خبر داغ این روزها همچنان مذاکرات میان دولت آمریکا و نمایندگان جمهوری اسلامی است. امروز وزیر خارجه آمریکا مارکو روبیو مجدداً بر مذاکرات مستقیم میان استیو ویتکاف و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تأکید کرد و گفت «امیدواریم گفتگوها به صلح منتهی شود. ما کاملاً واضح گفتهایم که ایران هرگز به سلاح هستهای دست نخواهد یافت و فکر میکنم این موضعگیری به برگزاری این نشست منجر شده است.»
اکنون موضوع “مستقیم” یا “غیرمستقیم “بودن مذاکرات خود به بحثی داغ تبدیل شده است. آمریکا میگوید مذاکرات مستقیم است. اما جمهوری اسلامی میگوید به طور غیرمستقیم وارد مذاکره شدهایم. غیرمستقیم بودن مذاکرات برای جمهوری اسلامی از چند نظر مهم است. اولاً به نحوی با موضع خامنهای که “مذاکره بیشرافتی است” قابلانطباق است. ثانیاً سرشکستگی رودررو قرارگرفتن با قاتل قاسم سلیمانی را کمتر به رخ میکشد. بهعلاوه و مهمتر اینکه جمهوری اسلامی تلاش دارد با غیرمستقیم کردن، مذاکرات را کشدار کند تا بتواند هم غنیسازی اتمی را پیشتر ببرد، و هم امیدوار باشد که دولت ترامپ با بحران اقتصادی داخلی و بینالمللی روبرو شود و حکومت اسلامی را به حال خود بگذارد.
درهرحال تا همینجا ناچار شده است به مذاکرات مستقیم میان وزیر امور خارجهاش با نماینده ترامپ گردن بگذارد و با اصرار در غیرمستقیم بودن آن، خود را بیشتر مفتضح نماید.
نکته مهم این است که هرچه جمهوری اسلامی ناسازگاری بیشتری به خرج دهد، دست اسرائیل برای فشار به آمریکا برای حمله مستقیم به پایگاههای جمهوری اسلامی بازتر میشود. این مهمترین خطر برای جمهوری اسلامی است که با سفاهت آن را دستکم میگیرد.
به طور خلاصه روشن است که روال و نتیجه مذاکرات هرچه باشد، جمهوری اسلامی از این مذاکرات ضعیفتر بیرون خواهد آمد و ناچار است شرایط دولت ترامپ را بپذیرد. این شرایط فقط به مسئله اتمی خلاصه نمیشود؛ بلکه شرایط دیگری را نیز شامل میشود. جمهوری اسلامی باید اولاً غنیسازی اتمی را متوقف کند، و اورانیومهای بیش از ۲۰ درصد غنی شده را به کشور دیگری تحویل دهد. ثانیاً پایگاههای تولید موشکهای استراتژیک را تعطیل کند و کلاً تولید چنین موشکهایی را متوقف نماید. سوم اینکه دخالت حکومت اسلامی در عراق و یمن و لبنان باید متوقف شود و حکومت اسلامی در عمل متعهد شود که نیروهای نیابتیاش را به نحوی منحل کند. این شرایط را دولت ترامپ به زبانهای مختلفی بیان کرده است.
درهرحال رایزنیها در مورد مذاکرات و نتایج آن بسیار است و بسیار متفاوت است. اما نکته مهم برای ما مردم این است که جمهوری اسلامی حکومتی است که با بحرانآفرینی امرش میگذرد. دائماً نیاز به بحرانهای بینالمللی دارد. صفوفش را اینگونه شکل داده است. ضد آمریکائی گری و ضد اسرائیلی بودن جزو ذات آن است و به آن فخر میفروشد. عقب راندن مردم در داخل کشور را با رجزخوانیهای بینالمللی ممکن میداند. توان رودررویی مستقیم با آمریکا و اسرائیل را مطلقاً ندارد؛ اما با بحرانسازی وانمود میکند که دنیا از این حکومت وحشت دارد. اینها منشأ بحرانهای خطرناک بینالمللی است که میتواند در مقطعی به درگیریهای نظامی نظیر آنچه با اسرائیل صورت گرفت نیز منجر شود و این بار از مردم نیز قربانی بگیرد.
تنها راه تمامشدن بحران جمهوری اسلامی و همچنین پایاندادن به اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی، سرنگونی جمهوری اسلامی، ادامه انقلاب ما مردم است. مردم دنیا به چنین تحولی نیاز دارند و برای تحقق آن به ما مردم چشم دوختهاند و در انقلاب زن زندگی آزادی نیز همراهی خود را وسیعاً با مردم ایران نشان دادند. کلید حل مسئله اتمی و تروریسم اسلامی و بحرانسازیهای جمهوری اسلامی تنها و تنها در دست ما مردم است. در شرایط فعلی جمهوری اسلامی تلاش میکند با مشغله “مذاکرات میشود”، “نمیشود”، “جنگ میشود یا نمیشود” و امثال اینها، گفتمانهای اجتماعی در داخل ایران را تحتالشعاع خود قرار دهد. ما مردم باید با پافشاری بر خواستهای رفاهی و سیاسی و آزادیخواهانه خود، با تأکید بر شعار معیشت منزلت و آزادی، با پافشاری بر آزادی همه زندانیان سیاسی، و با گسترش کارزارهایمان علیه مجازات شنیع اعدام، و با کنارزدن کامل آپارتاید جنسیتی و حجاب و امثال اینها، راه را برای ادامه انقلاب برای سرنگونی قطعی جمهوری اسلامی هموار کنیم.