کوچ سال ١٣٥٥) و تخلیه شهر به گفتمان غالب و اکثریت حاضرین در محل تبدیل شد. فواد مصطفی سلطانی و عطا رستمی همراه با اعضای شورای شهر مریوان با این پیشنهاد که توسط سعید دارابی از فعالین و رهبران جنبش دهقانی مطرح شده بود، موافقت شد. در عرض کمتر از یکساعت تیم های تبلیغی در محلات برای تخلیه شهر و کوج بطرف محل تعین شده در اطراف روستای کانی میران که توسط من(نسان نودینیان با توجه به شناختی که این منطقه داشتم) سازماندهی شد. تیم های تدارکاتی و رفتن به روستاها تعین و تیم بزرگی برای استقرار مردم بطرف محل کوچ تعین و به حرکت درآمدند. در عرض چند ساعت صدها نفر از ساکنین شهر بطرف محل کوچ حرکت کردند و با شروع این حرکت کوچ تاریخی مردم شهر مریوان رقم زده شد. نشریه تهران مصور در ٣٠ تیر ١٣٥٨ نوشت؛«با زنی که از شهر کوچ کرده بود گفتکو کردم، او گفت اگر قرار باشد که من برگ درخت بخورم به شهر بر نمیگردم تا شما پاسداران و ماموران تان را از شهر بیرون کنید». تهران مصور در ادامه گزارش مینویسد؛ «اردوگاه مریوان تجلی گاه روح همبستگی ! در هر گوشه اردوگاه، روح همبستگی و تعاون مردم مریوان متبلور است. تقسیم کار و سازماندهی برای اداره اردوگاه دقیق و حساب شده است. … از ١٦ آزار تن جمعیت شهر ٧ هزار تن ساکن اردوگاه هستند. برای نظم بخشیدن کارها، بین چند کمیته تقسیم کار شده و همه زن و مرد، کوچک و بزرگ در چارچوب وظایف این کمیته ها فعالیت می کنند. … اردوگاه در محوطه ای در پانزده کیلومتری مریوان واقع است. مردم با روحیه ای محکم و استوار به یکدیگر کمک میکنند و کمیته ی اطلاعات، خبرها را به آنها می رساند.(البته بعداز ظهر هر روز رفیق فواد مصطفی سلطانی گزارش مذاکرات با هیئت های جمهوری اسلامی را به اطلاع ساکنین اردوگاه میرساند. و فاتح شیخ مسئولیت اطلاع رسانی را در محل اردوگاه بعهده داشت). … دور تا دور میدان بر روی چادرها شعارهای پارچه ای به چشم میخورد: «((تا بازگشت پاسداران اعزامی، به شهر باز نمی گردیم)). ((مردم مریوان نه با دولت سر جنگ داریم نه تسلیم پاسداران میشویم!))، ((رادیو تلویزیون دروغ میگوید و در مورد مریوان سمپاشی میکند))… …».

پرده شانزدهم: راهپیمایی بزرگ هزاران نفر بطرف محل استقرار کوچ تاریخی مردم مریوان

در روز ٥ مرداد ماه ١٣٥٨ به فراخوان جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب هزاران نفر در میدان اقبال جمع شدند و به طرف جاده سنندج ـ مریوان به حرکت در آمدند. هر روز با ادامه راه پیمایی بر تعداد راه پیمانان افزوده میشد. حضور وسیع اهالی روستاهای مسیر راهپیمایی استقبال پُر شور از آنها و اقدامات مردم در جهت حمایتهای انقلابی و کمک های تدارکاتی و تهیه غذا و آب برای جمعیت عظیم راه پیمانان کاری بزرگ و شعف انگیز شده بود. شب قبل از رسیدن راهپیمایان به شهر مریوان در ١١ مرداد در ساعت ١٢ شب مصطفی چمران همراه یدی بیگلری و یوسف اردلان نماینده مردم شهر سنندج به پادگان مریوان میروند و ١١نفر از دستگیر شدگان که در جریان کمک رسانی به مردم مریوان در مسیر پادگان مریوان دستگیر شده بودند را آزاد میکنند. یازده دستگیر شده آزاد شده به جمعیت هزاران نفری راهپیمایان می پیوندند و در روز ١٢ مرداد٥٨ به محل اردوگاه کوچ تاریخی مردم مریوان میرسند. در روزهای ١٢ و ١٣ مرداد حدود ١٠ هزار نفر مردم متشکل از ساکنین اردوگاه کوج مریوان، راهپیمایان سنندج و صدها نفر از فعالین سیاسی از دیگر شهرها در سطح سراسری در محل اردوگاه تجمع کرده و با شعارهای انقلابی پایان کوچ را اعلام و بطرف شهر مریوان حرکت کردیم.

پرده هفدهم: ارزیابی فواد مصطفی سلطانی از هیئت های مذاکره کننده جمهوری اسلامی!

رفیق فواد مصطفی سلطانی در بخشی از نوشته اش بنام “خلاصه ای از مبارزات مردم مریوان” که در مرداد ماه سال ١٣٥٨ منتشر شده مینویسد؛« تمامی کسانی که در طرف مقابل مذاکره بودند، چه گلستانی، چمران، لاهوتی و دیگران همگی در یک مورد هم نظر بودند و آن اینکه آنها به نسبت مردم کردستان دارای عقایدی فاشیستی بوده. هیچگونه جهت گیری و دلسوزی به نسبت مردم کردستان نداشتند، و پیوسته تلاش داشتند که افراد مرتجع و…(مزدوران) را به مثابه نمایندگان مریوان به مردم تحمیل نمایند. اما با مبارزات و اتحاد مردم نقشه های آنها شکست خورد و آنها به اهداف خود نرسیدند».

پرده هجدهم: ٢٨ مرداد، پورش سراسری ضد انقلاب اسلامی به انقلاب در ایران و حملات نظامی به کردستان!

با سرکوب خونین مردم پاوه توسط نیروهای اعزامی از طرف خمینی، خمینی جنایتکار فرمان حمله سراسری به کردستان را صادر کرد. خمینی در بخشهایی از پیام حمله میگوید؛ «… بدون فوت وقت به سنندج بروید. کلیه نیروها و قوای نظامی توجه فرمایند الساعه خبر رسید که در سنندج، ارتشی ها و سازمانهای آنان را محاصره کرده اند. … … اکیدا به کلیه قوای انتظامی دستور می دهم که به پادگانهای مراکز ابلاغ کنند که بقدر کافی بطرف سنندج و تمام کردستان به پل هوایی بسیج شوند و با تمام شدن اشرار را سرکوب نمایند. تاخیر و لو بقدر یک ساعت تخلف از وظیفه و بشدت تعقیب میشود. … …» با فرمان یورش به مردم کردستان و شروع حملات زمینی و هوایی سازمان های فعال در کردستان در مقابل فرمان یورش خمینی، اعلام موضع کردند. حزب دموکرات به دلیل اینکه مناطق جنوبی کردستان سنندج، سقز، مریوان و پاوه را مناطق بحران زا که تحت تاثیر نیروهای چپ از جمله کومه له ارزیاربی میکرد با فرمان خمینی و حمله به کردستان عکس العمل فوری اعلام نکرد. حزب دموکرات در این توهم بود که به مهاباد حمله نخواهد شد. در عوض نیروهای چپ و کمونیست و کومه له و در راس این سازمان فواد مصطفی سلطانی امر سازماندهی مقاومت توده ای در مقابل یورش خمینی به مردم کردستان را بعهده گرفت. یک روز بعد از فرمان خمینی و یورش وحشیانه پاسداران رژیم اسلامی و عوامل مزدور محلی به کردستان کومه له در بیانیه ای تحت عنوان “خلق کرد در بوته آزمایش” مردم را به مقاومت در مقابل یورش وحشیانه جمهوری اسلامی، تشویق و فراخواند. در جنوب کردستان بویژه در مریوان ما اولین واحدهای نیروی مسلح کومه له را سازماندهی کردیم. در روستاها و اطراف شهر مردم را به سازماندهی مقاومت و دفاع از خود تشویق میکردیم.

امید اینکه در ادامه در چند پرده؛ شروع جنبش مقاومت اول، نوروز ١٣٥٩و جنگ ٢٤ روزه سنندج ودیگر رویدادهای آن سالها را تا پایان سال جاری شمسی منتشر کنم. با مهر و محبت. و با گرامیداشت یاد عزیزانی که در سنگرهای آزادیخواهی جان باخته اند. یاد عزیزشان گرامی باد

………………………..

منابع این نوشته؛ تاریخ زنده(حسین مرادبیگی). تنها سنگر بازمانده قیام(محمد سیار). جنگ خونین سنندج انتشارات سازمان چریکهای فدائیان خلق ایران. شهری کوچک و مبارزاتی بزرگ(مجید حسینی)

اینرا هم بخوانید

در آستانه بازگشایی مدارس علیه ویژه نامه «سیلیِ سخت» شست‌وشوی مغزی کودکان جنگ و قدرت موشکی, همه با هم دست به اعتراض بزنیم!

«علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش، گفت که سه ویژه‌نامه با موضوع جنگ در پایه‌های مختلف آماده …