به دنبال این مقدمه دو مطلب تحت عنوان “فرقههای سیاسی و مبارزه ایدئولوژیک” و همچنین “سلاح نقد، ابتذال نقد” که در پاسخ به لجنپراکنیها علیه حزب کمونیست کارگری ایران است را ملاحظه میکنید.
در روزهای گذشته از سوی برخی محافل و افراد از جمله محمود قزوینی، رحمان حسینزاده و اسد گلچینی در صفحات شخصیشان در فیسبوک مطالبی علیه حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی منتشر شده است. دوستان ما به بهانه گفتگوی شیرین شمس با حمید تقوایی در کانال جدید در مورد پیام نتانیاهو به مردم ایران و همچنین اطلاعیه حزب در باره صدور حکم جلب نتانیاهو از طرف دیوان کیفری بینالمللی به ما تاختهاند.
محمود قزوینی در مطلبی تحت عنوان “حکومت انسانی در فاز پراتیک ضدانسانی” میگوید حزب کمونیست کارگری، حمید تقوایی و کادرهای آن چشم بر جنایات فلسطین بستهاند و اضافه میکند اشاره نتانیاهو به انقلاب زن زندگی آزادی بر خلاف گفته حمید تقوایی نه بهخاطر قدرت مبارزه مردم بلکه بهحساب “ضعف جنبش مردم ایران” باید نوشته شود.
رحمان حسینزاده در نوشتهای تحت عنوان در یک نگاه: ائتلاف ترامپ، نتانیاهو و “سورپرایزهای” ارتجاعی پهلوی – تقوایی با شدت و غلظت بیشتری به حزب کمونیست کارگری ایران و حمید تقوایی و شیرین شمس دست به پرخاشگری زده است. رحمان میگوید: “چقدر ننگ است در قامت رهبری یک حزب “چپی با ادعای کمونیستی” بررسی و موشکافی از پیام نتانیاهوی فاشیست را از رسانه حزبی برای مخاطبانت به عهده بگیری! تا سطح یک مفسر بیمقدار و جانبدار پیام یک عنصر فاشیست تنزل پیدا کنی!! “
https://www.facebook.com/rahman.husienzade
اسد گلچینی هم در این کارزار سهمی به عهده گرفت و در یادداشت کوتاهی در صفحه خودش تحت عنوان “نتانیاهو و تقوایی در برابر دادگاههای مختلف” اعلام کرد که “حمید تقوایی و کادرهای این حزب در تلویزیون کانال جدید، از پیام نتانیاهو و تکرار جنبش زن زندگی آزادی، سرمستاند درحالیکه، دیوان کیفری بینالمللی به دنبال دستگیری نتانیاهو به اتهام جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است”. و به دنبال آن اضافه میکنند “سرمست شدن حمید تقوایی و کادرهایش از پیام نتانیاهو صرفاً شناکردن بر خلاف وجدان بشر متمدن و آزادیخواه است! سیاست مربوط به طبقه کارگر و کمونیسم هزار بار پیشکش! “
او یا بیانیه حزب در حمایت و استقبال از محکومیت نتانیاهو را ندیده و یا خود را عامدانه به ندیدن زده و عجله داشته است آن حکم را در نقطه مقابل سیاست ما در مورد جنایات اسرائیل در غزه و نسلکشی فلسطینیها بگذارد تا با وجدانی راحتتر به ما بتازد.
https://www.facebook.com/photo?fbid=1643588209922171
لینک ویدئوی گفتگوی شیرین شمس با حمید تقوایی:
دوستان ما ایراد میگیرند که چرا به پیام نتانیاهو پرداختهایم. و چرا شیرین شمس در این گفتگو اشاره دارد به اینکه نتانیاهو اسم انقلاب زن زندگی آزادی را به زبان آورده است. میگویند این برای انقلاب ما منفی است.
در پاسخ این دوستان باید گفت اولاً شیرین شمس در قامت یک پرسشگر و یک ژورنالیست ظاهر میشود و پرسشی را طرح میکند که بر بالای سر جامعه چرخ میزند. درحالیکه این پیام و پیام قبلی نتانیاهو در ذهنیت مردم ایران جای بزرگی را اشغال کرده است، نپرداختن به آن عجیب میاید. ذهنیت جامعه برای فرقهها اما مهم نیست.
دوماً، حمید تقوایی در این بحث تأکید میکند که سرنگونی جمهوری اسلامی کار مردم ایران است. و میگوید این را نتانیاهو و ترامپ و دولتها هم متوجه شدهاند و میگوید رژیمچنجی در کار نیست. ما باید مبارزه خودمان را پیش ببریم. اگر دولتها برای طرد و منزوی کردن جمهوری اسلامی گام بردارند – چیزی که ما میخواهیم و مردم ایران میخواهند – چه ایرادی دارد؟ و او اضافه میکند که همه اینها تأثیر خیابان و قدرت انقلاب مردم است که به کسانی مثل نتانیاهو و ترامپ هم دیکته شده است. و نهایتاً حمید تقوایی میگوید بر استقلال مبارزه مردم باید اتکا داشت و این تعیینکننده است.
حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی مطالب و اطلاعیههای متعدد و برنامههای تلویزیونی زیادی در مورد مسئله فلسطین، جنگ غزه و نسلکشی فلسطینیها داشتهاند. سیاست حزب کمونیست کارگری در قبال جنگ غزه در دسترساند. علاقهمندان را به مطالعه آنها برای درک بهتر سیاستها و مواضع حزب کمونیست کارگری ایران دعوت میکنیم.
در صفحات این دوستان به نکاتی که طرح کردهاند پاسخ داده شده است. در اینجا به دو ویژگی بارز این دوستان میپردازیم. یکم، ایدئولوژیک شدن بیشازپیش آنها و دوم، به ابتذال کشیدن نقد سیاسی.
(۱)
فرقههای سیاسی و مبارزه ایدئولوژیک
فیلم “زندگی برایان” ساخته گروه مانتی پایتون در سال ۱۹۷۹ یکی از ماندگارترین کمدیهای تاریخ است. فیلم در ژانر کمدی سیاه هجوآمیز بر بستر تاریخ باستان و مبارزه علیه امپراطوری روم ساخته شده است و با طنزی عمیق و گزنده بهنقد مسائل مذهبی و اجتماعی میپردازد. این فیلم درعینحال بهعنوان یکی از تیزترین و هوشمندانهترین نقدها در مورد گروههای سیاسی چپ، فرقهگرا و عملکرد و انشعابات درون آنهاست. داستان فیلم اگرچه تاریخی – فلسفی و تخیلی است اما از نظر متد به مسائل و بحثهای واقعی درونی گروههای چپ میپردازد. فیلم شخصیتها و موقعیتهایی را هجو میکند که به طور شگفتانگیزی قابلتعمیم به گروههای فرقهای عصر حاضر و بخشی از چپ غیرسیاسی و کلیشهای ایران هم هست.
زندگی برایان در باره تناقضات درونی گروهها، سوء تفاهمات، تعصبات، خودنماییها و خودخواهیهای فردی و حتی شخصیسازی امر مبارزه است. در این فیلم دو گروه ” جبهه خلق یهودیه” و ” جبهه مردم یهودیه” که مثل برخی گروههای ایرانی تشخیصشان از یکدیگر هم کار کارشناسی لازم دارد، مشغول ستیز و خصومتهای مضحک با یکدیگرند. اینان گروههایی هستند که شعار میدهند، مراسم نمادین برگزار میکنند اما قادر به انجام اقدامات مؤثر برای تغییر نیستند.
داستان این فیلم برای ما آشناست. شباهتی با بخش اعظم انشعابهای گروههای چپ در ایران و مشغلههای ناتمام و درگیری درونی آنها دارد. فیلم اگرچه مایه انبساطخاطر بیننده است اما قصه جدالهای درونی گروههای چپ کسلکننده و موجب دلسردی با پیامدهای منفی است. احزاب انشعابی موسوم به ” حکمتیست” شباهت عجیبی به داستان زندگی برایان دارند. بهویژه از نظر متد و شیوههای مبارزه نظری. گهگاه عباراتی از یک متن یا سخنرانی را بیرون میکشند، زیر ذرهبین میگذارند، دور آن سینه میزنند چیزهایی بهدلخواه به مضمون نوشته الصاق میکنند و حکم ارتداد گوینده و نویسنده را صادر و او را تکفیر میکنند. یکی از شاهکارهای اخیر آنها حمله به حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی به بهانه مصاحبهای است که شیرین شمس با حمید تقوایی در کانال جدید داشته است. به دنبال این مصاحبه هجمهای از سوی عدهای از جمله محمود قزوینی، اسد گلچینی و رحمان حسینزاده علیه حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی شکل گرفت و البته پاسخ هم گرفت.
اینان که تقریباً در هیچ پروژه سیاسی – اجتماعی قابلتوجهی حضور ندارند، در عوض پرحرفاند. کمعمل اما پرمدعا هستند. به اینها برخی از تک افراد که از دایره تحزب کمونیسم کارگری بیرون قرار گرفتهاند اما کماکان خود را از مراجع تشخیص خیر و شر کمونیسم کارگری و دیدهبانان حقیقت و رهبران خودخوانده میپندارند را باید اضافه کرد.
اگر مسئله صرفاً شباهت رفتار و شیوههای این فرقهها با موضوع فیلم زندگی برایان مطرح باشد، چهبسا باعث انبساطخاطر هم باشد، اما متأسفانه چنین نیست. روشهایی که این دوستان در سبک فعالیت و بهویژه در مبارزه نظری با مخالفانشان بکار میبرند در آن محدوده تنگی که اینها تأثیر گذارند اثرات مخربی برای چپ و کمونیسم دارد. اولاً نیرویی که میتوانست منشأ اثر مثبتی باشد، با این شیوهها خود را حاشیهای کرده است. دوماً، تا جایی که صدایشان شنیده میشود به همان میزان تصویر سکتی از چپ و کمونیسم به جامعه ارائه میدهند و مانعی برای اجتماعی شدن چپ و کمونیسم میشوند.
یکی از ویژگیهای منتقدین موردنظر ما این است که تقریباً در فعالیتهای اجتماعی حضور قابلتوجهی ندارند. پروژههای سیاسی و اجتماعی دندانگیری در دستورشان نیست. در عرصههای مهمی چون علیه اعدام، زندانیان سیاسی، زنان و کودکان و دهها مسئلهای که جامعه گرفتار آن است، ردی از آنها نیست و یا حضور مؤثری ندارند. با هیچ احدی مادام که خود را در پرچمهای قرمز نپیچیده باشد، همکاری نمیکنند. تلاش و مبارزه انسانهای شریف و گروههای گسترده اجتماعی غیر چپ را به رسمیت نمیشناسند و نسبت به تلاشهای آنها مشکوکاند یا به آن اهمیت نمیدهند. اصولاً تلاش هیچکس بهجز رفیق بغلدستی همرنگ خودشان را چون بهاندازه کافی “چپ و رادیکال” نیست، قبول ندارند. در خارج کشور با اعتراضات گسترده و هزاران نفره زن زندگی آزادی که با منویات تئوریک و عقیدتیشان همساز نبود، قهر کردند و در عوض با گروههای همرنگ خودشان کنار هم قرار گرفتند و آکسیونهای محدودی برگزار کردند و کماکان همین رویه را دنبال میکنند.
واقعیت این است که نه جامعه به آنچه این دوستان در مورد ما میگویند توجه دارد و نه خودشان اصولاً مخاطبشان را در آنجا جستجو میکنند. نقدشان قرار است به رفیق بغلدستیشان اطمینان دهد که کماکان بر عهد خود در مخالفت با حزب کمونیست کارگری ایستادهاند و به برخی از چپها و مخالفین منفرد و سرگردان در فضای مجازی هم پالس همدلی بدهند و رهگذر ازهمهجابیخبر دنیای مجازی را برای چند صباحی متوجه خود کنند. این دوستان مخاطبین خود را خام فرض کردهاند.
دوستان خستگیناپذیر ما هیچ توجهی به سود و زیان خود در حمله به حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی هم ندارند. عقل سلیم حکم میکند که انسان نتایج کار خود را گاه بررسی و ارزیابی کند. در مورد منتقدین ما اما چنین چیزی صدق نمیکند. گویی وظیفهای و قرارومداری بین خود گذاشتهاند و مصرند که به آن وفادار باشند، و بعضاً برای اطمینانبخشی به یکدیگر هرازگاهی تاخت و تازی علیه ما صورت بدهند. دوستان منتقد حزب کمونیست کارگری حجم قبال توجهی از ظرفیت خود را بهصورت نوشتهها و گفتارها صرف حمله به حزب کمونیست کارگری کردهاند. کسی نیست در این میان از خود بپرسد که حاصل بیست سال “نقد” حزب کمونیست کارگری و حمله به حمید تقوایی چه بوده است. نه، مهم این است که این فریضه انجام گردد.
تاریخ کمونیسم کارگری از یک منظر پروسه جدایی از چپ سنتی در عرصههای نظری، سیاسی، سازمانی و سبککاری و نگاه به جامعه، تلاش برای اجتماعی شدن و رابطه با قدرت سیاسی بوده است. دوستان ما اما دندهعقب گرفتهاند. بحث “حزب و جامعه” که عصاره آن راهاندازی و یا حضور در پروژههایی در جهت اجتماعی شدن کمونیسم و فعالیت در عرصههای گوناگون و عروج شخصیتهاست، نزدشان برآمدی ندارد. بحث ” سلبی اثباتی” را اساساً به فراموشی سپردهاند. نزد اینان “حزب و قدرت سیاسی” به تشکیل قطب چپ تقلیلیافته و به شعاری تبدیل شده و کلاً بیخیال قدرت سیاسی شدهاند. هر تلاش نظری نو ولو در عرصههای تاکتیکی برای پاسخ برای مسائل جدید را کفرگویی حمید تقوایی و حزب کمونیست کارگری میدانند. رفقای دیروز ما در گذشته فریز شدهاند. روشهایی که در نقد بکار میبرند هم با سنت کمونیسم کارگری همخوانی ندارد. به نظر نمیرسد که مایل باشند تغییری در مسیری که رفتهاند و میروند صورت دهند. امیدواریم روزی متوجه وضعیتی که در آن گرفتار شدهاند، بشوند.*
(۲)
سلاح نقد، ابتذال نقد
نقد میتواند تفاوتها را روشن کند. سایهروشنها را نشان دهد. فاصلهها را عیان سازد و بهاینترتیب امر قضاوت و انتخاب را برای مخاطب قابلفهمتر کند. کاری که شما و برخی دیگر در حمله به حمید تقوایی و حزب کمونیست کارگری میکنید، نقد نیست. ابتذال نقد است. مغالطه است. از نوع گیردادن، ملانقطی شدن، مچگیری و نهایتاً افشاگری بر مبنای فاکتهای خودساخته است. معمولاً یکتکه از یک متن را خارج میکنید و به یک جمله یا یک پاراگراف گیر میدهید که در اغلب موارد همان یک پاراگراف هم مغایر مدعایتان بوده است.
کسی که به دنبال نقد سالم است به این روشها دست نمیبرد. کلیت یک بحث، استنتاجات، نتایج منطقی و نهایتاً پراتیک را مبنای نقد و قضاوت قرار میدهد. اینها اما از شما و شرکا و تأییدکنندگانتان بیش از حد انتظار است. مواضع و عملکرد شما در جدالهای جاری با اغماض در جهت پرو مقاومتیها و سواری دادن به آنها بوده است. شما میتواند بر اختلافات دست بگذارید و نقد کنید اما مجاز نیستید چیزی از خود به سیاستهای حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی الصاق کنید و بهنقد آن بنشینید.
اما ابتذال در نقد فراتر از دایره شماست. ما در مواردی حتی با کسانی روبرو هستیم که در مورد روندهای جاری در فلسطین و لبنان و تقابل اسرائیل و جمهوری اسلامی مواضعی کموبیش شبیه حزب کمونیست کارگری با مقداری سایه و روشن دارند اما به هر بهانهای سنگی بهسوی به حزب کمونیست کارگری پرتاب میکنند و البته فراموش نمیکنند که دشنامی هم نثار حمید تقوایی کنند. به شما و این دسته دوم باید رهگذرانی که در اینترنت روزگار میگذرانند و وقتشان را پر میکنند و هر جا معرکهای در باره حزب و حمید تقوایی برپا میشود سروکلهشان پیدا میشود را اضافه کرد. مخالفت با حزب و حمید تقوایی شما را بهسوی هم میکشاند وگرنه در حالت سکون اغلب شما در هیچ کتگوری و ظرفی نمیتوانید کنار هم قرار گیرید.
شما با شلوغکاریهای اینترنتی بر یک ضعف پایهای خود هم البته سرپوش میگذارید. شما رهبران خودخوانده که خود را در مقام دیدهبان و مرجع تشخیص مصلحت و خیر و شر حوادث و خوب و بد کمونیسم کارگری میبینید به یک رکن مهم کمونیسم و بهویژه کمونیسم کارگری که تحزب است، بیاعتنا هستید. همین دلمشغولیهای اینترنتی را از شما بگیرند بهجز استثناهایی منشأ کار جدی نیستید. گردوخاک میکنید تا همین ضعف خود را زیر آن استتار کنید.
در این میان اما حملات به حمید تقوایی قابلتوجه است. کسانی که در تقابلهای درونی حزب رهبری او را به مصاف طلبیدند و شکست خوردند، در حمله و هتاکی به او سرآمدند. کسانی که زیر پرچم کوروش مدرسی و برای ائتلاف با حجاریان عجله داشتند و متعاقب آن کسان دیگری که ادعای رهبری در حزب را داشتند اما کم آوردند، منزوی شدند و زمین خوردند در این کارزار فعالترند.