پاسخ: حمله آمريکا به نيروهای اسلامی، زمينه ها و پيامد ها

حمله آمریکا به نیروهای اسلامی: زمینه‌ها و پیامدها 

تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید

 حسن صالحی:حمله نیروهای اسلامی به یک پایگاه ارتش آمریکا در اردن باعث شد که آمریکا به۸۵ مقر نیروهای اسلامی درسوریه و عراق حمله کند و اعلام کرده است این عملیات همچنان ادامه دارد. این جدال و نزاع نظامی به بحث‌های زیادی دامن زده است.

حمیدتقوایی، اولین سؤالم از شما این است که آیا با این حمله در تقابل میان آمریکا و جمهوری اسلامی فاز تازه‌ای آغاز شده؟ آیا تنش اخیر می‌تواند به جنگ مستقیم میان آمریکا و جمهوری اسلامی منجر بشود؟

حمید تقوایی: به نظر من این حملات اخیر ادامه تنش‌های عمومی سیاسی و گاهی هم برخوردهای نظامی است که از قبلبین آمریکا با جمهوری اسلامی و نیروهای اسلامی در منطقه وجود داشته است.طبعاً جنگ جاری بین اسرائیل و حماس این برخوردها و تنش‌ها را حادتر وگسترده‌تر کرده است؛ ولی سیاستی را تغییر نداده است. خیلی از دولت‌ها و نیروها از جمله خود دولت آمریکا بارها هشدار داده‌اند که نباید این جنگ توسعه پیدا کند و به کل منطقه کشیده بشود. حتی دولت بایدن بارها، از جمله در شروع حملات اخیر، اعلام کرد قصد حمله به جمهوری اسلامی را ندارد. البته برخی از نمایندگان جمهوری‌خواهکنگره آمریکا بعد از حمله ۷ اکتبر حماس از ضرورت حمله نظامی به جمهوری اسلامی به‌عنوان حامی و تقویت‌کننده حماس صحبتمی‌کنند- در دوره ترامپ هم این گفتمان وجود داشت -ولی سیاست دولت آمریکا، حتیدر دوره دولت‌های قبلی نیز، حمله مستقیم به ایران نبوده است.

از این‌ رو باید گفت کشیده‌شدن جنگ به خود ایران بسیار نامحتمل است و به نظر من ضعیف‌تر از هر زمان دیگری است. باید توجه داشت که از نظر استراتژیک دولت آمریکا از زمان اوباما سیاستش این بوده است که به نحوی نیروهایش را از خاورمیانه بیرون بکشد. اگر به‌خاطر داشته باشید اوباما اعلام کرد که دردرگیری‌های منطقه‌ای در جهان دولت آمریکا در صندلی عقب ماشین می‌نشیند. منظورش این بود که بقیه نیروهای ناتو جلو بیفتند و آمریکا جلودار نباشد. الان باید گفت حتی از صندلی عقب هم پیاده شده‌اند. دیدیم که در افغانستان چطور نیروهایشان را خارج کردند و دوباره قدرت را سپردند به طالبان یعنی نیرویی که مشغول جنگ با او بودند. در مورد عراق هم اعلام کرده‌اند که می‌خواهندتدریجاً وبرنامه‌ریزی‌شده نیروهایشان را خارج کنند. برخوردشان به جمهوری اسلامی مبتنی بر همین سیاست استراتژیک است.

در رابطه‌با حمله اخیر می‌توان گفت این یک اقدام تلافی‌جویانه است که برای دولت بایدن اساساً اهمیتی سیاسی – تبلیغی دارد. کشته‌شدن سربازان آمریکائی در افکار عمومی مردم آمریکا اهمیت زیادی دارد و انتظار عمومی مردمآن است که دولت دست به اقدامی فوری بزند.

 بخصوص در شرایطی که انتخابات ریاست‌جمهوری در راه است دولت بایدنبیش از همیشه خود را ملزم می‌بیند که به نیروهایی که گمان می‌رودعامل کشته‌شدن سه سرباز ارتش آمریکا بوده‌اند با حمله نظامی پاسخ بدهد. به این معنا این اقدام یک مانور سیاسی است که اساساً مصرفداخلی دارد.

حسن صالحی: آیا نفس این اقدام، مستقل از اهداف آن، به معنی تقویت و تشدید دخالتگری نظامی آمریکا در منطقه نیست؟ 

حمید تقوایی: حملات نظامی اخیر دولت آمریکا می‌توان گفت به‌نوعی به او تحمیل شده است. معضل دولت آمریکا این است که با حمایت تمام‌وکمال از دولت اسرائیل و جنایاتشدر جنگ غزه نیروهای اسلامی را در منطقه علیه خود بسیج کرده است. حوثی‌ها به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ حمله می‌کنند، پایگاه‌های ارتش آمریکا در عراق هدف موشک‌های نیروهای اسلامی قرار می‌گیرد، جمهوری اسلامی هم با شعار و ادعای مقابله با اسرائیل و آمریکا، گرچه به مراکزی در کشورهای همسایهکه به جنگ غزه ربطی ندارند،موشک‌پرانی می‌کند، و نمونه آخرهم حمله نیروهای اسلامی به پایگاه ارتش آمریکا در اردن است.

به‌این‌ترتیب خواه‌ناخواه پای آمریکا به این جنگ کشیده شده است. ولی به دلایل استراتژیکی که توضیح دادم آمریکا نمی‌خواهد با جمهوری اسلامی و یا هر دولت دیگری، و حتی بانیروهای اسلامی، در منطقه وارد یک جنگ تمام‌عیار بشود.این امر حتی در همین حملات اخیر آمریکا نیز مشهود است.اینعملیات، از اعلام حمله تلافی‌جویانه تا انجام حمله به ۸۵ هدف نظامی، تقریباً یک هفته طول کشید و در این مدت نیروهای اسلامی فرصت داشتند خودشان را جمع‌وجور کنند و نیروها و حتی تجهیزاتشان را از مقراتی که در معرض حمله قرار دارند خارج کنند.به نظر من دادن این فرصت یک اشتباه نظامی نبود، یک تصمیم سیاسی بود. 

در سوی دیگر این تقابل نیز نیروهای اسلامی و جمهوری اسلامی نه مایل‌اند و نه توانائی آن را دارند که به یک جنگ مستقیم با آمریکا دامن بزنند. به‌عبارت‌دیگر هر دو طرف این تخاصم خواهان جنگ مستقیم با یکدیگر نیستند.

نکته مهم‌تر اینکه نیت آنها هر چه باشدکل این تنش‌ها و درگیری‌های نظامی اخیر در منطقه به دنبال ودر سایه جنگ اسرائیل و حماس اتفاق می‌افتد و فرجام این جنگ، و نه رابطه نیروهای اسلامی با آمریکا، است که نهایتاً نقش و جایگاه نیروها – دولت اسرائیل، دولت آمریکا،نیروهای اسلامی، و جمهوری اسلامی – را در منطقهتعیین خواهد کرد.  

حسن صالحی:جمهوری اسلامی مدعی است نقشی در حمله به پایگاه نظامی آمریکا در اردن نداشته است. مشخصاً رژیم در این شرایط چه سیاستی را در قبال آمریکا دنبال می‌کند؟  

حمید تقوایی: ما همیشه گفته‌ایم برای جمهوری اسلامی غرب‌ستیزیو مشخصاً ضد آمریکائی گری، یک امر هویتی و استراتژیک است. موقعیت رژیم در منطقه و در خود ایران به این امر گره‌خورده است. درعین‌حال این سیاست برای رژیم صرفاً جنبه تبلیغی – رتوریک داشته است و نه جنبه عملی – نظامی.جمهوری اسلامی همیشه از مقابله با آمریکا و بیرون‌راندنش ازمنطقه و حتی برپاکردنحسینیه در کاخ سفید صحبت کرده است. همچنین همیشه خواستار به دریا ریختن اسرائیل و “آزادسازی قدس” و مدعی جهاد در این راه بوده است. اما این مجاهدت‌هاهیچگاه از تبلیغات و ادعاهای توخالی فراتر نرفته است. 

جنگ حماس و اسرائیل این واقعیت را بیش‌ازپیش عیان کرد. جمهوری اسلامی نه‌تنها وارد این جنگ نشد؛ بلکه حزب‌الله لبنان نیز که نیروی دست‌ساز اوست نیز از ورود فعال به این جنگ خودداری کرد. در نتیجه رژیم، تحت‌فشار نیروهای طرف‌دارش، ناگزیر شدهاست به‌اصطلاح صورت خودش را با سیلی سرخ نگه دارد و به نحوی، از طریق فعالیت نیروهای نیابتی‌اش و یا موشک‌پرانی‌هایبی‌هدف به کشورهای همسایه، حضور خود را اعلام کند.

این را هم باید بگویم که جریاناتی که نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی قلمداد می‌شوند، تماماً تابع و دست‌به‌سینه او نیستند. این نیروها درعین‌حال اهداف و ادعاهای منطقه خودشان را دارند که لزوماًهم‌خوان با سیاست‌های جمهوری اسلامی نیست. مثلاً چند هفته قبل پس از آنکه یکی از سران سپاه ادعا کردیکهدف حمله ۷ اکتبر حماس تلافی کشته‌شدن قاسم سلیمانی بوده بلافاصله این ادعا از جانب یک عضو دفتر سیاسیحماسصریحاً رد شد.

خود جمهوری اسلامی هم در قبال جنگ جاری اسرائیل و حماس تلاش دارد لااقل در سطح دیپلماتیک و مواضع رسمی حساب خود را از حماس و دیگر نیروهای اسلامی جدا کند. کمااینکه اعلام کرده‌اند که حمله۷ اکتبر بدون اطلاع آنها بوده و امروز هم مدعی‌انددر حمله به ارتش آمریکا در اردننقشی نداشته‌اند. حتی ادعا می‌کنندکلاً نیروی نیابتی‌ای ندارند ونیروهای اسلامی منطقه مستقل عمل می‌کنند و غیره. کاربرد این موضع‌گیری‌هادرعین‌حال سلب توقع و مسئولیت از خود در قبال حملات نظامی آمریکا و اسرائیلبه نیروهای اسلامی در منطقه است. وقتی می‌گویند کار ما نیست و یا اطلاع نداشته‌ایم؛یعنی انتظار پاسخ و واکنشی هم نداشته باشید.

اساس مشکل جمهوری اسلامی این است که عمدتاً در اثر انقلاب زن زندگی آزادی در سطح منطقه‌ای و در سطح جهانیرسواتر و منزوی‌تر از همیشه شده است و به‌هیچ‌وجه در موقعیت تعرضی به “شیطان بزرگ” و حتی اسرائیل قرار ندارد. ادعاهایش در این زمینه نیز چنان نخ‌نما و بی‌محتوا شده که وسیعاً به سوژه تمسخر واستهزا و جوک مردم در مدیای اجتماعی تبدیل شده است. به نظر من به دنبال این حملات موقعیت رژیم حتی ضعیف‌تر خواهد شد. 

حسن صالحی: سؤالی که باقی می‌ماند این است که در قبال این تنش‌های جنگی چه باید کرد و در این میان نقش مردم ایرانچیست؟ 

حمید تقوایی: نقش مردم ایران و کلاً جنبش انقلابی که در ایران در جریان استبسیار تعیین‌کننده است. ما همیشه گفته‌ایم، و مشخصاً با شروع جنگ حماس و اسرائیل تأکیدکرده‌ایم که محور این جنگ آفرینی‌ها، این تنش‌ها، این مزمن شدن مسئله فلسطین و دخالت نیروهای فوق ارتجاعی اسلامی در مسئله فلسطین، جمهوری اسلامی است.

این واقعیت به این معنی است که مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی و سرنگونی این رژیمضربه قاطعی به جنبش اسلامی درمنطقه خواهد زد و راه را برای حلانسانی مسئله فلسطین بسیار هموار خواهد کرد. هر اندازه جمهوری اسلامی در اثر مبارزات مردم ایران ضعیف‌تر بشود، در منطقه نیز کم نفوذ تر می‌شود و اینبه نفعمردم ستم‌کشیده در کشورهای اسلام زده خواهد بود. 

انقلاب زن زندگی آزادی فی‌الحال موقعیت منطقه‌ای جمهوری اسلامی را تا حد زیادی تضعیف کرده است و رژیم حتی در میان نیروها و دولت‌هایمتحدش در منطقه،نظیر دولت عراق، موقعیت و نفوذش را ازدست‌داده است. 

این شرایط نتیجه مستقیم انقلاب زن زندگی آزادی است. این خیزش در سطح جهانی در مقیاس وسیعی مورد حمایت مردم و چهره‌ها و نیروهای مترقی و آزادی‌خواه و حتی برخی پارلمان‌ها و مقامات دولتی قرار گرفته و جمهوری اسلامی را در انظار جهانیان رسوا و بی‌اعتبار کرده است. جمهوری اسلامی آخرین چاره را در گسترش اعدام‌ها یافته است که این هم با یک اعتراض و خیزش گسترده نه به اعدام در ایران و در سطح جهانی روبرو شده است و رژیم را رسواتر و منفورتر کرده است.

پاسخ ما مردم ایران به مسئله تنش‌های نظامی و خطر جنگ نیز تشدید مبارزه علیه جمهوری اسلامی و به زیر کشیدن آن است. ما مخالف حمله نظامی به ایران هستیم و همانطور که اشاره کردم این امر احتمال ضعیفی دارد؛ اما حتیاگر حمله نظامی به ایران صورت بگیرد راه‌حلواقعی و مؤثر دمیدنهر چه بیشتر بر آتش انقلاب علیه جمهوری اسلامی خواهد بود.

همه دنیا می‌داند تا زمانی که جمهوری اسلامی هست، لجام‌گسیختگی و تنش‌آفرینی نیروهای اسلامی در منطقه همادامه خواهد داشت. باید این واقعیت راکه خیزش انقلابی مردم ایرانراه‌حلاساسی خلاصی از شر نیروهای فوق ارتجاعی اسلامی در خاورمیانه و جهان است، در برابر انظارمردم و نیروهای آزادی‌خواهدنیاقرار داد و آنان را به حمایت فعال‌تر و مؤثرتر از مبارزات مردم ایران و انقلاب زن زندگی آزادی فراخواند.

۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۷ فوریه ۲۰۱۳

اینرا هم بخوانید

نه به اعدام: کنفرانس مطبوعاتی «علیه اعدامها در ایران» و سونامی اعدام در ایران