نشریه ژورنال شماره ۱۰۷۳ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
حسین سلامی که از سال ۱۳۹۸ فرمانده کل سپاه پاسداران بود و در جریان حمله اسرائیل کشته شد، به دلیل نقش در سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸، از سوی اتحادیه اروپا تحریم شده بود.
تحریم اتحادیه اروپا البته اوج ضربهزدن به حسین سلامی و کلیت جمهوری اسلامی نبود. این محکومیت طبعاً معنای سیاسی داشت و قرار نبود فرمانده کل سپاه به اروپا سفر کند؛ قرار نبود فرمانده درمانده شخصاً از این تحریم زانوی غم بغل کند و محروم از زیباییهای طبیعت و زندگی اروپایی دچار فروپاشی روحی شود. آنها بهاندازه کافی در ایران از همه امکانات رفاهی و تفریحی و خوشگذرانی برخوردار هستند و این تحریمهای شخصی را کماهمیت میانگاشتند.
آنچه بزرگترین ضربه را به حکومت وارد کرد نه فقط مرگ حسین سلامی بعنوان فرمانده کل سپاه که درهمشکسته شدن اقتدار کلیت جمهوری اسلامی است. این رژیم در انظار عمومی دید که دیگر حنای قدر قدرتیاش در چشم مردم رنگی ندارد و همه مهرههای ریز و درشت حکومت میتوانند مورد چنین حملات مرگباری قرار بگیرند. حالا قرعه بعدی به نام قالیباف میافتد یا پزشکیان یا خامنهای دیگر باید منتظر بود و دید.
جمهوری اسلامی از فرماندهان ارشد نظامی خود فیلی ساخته بود که میتوانند در هر زمان و هر مکان دشمن را در ورای مرز ایران مورد تهاجم قرار دهند. این تصویرسازی البته در دورهای هم به کمک نیروهای نیابتی در منطقه کارساز بود، اما مرگ دستهجمعی فرماندهان سپاه این حقیقت را نشان همگان داد که آنها پشههایی بیش نیستند که فقط میتوانند بغل گوش مردم وزوز کنند. همین موقعیت فلاکتبار رژیم موقعیت بهتری به مردم میدهد تا با انرژی و امید بیشتری به جنگ این دشمن زبون و پوشالی بروند. با تعیین دقیق نقشه راه مبارزه مسیر سرنگونی هموارتر میشود. در روزهای آینده سعی میکنیم دقیقتر این روند سرنگونی را ترسیم کنیم.