چشماندازتشکلهای کارگری در ایران
تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
حسن صالحی: تابهحالبه دلیل وجود دیکتاتوری و سرکوب در ایران کارگران قادر به ایجاد تشکلهای تودهای خود نبودهاند؛ ولی فعالین جنبش کارگری جمعهای متعددی تشکیل دادهاند که یک هدف آنها ایجاد تشکلهای تودهای کارگری بوده است. در یک سال و نیم گذشته هم تشکلهای متعددی از فعالین و دستاندرکاران جنبش کارگری در دل انقلاب زن زندگی آزادی شکلگرفتهاند. در این مصاحبهبه چشماندازسازمانیابی تودهای کارگری در ایران میپردازیم.
حمید تقوایی اولین سؤال من این استکه در شرایط حاضر جنبش کارگری از نظر سازمانیابی در چه موقعیتی است؟
حمید تقوایی: همانطور که اشاره کردید یک سطح از سازمانیابی کارگری متشکل شدن فعالین است.دستاندرکاران جنبش کارگری با اتکا به مدیای اجتماعی توانستهاند به خود سازمان بدهند، نهادها و کمیتههایی را ایجادکردهاند، و معرفه و شناخته شده هم هستند. این نوع تشکلها از مدتها قبل از انقلاب زن زندگی آزادی شکلگرفتهاندو اساساً بر متن شرایطی که مبارزات و اعتراضات کارگری فراهم آورده است ایجاد شدهاند.
میدانید که از بدو روی کارآمدن جمهوری اسلامی جنبش کارگری آرام نداشته است. مدام در حال اعتراض و تجمع واعتصاب بوده است و در دلاین تحرک فعالین جنبش کارگری توانستهاند متشکل بشوند و علناً و با اسمورسم پا به میدان مبارزه بگذارند. هم حکومت این فعالین و تشکلهای آنها را میشناسد و هم کارگران و کل جامعه با آنها آشنا هستند. این تشکلها خود را کمیته، سندیکا و یا شورا مینامند؛ اما از سطحفعالین و اکتیویستهای جنبش کارگری فراتر نمیروند.
جنبه دیگر تشکلهایتودهای کارگری است که ایجاد آنها یک هدف مهم همین تشکلهای فعالین است. ضعف اساسی جنبش کارگری فقدان چنین تشکلهای فراگیر کارگران است. این تشکلها چه شکل شورائی داشته باشد و چه سندیکادرهرحالهمه یا اکثریت بالائی از کارگران یک واحد کارگری را باید در بر بگیرند. این امر با توجه با اختناق و سرکوب ممکن نیست.مانع و سد اصلی در برابر ایجاد تشکلهایتودهای حکومت است. حکومت و کل طبقه سرمایهدارمیداند که هر درجه از تشکلیابیتودهای طبقه کارگر باعث خواهد شد تا جنبش کارگری بسیار قویتر و یکپارچهتر در برابر کارفرمایان و دولت آنها قرار بگیرد. این را میدانند و به همین خاطر چه در دوره جمهوری اسلامی و چه رژیم گذشته تلاش حکومتها این بوده است که جلوی متشکل شدن کارگران را بگیرند. صورتمسئلهما در واقع این است که چطور میتوانیمدر شرایط دیکتاتوری و اختناق سازمانهایتودهای کارگری را ایجاد کنیم. یک امر مهم فعالین جنبش کارگری پاسخگوئی به این مسئله است.
این راتأکید کنم که طبقه کارگر مدام در حال اعتراض است و از دل این اعتراضات تشکلها سر بر میآورند.طبقه کارگر طبقهای است که وجود اقتصادی و اجتماعیاش مستلزم تشکل است. یعنی کارش ایجاب میکندسازمانیافته و متشکل باشد. یک کارگر در یک مرکز تولیدی و یا خدماتی بدون فعالیت تیمی و هماهنگ با کارگران همکار خودش قادر به کار نیست و نمیتواند هیچ نقشی در تولید داشته باشد. کارگر، برخلاف دهقانان و یا مغازهداران، نمیتواندبا کار فردی زندگی خود را تأمین کند. در واقع تشکل و فعالیت جمعی و سازمانیافته خصلت طبقه کارگراست و در مکان اقتصادی -اجتماعی این طبقه ریشه دارد. مبارزه کارگر هم تنها میتواند جمعی باشد. فرد کارگر نمیتواند فقط گلیم خودش را از آب بکشد.
اولین مبارزات کارگران در تاریخ جنبش کارگری مبارزه برای انعقاد قراردادهای جمعی بود. یعنی کارگران نمیخواستندبه طور انفرادی با کارفرما روبرو شوند. طبعاً طبقه سرمایهدار خواهان متشکل شدن کارگران در اعتراضاتشان نیست. سرمایهداری کارگران را در پروسه تولید متشکل میکند اما میخواهدبه طور انفرادی با آنها مواجه شود و این یک پارادوکس و تناقض پایهایجامعه سرمایهداری است.از یکسودر سازمان تولید به کار متشکل و هماهنگ کارگران نیاز دارد و برایسودآوری ناگزیر است کارگران را متشکل و متحد کند و از سوی دیگر از نظر سیاسی و در مقابله با اعتراضات کارگران خواهان برخورد با کارگران منفرد و غیرمتشکل است. اما مستقل از نیات و تلاشهایکارفرمایاناتحاد و تشکل کارگران درامر تولید، خواهناخواه اتحاد و تشکل مبارزاتی آنان را ایجاب و هر روز بازتولیدمیکند.حتی وحشیانهتریندیکتاتوریهانمیتواننداز تجمع و تشکل و اتحاد مبارزاتی کارگران ممانعت کنند.در جمهوری اسلامی به عینهمیبینیم که علیرغم سرکوب و اختناق بیسابقه چطور تشکلهایفعالین کارگری شکلگرفتهاند. بر این مبنا میتواندر جهت سازماندهی تودهای کارگران نیز قدم برداشت.
حسن صالحی: همانطور که اشاره کردید سرمایهدارها با اتکا به دولتشان جلوی سازمانیابیکارگران را گرفتهاند و تشکلهای موجود هم که تحت نام کمیته یا اتحادیه یا شورا فعالیت میکنندعمدتاًتشکلهای فعالین کارگری هستند و نه دربرگیرنده همهیا حتی بخشی از کارگران در یکواحد تولیدی یا خدماتی. سؤال این است که بالاخرهپیششرط ایجاد تشکلهایتودهای چیست؟ درهم شکستن اختناق، تغییر توازن قوا بین حکومت و مردم، و یا تحولات دیگری؟
حمید تقوایی: تا آنجا که به شرایط سیاسی و اجتماعی مربوط میشودظاهراًموضوع همان پارادوکس مرغ و تخممرغ است. ازیکطرف باید سد اختناق را بشکنید تا تشکلهایتودهای شکل بگیرد و از سوی دیگر یک نیروی تعیینکننده و مؤثر در درهم شکستن اختناق خود جنبش کارگری است که باید متشکل و متحد به میدان بیاید. اما این موضوعسیاهوسفید نیست. این دو جنبه میتوانندبهموازات همو گامبهگامبهپیش بروند. اعتراضات کارگری با هر درجه از تشکل را باید فرض گرفت و این اعتراضات، در کنار اعتراضات بخشهای دیگر جامعه، به نوبه خودتوازن قوا را به نفع سازمانیابیهایوسیعتر تغییر میدهد.
کلید مسئلهسازمانیابی در دل اعتراضات است. در وضعیت انقلابی، وقتی جنبش تودهای سربلند میکند – مثل شرایطی که در یک سال و نیم گذشته در ایران داشتیم -طبعاًزمینه برای اینکه توده کارگر پا به میدان مبارزه بگذارد بیشتر فراهم میشود و خواهناخواه درجه نفوذ و تأثیرگذاری ودخالتگری فعالین کارگری و نهادهایشان هم بیشتر و مؤثرترمیشود.
در روند همین انقلاب ما شاهد شکلگیری شوراهای اعتراضی بودیم. گرچه برخی از این تشکلها از قبل از انقلاب زن زندگیآزادی ایجاد شده بودند؛ ولی در دل این انقلاب شوراها تکثیر شدند، به جلو رانده شدند و نقش مؤثری در سازماندهی اعتراضات ایفا کردند. بهویژه مبارزات کارگران نفت اوج گرفت و بخشهای مختلف صنعت نفت با تشکیل شوراهای اعتراضی اعتراضات خود را سازمان دادند و بهپیش بردند و کلاً این شکل تشکل گسترش پیدا کرد. این شوراها امرشان سازماندهی اعتراضات و تجمعات و اعتصاباتی است که زمینههایش را انقلاب فراهم کرده است. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان نیز که از مدتها قبل از آغاز انقلاب زن زندگی آزادیایجاد شده بود در دل انقلاب رادیکالتر و فعالترشد و تجمعات اعتراضی متعددی را سازمان داد. اینتشکل البته از سطح فعالین فراتر میرود و معلمان و فرهنگیان در مقیاس سراسری را در بر میگیرد.
از اینجامیخواهماینطور نتیجه بگیرم که پیشرویهای جنبش کارگری و مشخصاً امر تودهای شدن تشکلها بر مبنای شرایط اجتماعی – سیاسی و به همت فعالین جنبش کارگری صورت میگیرد. دیکتاتوری را باید فرض گرفت. سرمایهدارها و حکومتشان همیشه تلاش میکنند که جلوی متشکل شدن کارگران را بگیرند و علیرغم این ما میتوانیم و باید راههایی را بیابیم که گستردهتر متشکل شویم.
یک امکانی که امروز از آن برخورداریم و باید در امر متشکل شدن بکار بگیریم ابزار مدیای اجتماعی است. رژیم ممکن است بتواند با اتکا به حراست و سازمانهای زرد و دیگرنیروهای سرکوبگرش ازجلسات حضورینظیر مجمععمومی کارگران در واحدهای تولیدی ممانعت کند؛ ولی در مدیای اجتماعی قادر به این کار نیست. همین امروز تشکلهای فعالین مانند شوراهای اعتراضی از همین طریق گرد میآیند و مشورت و تبادل نظر میکنند و تصمیم میگیرند.
گام بعدی میتواند این باشد که تجمع و گردهمایی توده کارگران هر واحد نیز به همین شکل برگزار بشود. یعنی در یک واحد تولیدی بتوانند کارگران از طریق تلگرام یا اینستاگرامو نظایر آن در جلسات مجازی شرکت کنند و راجع به مسائل مختلف محیط کارخود به بحث و تبادل نظر بپردازند و تصمیمگیری کنند. این نه نیازی به علنی شدن افراد دارد و نه با مانع حراست و غیره روبروست. میتوان در جلساتی که آدرسش را فقط کارگران دارند با آی دی مستعار شرکت کرد.
تشکلهای موجود فعالین نیز میتوانند نقش مهمی دراینرابطه داشته باشند. میتوانند با استفاده از پلتفرمهای اینترنتی جلسات عمومی را سازمان بدهند، ادمینی جلسات را به عهده بگیرند و کارگران واحد تولیدی خود را به این جلسات دعوت کنند. این امر البته در سطح محدودی انجام شده ولی باید گسترش پیدا کند و به یک سنت مبارزاتی تبدیل بشود. تکنولوژی ارتباطی و توازن قوا در این شرایط کاملاًاجازه میدهدکه ما این گام را به جلوبرداریم.
حسن صالحی: در شرایط امروز میبینیم که علیرغم سرکوب و خفقان معلمان و فرهنگیان در سطح سراسری متشکلاند. بخش قابلتوجهی از معلمان در سراسر کشور بهوسیله شورای هماهنگی نمایندگی میشوند و این تشکل توانسته است مبارزات متعدد وگستردهای راسازمان داده و بهپیشببرد. از این تجربه چه ارزیابی ای دارید؟ آیا این میتواندالگویی برای بخشهای دیگر طبقه کارگر باشد؟
حمید تقوایی: در این مورد صحبت میکنیم؛ ولی ابتدا باید بر نکتهایتأکید کنم که به سؤال شما هم بیارتباط نیست.
ما در این مصاحبه از اختناق صحبت کردیم؛ ولی بایدتوجه داشت که یک فرق کیفی هست بین شرایطامروز جامعه با اختناقی که در رژیم گذشته وجود داشت. در رژیم شاه دیکتاتوری و سرکوب باعث شده بود که رکود و سکون مرگباری بر جامعه حاکم بشود. بیهوده نبود که آن وضعیت گورستان آریامهری لقب گرفته بود. نهتنها کارگران بلکه نویسندگان و هنرمندان و زنان و مردم تحت ستم ملی و دیگربخشهایناراضی جامعهنیزنمیتوانستندکوچکترین اعتراضی بکنند و یا در هیچ سطحی متشکل بشوند و حرکتی را سازمان بدهند. سایه سیاه ساواک بر همهجا گسترده بود.
امروز جمهوری اسلامی دیکتاتوری و سرکوب بسیار وحشیانهتری را بر جامعه حاکم کرده است؛ ولی بههیچوجهنتوانسته شرایط گورستانی گذشته را احیا کند. یک دلیل این امر البته تکنولوژی مدیای اجتماعی است که خبررسانی و تبادل اطلاعات را از انحصار دولتهاو رسانههای تجاری درآورده و توده مردم را قادر کرده بهراحتی در یک سطح سراسری و حتی بینالمللی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اما دلیل مهمترتأثیرات عمیق انقلاب ۵۷ است که گرچه به قدرتگیری ارتجاع اسلامی منجر شد؛ ولی زمینرا شخم زد، انتظارات و توقعات جامعه را بالا برد و زمینه اعتراضات گسترده بخشهای مختلف جامعه، مشخصاً زنان و جوانان و دانشجویان، را به وجودآورد که از روز اول بهقدرترسیدن جمهوری اسلامیآرام نداشتند و مدام در جنبوجوش و در حال اعتراض بودند. بهعنوانمثال تعداد و دامنه اعتصابات و اعتراضات کارگری در چهار دهه اخیر بسیار بیشتر از دورههای گذشته است. در مورد مبارزات زنان و جوانان و مردم تحت ستم ملی نیز این امر صادق است.
البته در این میانهمانطور که اشاره کردم تکنولوژی ارتباطاتی نقش مهمی ایفا کرده؛ ولی بایدتوجه داشت که اینترنت و تلفن موبایل و کلاً مدیای اجتماعی اساساً در بیست سال اخیر رواج و گسترش تودهای پیدا کرده است درحالیکه اعتراضات کارگران و زنان و بخشهای مختلف جامعهاز همان روزهای نخستروی کار آمدن جمهوری اسلامی آغاز شد. ابتدا اساساًدر ادامه خواستها و اهداف انقلاب ۵۷ که جمهوری اسلامی آنها را برآورده نمیکرد وسپس علیه سیاستها و سرکوبگریهای خود رژیم تازهبه قدرت رسیده. من همیشه گفتهام انقلابات شکست میخورند؛ ولی از تاریخ حذف نمیشوند. انقلاب ۵۷ نیز تأثیرات عمیقی برجا گذاشت که یک نتیجهاش ناتوانی طبقه حاکمه از احیای اختناق و شرایط سکون و رکود گورستانی بود.
حال برگردیم به سؤال مشخص شما در مورد تجربه فرهنگیان. در پایهایترین سطح شکلگیری و فعالیت تشکلهایی نظیر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان را باید نتیجه یک جامعه پر تحرک و معترض دانست. این تجربه نشان میدهد که سازمان یافتنتشکلهای اعتراضی و مطالباتیبخشهای مختلف جامعه،حتی در یک سطح سراسری، امری امکانپذیر است.همانطور که شاره کردم این تشکل از مدتها قبل از انقلاب زن زندگی آزادی ایجاد شده بود. واحدهای منطقهای معلمان بهعنوانتشکلهای صنفی پا گرفتند و اینها همبسته و متحد شدند و شورای هماهنگیتشکلهای صنفی را تشکیل دادند.
در اینجا یک نکته را بایدمدنظر داشت. رشتههایی که خصلت سراسری دارند – اساساًرشتههای خدماتی مثل معلمان، حملونقل، کارگران شهرداری و آتشنشانی و غیره -بهخاطر نوع کار خود درمقایسه با شاخههای دیگر امکان و قابلیت سازمانیابی و اعتراضات سراسری بیشتری دارند. بازنشستگان هم موقعیت مشابهی دارند و به همین خاطر آنها هم تشکلها و تجمعات اعتراضی گستردهای سازمان دادهاند. اما نکته مهم این است که این نوع تشکلها و سازماندهی اعتراضات همانطور که اشاره کردم به مدد تکنولوژی اینترنتی و همچنینبهویژه توازن قوایی که اساساً در انقلاب ۵۷ ریشه دارد، امکانپذیر شده و این عوامل در مورد همه رشتهها اعم از رشتههای خدماتی و سراسری وواحدهای بزرگ و کوچک تولیدی صدق میکند.
نکته دیگر اینکه گسترش سازمانیابی در میان کارگران در دو سطح میتواند عملی شود. یکی گسترش افقی تشکلها است به این معنی که شبکهای از تشکلهایفعالین مراکز مختلف داشته باشیم که زیر چتر واحدی فعالیت کنند. دوم گسترش عمودی تشکلهای موجود است به معنی تودهای شدن آنها در هر واحد تولیدی. اینهاممکن است بهموازات هم پیش بروند و یا هر یک جداگانه روند خودش را داشته باشد؛ ولیدرهرحالاین دو شکل سازمانیابی بر یکدیگر تأثیر خواهند گذاشت و یکدیگر را تقویت خواهند کرد.
بهعنوانمثال امروز در صنعت نفتشورای اعتراضی کارگران ارکان ثالث را داریم که میتواند در دوسطح رشد کند. یکی اینکه الگویی قرار بگیرد برای بخشهای دیگر کارگری، در صنعت نفت و یا بخشهای تولیدی دیگر، بهنحویکه فعالین آنها هم شوراهای مشابهی شکل بدهند. این یک نوع گسترش افقی است. جنبه دیگر این است که هر شورای اعتراضی تلاش کند بخشهای دیگر از کارگران همان واحد را در بر بگیرد. این حالت دوم حرکت از تشکل فعالین هر واحدبه سمت تشکل تودهایدرآنواحد معین است.
هر دو این روندها ممکن است؛ ولی اینامکانپذیری با این معنی نیست که هیچ مانعی بر سر راه ما قرار ندارد. باید بر موانع فائق آمد؛ ولیدرهرحالآنچه بیش از هر عامل دیگری این تشکلیابیهای را ممکن میکندجهتگیری و خط سیاسی است. سازماندهی تودهای کارگری در شرایط مشخص ایران تنها حول یک خط رادیکال که واقعاً حرف دل کارگران را بزند میتواند عملی شود و این خط رادیکال خودبهخودبه دستنمیآید، برای اشاعه و تثبیت آن باید مبارزهکرد. در اینجا نقش احزاب انقلابی مثل حزب ما برجسته میشود.تنها حول یک خط سازشناپذیر و رادیکال که کاملاً حساب خودش را از خطهای دو خردادی، توده ایستی، و قانونگرایی وصنفیگراییو نظایر آن جدا کرده باشد و واقعاًرزمندگی ونارضایی و اعتراض عمیق تودههای کارگر را نمایندگی کند میتوان در جهت سازماندهی تودهای جنبش کارگری حرکت کرد.
درهرحال با فرض اینکه داریم حل یک خط رادیکال صحبت میکنیم میتوان گفت که گسترش افقی و عمودی تشکلهای کارگری هر دو امکانپذیر است و در چشمانداز قرار میگیرد.
حسن صالحی: جنبههای مختلفی از این چشمانداز را توضیح دادید. بهعنوانجمعبندی ونتیجهگیری بحث به طور مشخصاین چشمانداز چگونه و در چه روندی میتواندمتحقق بشود؟
حمید تقوائی: همانطور که بالاتر اشاره کردم گره اصلی کار،تودهای شدن تشکلها است. برای تحقق این امر از صفر شروع نمیکنیم. تشکلهای متعدد فعالین جنبش کارگری فیالحال تشکیل شدهاند و اینها میتوانند نقش مهمی در ایجاد تشکلهایتودهای ایفا کنند. منتهی درجه نفوذ و تأثیر اینها کاملاً به این بستگی دارد که چه سیاستهایی را بهپیشمیبرند و تا چه حد توانستهاند توجه توده کارگران را به مواضع و رهنمودها و فعالیتهای خود جلب کنند. هر چه این درجه نفوذ و اعتبار بیشتر باشد طبعاً امکان سازماندادنتودههای کارگر -اساساً با اتکا به مدیای اجتماعی – بیشتر خواهد بود.
در دل انقلاب زن زندگی آزادی حرکتهایی انجام شد، مثل انتشار بیانیه ۱۲مادهای از جانببیست تشکل که بخش عمده آن تشکلهای کارگری بودند، و یا اخیراً انتشار بیانیه ده تشکل علیه اعدام و سرکوب و نظایر آن. همچنین در دل انقلابتشکلهایتازهای شکل گرفت که همه عملاًدستاندرکار سازماندهی تجمعات و اعتراضات و اعتصابات کارگری هستند. تشکلهای فعالین از طریق این اقدامات و فعالیتهامیتوانند نفوذ و اعتبار هر چه بیشتری کسب کنند. در این شرایط انقلابی،بخصوص بر متن تحرک زیادی که امروز کارگران نفت و معلمان و بازنشستگان دارند، زمینه جذب تودههای کارگری به فعالیت متشکل بیش از هر زمان فراهم است.
از نظر عملی باید ابزار مدیای اجتماعی را فعالانه بکار گرفت. کارگرانی کهفعالیتها و رهنمودها و فراخوانهایتشکلهای فعالین را منطبق بر خواستها و منافع خود میبینند این قابلیت را دارند که در پلتفرمهای مدیای اجتماعی که از جانب این تشکلها معرفی میشود شرکت کنند. میتوان تمهیداتی بکار برد که اولاً امنیت شرکتکنندگانتأمین شود و ثانیاً مطمئن باشیم واقعاً کارگران واحد مربوطه، و نه افراد دیگر، در جلسات مجازی شرکت کردهاند. این جنبههافیالحال در جلسات مجازی فعالین رعایت میشود و میتوان آنها را به جلسات بزرگتر نیز تعمیم داد. بهاینترتیبتشکلهایی مثل شوراهای اعتراضی موجود میتوانند با توده کارگران منظما در تماس باشند، در جلسات عمومی به کارگران گزارش بدهند، نظرات آنها را جویا شوند و در مواردی رای گیری کنند و عملاً یک نوع شورای مجازی داشته باشیم که اعضا و شرکتکنندگانشگرچه حضوری دور هم جمع نشدهاند؛ ولی واقعیهستند.به درجهای که در این جهت پیش برویم امکان گسترش افقی تشکلها درشکل شبکههای سراسری نیز بیشتر فراهم خواهد شد.
نهایتاً همه چیز به این بر میگردد که فعالین ودستاندرکاران جنبش کارگری که در تشکلهای مختلف فعالیت متشکل هستند بر مسائل حاد جنبش کارگری در هر بخش انگشت بگذارند و فراخوانها و راهکارهای رادیکال و درستی ارائه بدهند.
ما بهعنوان حزب کمونیست کارگری تمام تلاشمان را میکنیم که طبقه کارگر بتواند در این جهت گامهای بلندی به جلو بردارد.
۲۲ دی ۱۴۰۲، ۱۱ ژانویه ۲۰۲۴