خبر آنلاین
پولهای کثیف؛ برنامه «هفت» حالا سردمدار مبارزه با ورود این پولها به سینما شده است. درست در زمانی که مدیر سیمافیلم با انتقاد از سریالسازان شبکه نمایش خانگی، آنها را عامل گرانی سریالسازی در تلویزیون اعلام کرده بود.
فاطمه پاقلعهنژاد: پولهای بی حساب و کتاب در سینما و شبکه نمایش خانگی، این روزها این واقعیتی غیرقابل کتمان است. وقتی از مسعود فروتن به نمایندگی سازمان سینمایی تا اکبر نبوی منتقد، عباسیان مدیر سینمایی ارگانی، محمود رضوی که سالها سفارشی ساخته تا دهنمکی که خود همیشه امتیازهای ویژه در فیلمسازیاش داشته است از این موضوع مینالند، یعنی حتما مشکلی وجود دارد.
رسانه ملی البته شاکی است چون پروژههایش گران تمام میشوند و بازار انحصاری از دستشان خارج شده است. آنها البته در همه این بیپولیها و وضعیت بد اقتصادی در دو سال گذشته ۳۵۰میلیون یورو اعتبار تنها برای سریالسازی گرفتهاند. بودجهای که میشود از دل آن صدها و شاید بیشتر پروژه سریالی خوب و فاخر ساخت. با این وجود آنها باز هم از این مینالند که یارای رقابت با سریالسازان نمایش خانگی را ندارند. مثلا حسن فتحی که سریال «ده پهلوان» را قرار بوده با آنها بسازد باز ترجیح داده که سراغ سریالی برای شبکه نمایش خانگی برود.
شبکهای که او با «شهرزاد» از معدود کارگردانهای موفقش بوده است. سریالی که متهم است به استفاده از پولهای مشکوک و حالا سرمایهگذارانش در انتظار صدور احکامشان هستند.
البته کارهای موفق دیگری مثل «شاهگوش» و «دندون طلا» هم از نظر منابع مالی چنین اتهاماتی خوردهاند. کارهای کارگردان ارزشمندی چون میرباقری و حتی «ابله» ساخته کمال تبریزی و سریالهای دیگری که این روزها ساخته شدند یا قرار است ساخته شوند.
آدمهایی که سرمایههایشان از جشنوارههای سینمایی تا برنامههای پربیننده تلویزیونی و فیلمهای سینمایی و پردیسهای تئاتر پخش میشود. افق سریال یا فیلمسازیشان از تهران به رشت یا سواحل ریو و جزایر شرق دور میکشد یا به بیابانهای فلات مرکزی کشور میرسد. تقریبا با همه نامهای بزرگ کار میکنند و حالا با پدیدهای روبرو هستیم که اخیرا مسعود دهنمکی دربارهاش گفت: «یک بازیگر در ۴ فیلم ۴ میلیارد گرفته.» بازیگری که همین حالا هم مشغول بازی در یک سریال است.
این تمام حرفهای از این دست نبود و اخیرا بهزاد فراهانی هم به این رویه شکایت کرد و گفت: «چه تبعیضی است که من ماهی ۲۰میلیون بگیرم و نوید محمدزاده ۱۲۰۰میلیون!» نوید این روزها مشغول بازی در پروژه سریال شبکه نمایش خانگی «قورباغه» است. آیا او آنجا که تنها جایی است که ماهیانه حقوق خواهد گرفت چنین دستمزدی را میگیرد و این عدد واقعیت دارد؟ این ادعایی که است که هنرپیشه قدیمی تئاتر و بازیگر نقش معاویه در سریال امام علی آن را در کنفرانس خبری سریال «دلدار»، سریال ماه رمضانی شبکه ۲ مطرح کرده و کسی هم تکذیبش نکرده است.
درست مثل ادعایی که چند روز قبل درباره دستمزد یک بازیگر مرد در کافه خبر مطرح شد. بازیگری که سر دستمزدش در سریال شبکه نمایش خانگی به مشکل خورده و ماهی یک میلیارد تومان معاف از مالیات دستمزد می گرفته است.
سریالهایی که با این شکل پرداختها یک به یک به بن بست رسیدهاند. از «شهرزاد» موفق در فصل اول که با سلام و صلوات به فصل سه رسید و سرهم بندی شد تا «عاشقانه» و «رقص روی شیشه» و «احضار» و حتی «نهنگ آبی» و البته «دندون طلا» و «ابله». یا متاخرترهایی چون «قهوه تلخ» و «ویلای من» که در پایانشان مهران مدیری با سری افکنده در تلویزیون حاضر شد و با پوزش گفت اشتباه کرده از تلویزیون رفته است و حتی آن پروژه پر سر و صدای «قلب یخی» که در نهایت با دعا و خواهش جمع بندی شد.
آنهایی که هیچ یک فرجام هایی موفق نداشتند و مانا نشدند. ولی ممر درآمد خوبی برای ستارههایشان بودند. آنها که حالا راحت از درآمدهای میلیاردی سخن میگویند.
حالا سعید رجبی فروتن درباره این پدیده میگوید: «با یک بازیگر سالاری روبروییم که با برخورد قهری هم نمیتوانیم کنترلش کنیم. باید اصناف کار قانونی کنند. ما هم حمایت میکنیم.» او درست میگوید؛ چون فشار آوردن برای بستن قراردادها با رقم پایین، تنها سبب می شود تا قراردادها صوری شوند و اوضاع بدتر شود. اتفاقی که ورود پولهای بیشناسنامه پیش از این در فوتبال رقم زد. هزینههایی که نجومی بالا رفتند. پولهایی که فساد زاییدند و ناهنجاریهایی که این شرایط مسموم را برای فوتبالمان ساخت. شرایطی از رکود تورمی که عابربانکهایش مسیر مستقیم آزادی به اوین را طی کردند.
این چیزی است که حامد عنقا تهیهکننده قلب یخی دربارهاش میگوید: «من و دیگر تهیهکنندگان مثل همین نادر معماری عزیز که در جمعمان است کم پیشنهادهای این شکلی نداشتیم. آدمهایی که دو برابر پول می دهند که یک نفر اضافه در کارهایشان باشد. چرا این کارها را میکنند؟ چون دو ماه بعد در فلان ضیافتشان فلان ستارهها کنارشان باشند و در عکسهای یادگاری که دستهایشان را دور گردن این دوستان معروف حلقه کردند و بر افتخاراتشان افزودهاند.»
او راست میگوید و تنها کافی است که نام این ستارهها و این دوستان صاحب پولهای خبرساز را در فضای اینترنت جستجوکنید تا به وفور نمونههایش را ببینید.
محمدرضا باقری، منتقد برنامه «هفت» جمعه شب درباره این پولها گفته بود:«پولهای کثیف مثل یک سرطان وارد شده است، پولهای سفارتی، پولهای بیحساب و کتاب دولتی و پولهای آلوده اقتصادی داخلی، وارد سینما میشوند که چهار نفر از سرمایهگذاران این سینما حالا حتی حکم قضایی دارد. در پرونده بابک زنجانی عنوان شد که عددی که در فضای اقتصادی تولید میشود چندین برابر فرهنگی است. برخی افراد با ورودشان به سینما باعث شدند که برخی افراد برای یک سکانس یک میلیارد بگیرند. اتفاقی که باعث شد بازار سینما به هم بریزد و وقتی ما متوجه شدیم که کار از کار گذشته بود.»
حرفی که ایزد مهرآفرین دیگر منتقد و روزنامهنگار سینمایی در پاسخش توئیت کرده بود: «کل این پولهای مشکوک ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیاردی سالانه سینما که میگویید به اندازه خرید یک برج در سعادتآباد نمیشود؛ حالا هی بگویید پول مشکوک.»
این حرف را البته نیما جاویدی کارگردان فیلم «سرخپوست» که با اتهام مشابهی روبرو شده هم به شکلی دیگر گفته بود: «این پولها اگر در فرهنگ هزینه نشوند میروند و برج میشوند.»
البته کمال تبریزی کمی تندتر گفته بود کسانی که از پول مشکوک میگویند، آنهایی هستند که اگر چنین سرمایهگذارانی داشتند نه نمیگفتند و الان چنین حرفهایی میزنند چون این پولها به خودشان نرسیده است.
نادر معماری از مدیران دنیای تصویر هنر که اخیرا در میزگردی با رجبی فروتن و حامد عنقا مهمان کافه خبر بود میگفت: «مسئولیت پاک یا مشکوک بودن این پولها که با ما نیست. چرا سینما و تلویزیون باید از اینکه این پولها میآیند ناراحت باشد؟ جای دیگری که مسئول است باید چنین تشخیصی را بدهد نه سینماگران.»
حرفی که در پاسخش حامد عنقا گفت: «پس مسئولیت اجتماعی چه میشود؟ رقم تولید منطقی مشخص است. اگر اسپانسری خیلی خارج از عرف گفت قطعا باید به ماجرا شک کرد.»
اگرچه این باور عمومی نیست و خیلی از سینماگران میگویند صیانت از سلامت این پولها با نهادهای مسئولش است و حتی وقتی دادستان پروندههای هدایتی و امامی از این گفتند که باید پولها را سلبریتیها پس بدهند، خیلی از این ستارهها گفتند آنها از کجا میدانستند این پولها مشکل دارد و آنها قرارداد بستند و حقشان را گرفتند!
در چنین بلبشویی اما آیا فرجامی برای رهایی از بحران پولهای مشکوک و این گرانی تصاعدی هزینه ساخت پروژههای فرهنگی وجود دارد؟ بیتردید راهکار چنین مشکلی سیاست اتاق شیشهای است.
شفافسازی دقیق درباره این پروژهها. اینکه اعتبارات را چه کسانی از چه محلی میپردازند و اینکه کارها چقدر بازگشت سرمایه داشتهاند و آوردههای مالکان آثار از کجاست؟ این روشنگری هم دست نهادهای نظارتی را برای پیگیری افرادی که پولهای مشکوک به عرصه فیلم و سریال میآورند راحتتر میکند و هم خود این افراد بیشتر میترسند که به مسیر عابربانکهای فوتبال دچار شوند و دیگر این طور که دادستان قهرمانی گفته بود پول بازنشستگان فرهنگی به جیب سلبریتیهای سینما و سریالها نریزد. وقتی این پولهای بیحساب و کتاب نباشد دیگر خبری از دستمزدهای بیحساب و کتاب بدون مالیات هم نیست.
تقریبا قانونی مثل بازی جوانمردانه مالی در فوتبال اروپا که اجازه ورود پولهای مشکوک به فوتبال را نمیدهد و جرایمی سنگین در حد ممنوعیت خرید و سقوط به دستههای پایین را برای متخلفان در پی دارد. طوری که شیوخ عرب نتوانند همین طور پولهای مشکوک نفتی به فوتبال تزریق کنند.
اگر سازمان سینمایی بتواند شفافیت را در سینما عملی کند و نهادهای مسئول بالادستی هم پیگیر شوند، بیتردید بازی جوانمردانه مالی به سینما میآید و دیگر پول بازنشستههای فرهنگی یا فولادیها به سادگی خرج دستمزد بازیگران «شهرزاد» یا سریال ساخته نشده «ماه تی تی» نمیشود و نباید نگران میلیاردهایی بود که از ارز مسافرتی یا ارز دیجیتال تولید شدند و خرج فلان ستارههای میلیاردی شدهاند.
در این شرایط البته تلویزیون نمیتواند مدعی بیطرفی درباره پولهای مشکوک باشد چون آنها مستقیم از صندوق توسعه ملی چند دهبرابر این پولهای مشکوک دریافتی داشتند تا بتوانند سریالهایی فاخر بسازند و هنوز پس از یک سال و چند ماه حتی یکی از این تولیدات وارد شبکه پخششان نشده تا شگفتزدهمان کند.