پلی در تقابل با انقلاب- عبدل گلپریان

روز شنبه ۲۵ مارس کنفرانسی در شهر تورنتو کانادا تحت عنوان “همبستگی، پلی بسوی آزادی” از سوی نویسندگان منشور ۶ نفره برگزار شد. در این کنفرانس که پسر شاه در وسط جلسه آنرا ترک کرد، بقیه پانلیست ها ضمن تکرار و توضیح منشور ۶ نفره شان به سوالات حاضرین در کنفرانس جواب دادند. نکات بسیاری در این کنفرانس مورد بحث، سوال و جواب قرار گرفت. یکی از این موضوعات اظهارنظر عبدالله مهتدی در مورد “تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران” بود.
عبدالله مهتدی در سخنانی گفت: “من هیچوقت پنهان نکرده ام که طرفدرار فدرالیسم هستم و در نوشتن منشور تلاش کردم بجای آوردن تمامیت ارضی که سالها به عنوان ابزاری برای سرکوب علیه مردم کردستان از آن استفاده شده، از اصطلاح تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران استفاده شود.”
آیا عبدالله مهتدی نمی داند که کمترین تفاوتی بین “تمامیت ارضی” و “تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران” وجود ندارد یا اینکه در بازی با کلمات و برای رسیدن به آرمان دیرینه اش “فدرالیسم قومی” چانه می زند؟ اگر از یک کودک دبستانی کلاس سوم و چهارم ابتدایی بپرسید فرق این دو عبارت چیست به سادگی پاسخ خواهد داد که هر دو یکی است تنها فرق آن فرمولبندی بکار برده شده در هر کدام از آنها است.
در مورد فدرالیسم زیاد گفته ایم. همینقدر کوتاه بگویم که نیازی به شکافتن نظری، سیاسی، تاریخی و نقش مخرب و ضد انسانی مقوله فدرالیسم نیست. با نگاهی اجمالی به کردستان عراق می توان دریافت که احزاب قومی اسلامی، عشیره ای و طایفه ای ناسیونالیست کرد حاکم بر کردستان عراق با ساختار فدرالیسم خود طی سه دهه اخیر چه لجنزاری را در کردستان عراق برای مردم مهیا کرده اند. این لجنزار همان سوغاتی است که عبدالله مهتدی وعده آنرا می دهد.
اینجا می خواهم به این اشاره کنم، به همان اندازه که “تمامیت ارضی” تاریخا در هر دو حکومت سلطنت و اسلامی ابزار و چماقی برای سرکوب مردم کردستان بوده است، “تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران” نیز به همان اندازه از سوی مدافعان آن، وسیله و بهانه ای برای تداوم این سرکوب است.
“تمامیت ارضی” خط قرمز سلطنت طلبان و خط قرمز رضا پهلوی پسر محمدرضا و نوه رضا خان است. او کسی نیست که به این سادگی از “تمامیت ارضی” که پدر و پدر بزرگ او با تکیه بر آن جنایت آفریدند دست بکشد. قبول اصطلاح “تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران” از سوی رضا پهلوی بخوبی نشان می دهد که عبدالله مهتدی از خط قرمز او عبور نکرده است. خیالش از این بابت آسوده است و می داند که مضمون و محتوای “تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران” کمترین مغایرتی با “تمامیت ارضی” ندارد به همین خاطر پای منشور ۶ نفره امضا گذاشته است.
دو حکومت سلطنت و اسلامی با همین ابزار، ستم و نابرابری را بر مردم کردستان اعمال کردند. عبدالله مهتدی به این دلخوش است که بعد از افتادن جمهوری اسلامی با چوب و چماق ” تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران” علیه مردم کردستان، شانسی جهت چانه زنی برای کسب فدرالیسم قومی دارد چرا که بر بستر این تعهد تجزیه ای در کار نخواهد بود.
مشکل خالقان منشور ۶ نفره آرمانها و آرزوهای مردم نیست. هیچ کجا به صراحت و به روشنی از حقوق برابر شهروندی همه مردم ساکن ایران حرفی نمی زنند. آنچه که در مخیله آنان در آمد و رفت است، یا تمامیت ارضی است، یا فدرالیسم قومی، یا مجلس موسسان یا بسیج و گسیل داشتن تکنوکراتها و حفظ سپاه برای مرد میهن آبادی.
آزادی برای رضا پهلوی یعنی، قرار دادن “انقلاب ملی برای آزادی کشور، میهن، وطن، خاک، مرد میهن پهلوی” به جای انقلاب زن زندگی آزادی. او که سه چهارم عمر خود را در آمریکا و اروپا سپری کرده است آیا هنوز یاد نگرفته است که در همین کشورهای غربی واژه ای بنام حقوق شهروندی وجود دارد که دولتها بر اساس آن جامعه را اداره می کنند؟ چرا می داند اما تحقق آرمانهای انسانی و به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر شهروندی در ایران بساط سلطنت و بازگشت به دوران گذشته را برای او دشوار خواهد کرد. هیچ کجا حرفی از رهایی و آزادی مردم، بازگرداندن حرمت و کرامت انسانی شهروندان، رفاه و خوشبختی برای مردم انقلاب کرده در سخنان او و همقطارانش یافت نمی شود. برای عبدالله مهتدی هم داستان رشادتها در منشور ۶ نفره یعنی قبله ای به نام فدرالیسم قومی و تقسیم جامعه ای ۸۰ میلیونی به اتیکت های موزاییکی تحت نام قوم و قبیله.
بعد از به زیر کشیدن رژیم اسلامی توسط انقلاب جاری، برای پایان دادن به ستم ملی دو راه در مقابل مردم کردستان وجود دارد. یا تضمین حقوق برابر شهروندی در سراسر کشور از جمله مردم کردستان یا جدایی. فدرالیسم استخوانی لای زخم گذاشتن است که چیزی جز ابزار چانه زنی برای تقسیم قدرت نیست اما شوراهای حاکمیت توده ای و برآمده از انقلاب زن زندگی آزادی در سراسر کشور اجازه مانور دادن به ساختارهای دست ساز از بالا نظیر، مجلس موسسان و فدرالیسم قومی را به کسی نخواهد داد.
افق و اهداف این جمع ۶ نفره در منشور عقب مانده و ارتجاعی آنان بیش از یک قرن با افق و اهداف انقلاب زن زندگی آزادی که افکار عمومی جهان را متحیر ساخته است فاصله دارد. نویسندگان منشور ۶ نفر باید بدانند و تا کنون هم فهمیده باشند که انقلاب زن زندگی آزادی به هیچکدام از این خود خوانده های منشور ۶ نفره اجازه نخواهد داد با این فرمولبندی ها سر مردم شیره بمالند.
زنان، جوانان و مردم ایران انقلاب عظیم و باشکوه زن زندگی آزادی را برای تحقق آرمانهای انسانی به پیش می برند و خوب می دانند که “تمامیت ارضی” ( تعهد به یکپارچگی سرزمین ایران ) و “فدرالیسم قومی” یعنی تقابل با انقلاب عمیقا انسانی و برابری طلبانه مردم ایران و تداوم سرکوب مردم کردستان.
جوانان، زنان، مردم ایران و نمایندگان و سخنگویان آنان که منشور انسانی ۲۰ تشکل را ارائه دادند، در هفتمین ماه از انقلاب زن زندگی آزادی و تا همینجا از طراحی قیم مابی وکالت، از اتوبوس مجانی، از عربده کشی پروژه ثابتی ها و بسیاری از نمایشات مسخره این طیف عبور کرده اند. بطریق اولی تمامیت ارضی و فدرالیسم قومی پیشینه رسوا شده تری دارد که باید مدام افشا و رسوا تر شود.
عبدل گلپریان
۲۶ مارس ۲۰۲۳

اینرا هم بخوانید

خطر جانی در مراکز درمانی! ناصر شیشه‌گر

مندرج در ژورنال شماره ۸۲۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …