پیرامون قطعنامه در مورد جنبش کارگری- گفتگو با کاظم نیکخواه و شهلا دانشفر

کارگر کمونیست ۸۴۳

متن گفتگو با کاظم نیکخواه و شهلا دانشفر در برنامه تلویزیونی خط رفاه

حسن صالحی: بینندگان عزیز! سلامهای گرم و صمیمانه ما را بپذیرید. به برنامه خط رفاه خوش آمدید. این هفته میخواهیم در مورد یکی از مصوبات کنگره حزب کمونیست کارگری صحبت کنیم. قطعنامه ای در مورد جنبش کارگری. همانطور که میدانید کنگره سیزدهم حزب کمونیست کارگری در خردادماه برگزار شد و مصوبات و تصمیمات متعددی داشت و یکی از این مصوبات قطعنامه ای در مورد جنبش کارگری بود. در این رابطه با کاظم نیکخواه و شهلا دانشفر بحث و گفتگو میکنیم.

اجازه بدهید با شما کاظم نیکخواه شروع کنم. در بند اول این قطعنامه به نقش تعیین کننده طبقه کارگر در تحولات سیاسی و اجتماعی در سپهر سیاسی جامعه تاکید میشود. این نقش تعیین کننده را شما چگونه توضیح میدهید؟

کاظم نیکخواه: با درود به شما. این مساله مهمی است. گرچه بسیار واضح و بدیهی است که طبقه کارگر از هر نظر نقش تعیین کننده ای در جامعه دارد. از نظر تعداد، اکثریت جمعیت را طبقه کارگر تشکیل میدهد. کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و بخشهای زحمتکش و کارکن جامعه، اینها و طبعا به همراه خانواده هایشان اکثریت بالای مردم جامعه را تشکیل میدهند. و این یک حقیقت بسیار مهم و قابل توجه است.  در عین حال از نظر اقتصادی گلوگاه جامعه، گلوگاه کل سیستم اقتصادی و اجتماعی در دست کارگران است. شما در طول تاریخ هیچ طبقه ای را که اینچنین نقش حیاتی در اقتصاد داشته باشد و نبض اقتصاد را در دست داشته باشد نمی بینید. در عین حال جنبه مشخصتری که اینجا در این قطعنامه مورد اشاره قرار گرفته و این قطعنامه میخواهد توجه را به آن جلب کند اینست که بطور مشخص  امروز یعنی در این سالها و همه سالهای اخیر، در اوضاع سیاسی ایران کارگران نقش بسیار بارز و تعیین کننده ای داشته اند. برای نمونه الان شاهد اعتصابات کارگران نفت هستیم که بسیار وسیع است و فراگیر است و مدتهاست متحدانه دارد به پیش میرود. مدتی قبلتر کارگران فولاد در اعتصاب و اعتراض بودند و فضای اعتراضی آنجا هم حاکم است. پرستاران و معلمان در همین یکی دو سال گذشته اعتراضات و تجمعات و اعتصابات گسترده ای داشته اند. میخواهم بگویم این اعتصابات و اعتراضات جنبش اعتراضی را در جامعه زنده نگه داشته است. یعنی فضای اعتراضی جامعه را، نبض اعتراضی جامعه را اعتراضات بخشهای مختلف طبقه کارگر تعیین میکند و روی آن تاثیر میگذارد و جلو میبرد. و از این نظر بسیار مهم است. خواستهایی که کارگران مطرح میکنند نیز خواستهایی پیشرو و مهم است. مثلا درمان رایگان، تحصیل رایگان، مقابله با امنیتی کردن مبارزات، دفاع از حق تشکل ، حق اعتصاب، حق اعتراض، دفاع از آزادی بیان، همه اینها جایگاه ویژه و پیشرو کارگران را نشان میدهد. از جنبه های مختلفی میشود نگاه کرد که کارگران چه نقش مهم و بارزی در اوضاع سیاسی ایران دارند. این قطعنامه میخواهد در وهله اول توجه را به این جایگاه و وضعیت بارز در جامعه جلب کند که بشود بر این اساس حرکت کرد. بر این اساس قطعنامه استنتاجاتی میکند در جهت پیشرویهای بیشتر، در جهت اتحاد بیشتر جامعه، در جهت متحقق شدن خواستهای اساسی ای که مردم دارند برای آنها مبارزه میکنند و اساس آن سرنگونی جمهوری اسلامی، رسیدن به یک جامعه انسانی و آزاد و برابر است. بهرحال این تاکید مقدماتی در این جهت است و در ادامه روی خواستهای مشخصتری روی جنبه های مشخصتری تاکید میشود.

حسن صالحی: در این قطعنامه یک اشاره ای  شده به دستاوردهای جنبش کارگری بخصوص بعد از تحولاتی که  انقلاب زن زندگی آزادی که ۱۴۰۱ شروع شد، داشته است. این دستاورها از نظر شما چه هستند؟

شهلا دانشفر:  کاظم نیکخواه از جایگاه تحول بخش جنبش کارگری صحبت کردند. کارگر و طبقه کارگر نقدش به ریشه های این سیستم سراپا تبعیض و نابرابری است. بخاطر اینکه میخواهد ستم نباشد. میخواهد استثمار نباشد. به همین دلیل با عروج جنبش کارگری گرایشات راست کنار زده میشود و  با خودش  گرایشات رادیکال، پیشرو و حتی تحزب را جلو میآورد. و این روند جامعه را نیز به سمت رادیکال شدن و بطرف  نشانه رفتن به کل آن بساط تبعیض و نابرابری میبرد. ما می بینیم که جنبش کارگری خودش یک پایه محکم منشور خواستهای حداقلی بیست تشکل است که اعلام کرد که ما میخواهیم به صد سال بربریت و ستم و استثمار پایان دهیم . میخواهیم نقطه پایانی بر حاکمیت از بالای سر مردم  بگذاریم.  بر شوراها تاکید میکند و  خواستهایی بنیادی را در دستور میگذارد. ویا از نظر مبارزاتی که  به جنبش کارگری نگاه میکنید یک نمونه برجسته اش اعتراضات بازنشستگان است که  می بینید یک فاکتور بسیار مهمی در داغ نگاهداشتن  فضای سیاسی جامعه بوده است. بازنشستگان نقش موثری در تحرک سیاسی در مناطق و شهرهای مختلف و اعتراضات خیابانی داشته اند. و اساسی ترین، محورین ترین مسایل سیاسی روز را  جلو آورده اند و صدای اعتراض کل جامعه بوده اند. معلمان را در مقاطع مختلف مبارزتشان در همین ظرفیت می بینیم که نقش ایفا کرده اند. همینطور کارگران نفت و اعتصاباتی که دارند. جنبش کارگران نفت با مطالباتی مثل حذف پیمانکاران اساسی ترین ساختار سیاسی- اقتصادی حاکم در این مرکز کلیدی را به مصاف میگیرد. و وقتی از خواست افزایش دستمزدها صحبت میکند استاندارد  و سطح توقع  جامعه را برای این خواستها بالا میبرد. بعلاوه اینکه مبارزه در نفت این مرکز کلیدی کارگری به توازن قوای  سیاسی جامعه  قدرت میبخشد. و اینها همه دستاوردهای جنبش کارگری است که ما در قطعنامه به آن اشاره کرده ایم و مورد تاکید قرار گرفته است. از طرف دیگر جنبش کارگری در زمینه سازماندهی نیز قدمهای خوبی به جلو برداشته است. که الگو بدست میدهد هم برای بخش های مختلف نفت و هم کل جنبش کارگری و بخش های مختلف معرض جامعه. تشکلهایی مثل شوراهای سازماندهی اعتراضت کارگران پیمانی نفت و ارکان ثالث  و یا شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران و یا شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان پیشرویهایی از این دست هستند.  همچنین تشکلهایی که جلوتر یعنی قبل از انقلاب زن زندگی آزادی شکل گرفتند و خود این تشکلها نیز در واقع دستاوردهای  جنبش کارگری در برابر حکومتی بوده اند که  هر حرکتی در این جهت را  تلاش کرده سرکوب کند و انجام آن برای کارگران هزینه داشته است. ولی شاهد بودیم که کارگر اعلام کرد و گفت که  ایجاد تشکل کارگری امر خود کارگران است و برای ایجاد آن تلاشها شد. و یا جنبش کارگری مبتکر کارزارهای مبارزاتی ای چون اعتراض علیه امنیتی کردن مبارزات بود. و گفتمانهای جدید وبینادی تری را با خود به جلو آورد. از این زاویه هم اگر نگاه کنید. اینها پیشرویهای مهمی در جنبش کارگری است. به لحاظ اتحاد طبقاتی مبارزات کارگری نیز ما شاهد پیشروی هایی هستیم. برای نمونه شاهدیم که بازنشسته شعار میدهد:  “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد”، “اتحاد، اتحاد علیه فقر و فساد”و فراخوانش به کل جامعه است  و یا بخش های مختلف بازنشستگان کنار هم تجمع میکنند  الگو میدهند برای تجمعات متحد سراسری و بزرگ.  الگو میدهند برای زمینه سازی جهت اعتصابات سراسری. این حکومت علیه زنان جنگ به راه انداخته است و بازنشسته و کارگر با شعار “روسری را رها کن، فکری به حال ما کن” به مقابله بر میخیزد. حکومت با ابزار اعدام و سرکوب میکوشد دستاوردهای انقلاب را پس بگیرد کارگران و  در جلوی آن بازنشستگان  با شعار “نه تهدید، نه زندان، نه اعدام ، نیست جلودار ما” صدای رسای جامعه هستند و همین گفتمانها مضمون بیانیه های تشکلهای کارگری- اجتماعی را تشکیل میدهد. مجموعه اینها دستاوردهای جنبش کارگری است که خود اینها نقش مهمی در کشیده شدن اوضاع به شرایط انقلاب زن زندگی آزادی را داشته و هم از این انقلاب تاثیر گرفته و متعرض تر و سازمانیافته به جلو گام برداشته و کیفیت جدیدی پیدا کرده است. بدین ترتیب  امروز جنبش کارگری در موقعیت بسیار قویتری قرار گرفته و همین اتفاقات نوید بخش ابراز وجود قدرتمند تر آنست.

حسن صالحی: قطعنامه تاکیدات ویزه ای دارد و فراخوانها و توصیه های ویژه ای را طرح میکند. یکی از این بندهایی که در موردش در این قطعنامه صحبت میشود اهمیت اینست که فعالین و رهبران کارگری در مبارزات عملی اتحاد عملی داشته باشند. و این بسیار نقش مهمی دارد. سوالی که اینجا پیش می آید اینست که این بسیار خوب و بسیار مهم است ولی الان شهلا دانشفر هم گفتند که بالاخره در میان کارگران هم گرایشات مختلف فکری وجود دارد. چطور این اتحاد عملی امکان پذیر است؟ با توجه به این گوناگونی عقاید و افکار و گرایشات مختلف؟

کاظم نیکخواه: روشن است که در همه جامعه اختلافات و سایه روشنهایی میان فعالین وجود دارد. بحث بر سر آن اهدافی است که کارگران دنبال میکنند. در مورد آنها بخشهای مختلف کارگران اکثرا اتحاد عملی دارند. یک اقلیتی هم اگر اتحاد نداشته باشند عملا یا بدنبال بقیه کشانده میشوند یا کنار زده میشوند. مساله مهم اینست. مثلا شما معلمان را مورد توجه قرار دهید. بحث بر سر این نیست که چقدر عقاید سیاسی متفاوتی در میان معلمان هست. سوال اینست که آیا اکثریت عظیم معلمان مثلا با آموزش رایگان همراهی دارند یا نه؟ جواب اینست که دارند. یا اگر شما به بازنشستگان توجه کنید همه بازنشستگان کنار هم قرار میگیرند و شعار درمان رایگان، اموزش رایگان، آزادی کارگران زندانی، آزادی زندانیان سیاسی، معیشت منزلت حق مسلم ماست و اینها را مورد تاکید قرار میدهند. میخواهم بگویم که در مورد مسائل مهم معیشتی، صنفی و حتی سیاسی هم نظریهای اساسی در میان بخشهای مختلف کارگران وجود دارد. سوال اساسی اینست که آیا در همین حدی که هم نظری وجود دارد که بسیار وسیع است در میان کارگران و معلمان و بازنشستگان و پرستاران، ایا اینها به تشکلها یا سازماندهی واحدی میتواند برسد یا نه؟ از نظر ما میتواند و بسیار مهم است. به فرض ما بخشها و قشرهای مختلفی در میان بازنشتسگان داریم. بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگان مخابرات، بازنشستگان کشوری و لشکری. اینها الان در یک جاهایی دارند کنار هم اعتراض میکنند. در همین سالهای اخیر گامها در جهت اتحاد و حرکت متحدانه در اعتراضاتشان جلوتر رفته اند. قطعنامه میخواهد توجه بدهد که به فرض کارگران نفت در کنار کارگران فولاد میتوانند اعتصاب کنند. کارگران ذوب آهن میتوانند در کنار کارگران نفت به میدان بیایند برای افزایش چندین برابر دستمزدها، برای اینکه دستمزد نباید زیر خط فقر باشد، اینکه کارگر نباید به خاطر اعتراضات زندانی شود و خیلی خواستهای دیگر. بر سر اینها کارگران میتوانند دست به اعتراضات متحدانه بزنند. این تحول را فعالین کارگری، یعنی قشری از رهبران کارگری که دست اندر کار سازماندهی این اعتراضات هستند میتوانند مبتکرش بشوند، میتوانند برای آن تلاش کنند، و عملی کنند. معلوم است که در ایران اعتصاب ممنوع است، اعتراض ممنوع است. متحد کردن کارگران هم ممنوع است. ولی با وجود این هر روز در چندین منقطه و چندین مرکز مهم اعتصاب و مبارزه و تجمع جریان دارد. در این مورد یعنی در مورد تشکل و اتحاد هم مشکلاتی وجود دارد. موانعی جمهوری اسلامی ایجاد میکند که میتوانند کارگران بر آن غلبه کنند و در جهت هماهنگی، پیوند و همراهی بخشهای مختلف کارگران و معلمان و پرستاران و بازنشتسگان تلاش کنند و اولین حرکت و پیشروی ای که در این جهت در میان کارگران و معلمان و پرستاران صورت بگیرد، تکان جدی ای در کل جامعه ایجاد میکند. در فضای جامعه بسیار تاثیر دارد. و میتواند اوضاع را به سمت دیگری ببرد. حرکت متحد و هماهنگ کارگران در این شرایط بسیار مهم است.

حسن صالحی : همین نمونه موانعی که در رابطه با اتحاد کارگران شما اشاره کردید، طبعا محدود به مانع جممهوری اسلامی نیست. بطور مثال بیست تشکل و نهاد کارگری و اجتماعی منشوری ۱۲ بندی خواستهای حداقلی را  انتشار دادند اما این تکرار نشد. منظورم اینست  که بعد از منتشر شدن این منشور در این سطح وسیع و گسترده چنین اقدام مشترکی دیگر صورت نگرفت. سوال من اینست که آیا همه موانع به خفقان و  دیکتاتوری مربوط است؟ آیا در میان خود فعالین کارگری اختلافات و تنگ نظریها وجود ندارد؟ آیا فرقه گرایی وجود ندارد؟ آیا اینها مانع نیستند؟

شهلا دانشفر:  مانع اصلی در هر حال سرکوبگریهای حکومت است. در عین حال بدرجه  ای تنگ نظری ها و فرقه گرایی های  برخی از فعالین کارگری نیز مانع  است و باید نسبت به آن هوشیار بود و تلاش کرد که موانع حل شود. اتفاقا یک توجه قطعنامه کارگری مصوب کنگره سیزدهم حزب به همین مساله است. به همین دلیل یک بند اولیه تاکیدات این قطعنامه بر این  است که از همه بخش های جامعه دعوت میکند که به منشور خواستهای حداقلبی بیست تشکل بپیوندند و انرا پلاتفرم  اتحاد مبارزاتی خودشان قرار دهند. و تاکید میکند که این خود را باید در فراخوانها، در بیانیه ها، درشعارهای کف خیابانی، بازتاب دهد. اگر این منشور بر مطالبات حداقلی کارگری تاکید میکند، اگر این منشور علیه اعدام کیفرخواست اعلام میکند و علیه اعمال قدرت از بالای سر مردم کیفرخواست اعلام میکند، از آزادی زندانیان سیاسی صحبت میکند، از حقوق بخش های مختلف جامعه و از جمله از حقوق ال جی بی تیو کیو ها دفاع میکند ، و دردهای عمومی مردم را در دوازده بند  مورد اشاره قرار داده است، اینها میتواند مبنای اتحاد مبارزتی همه جامعه باشد.  و اتفاقا برای مقابله با هر گونه  تنگ نظری و فرقه گرایی ما همین منشور را جلو میگذاریم و میگوییم اینها محورهایی هستند که میشود حول آنها متحد شد. بویژه در قسمت دیگری از تاکید همین قطعنامه به این اشاره شده است که فعالین کارگری ، تشکلهای کارگری حول مسایل سیاسی و حاد جامعه میتوانند و لازمست اتحاد عمل داشته باشند. و عملا نیز ممکن بودن آنرا مشاهده میکنیم. بیانیه هایی که علیه اعدامها و علیه زندان سرکوبگریهای حکومت داده میشود،  همین کارزار دفاع از شریفه محمدی نمونه هایی  از این اتحاد عمل داشتن هاست. و از مقطعی که قطعناامه در مورد جنبش کارگری داده شده تا الان کلی پیشروی داشته ایم. در آن قطعنامه گفته شده که موقعیتی که جنبش کارگری دارد ما  را در نقطه ای قرار داده که نوید بخش است که جنبش کارگری بتواند پرقدرت تر و پر توان تر  در صحنه سیاسی جامعه ابراز وجود سیاسی کند. و امروز شاهد اعتصابات هزاران کارگر پروزه ای هستیم و چشم انداز اعتصابات سراسری مشاهده میشود. در این مدت تجمعات مشترک بخش ها ی مختلف بازنشستگان   در شهرهایی مثل کرمانشاه و اهواز و تهران و شوش را داشته ایم.  بنابراین آن ضرورت،  آن نیاز و زمینه هایی که وجود دارد ممکن بودن و حیاتی بودن این اتحاد و همبستگی را نشان میدهد.  اینکه جامعه میخواهد از معیشت و زندگی  خود دفاع کند، علیه اعدام و سرکوب  ایستاده و میخواهد تعرضات حکومت را عقب بزند  و میخواهد بایستد و باید بایستد، تاکیدی صد چندان بر این اتحاد مبارزاتی است.  بر بستر چنین شرایط و چنین نیازی است که می بینیم تجمعات مشترک بخش های مختلف بازنشستگان شکل میگیرد. در متن این شرایط اعتصابات سراسری نفت بر پا میشود. پیشروی های کلانی در این سطح به نظرم تنگ نظری ها و فرقه گرایی هایی را که اشاره کردید جارو میکند و کنار میزند. به عبارتی روشنتر این شرایط زمینه های اتحاد را فراهم تر میکند. وقتی بازنشسته، وقتی کارگر شعار میدهد “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” دارد به همین نیاز پاسخ میدهد. این یعنی تنگ نظری در این مبارزات جایی ندارد و باید کنار زده شود. بویژه وقتی گفتمانهای کارگر اینست که میگوید  حقوقهای نجومی باید برچید شود و با فریاد “حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی ” بساط تبعیض و استثمار حاکم را به چالش میکشد و از حق داشتن زندگی ای انسانی صحبت میکند، یا میگوید اتهام اخلال در امنیت عمومی یعنی اخلال در امنیت سرمایه ، بنابراین امنیت کارگر کجا رفته و علیه آن کارزاری شکل میگیرد، اینها یعنی اتحاد حول خواستهای رادیکال و انسانی زمینه اش فراهم تر است. بنابراین هم از زاویه ضرورتش و هم از زاویه  امکانات عینی شرایط برای بیشترین اتحاد مبارزاتی کارگری فراهم است و ما باید نماینده چنین اتحادی باشیم. و فراخوان ما به همه فعالین و اکتیویست های کارگری و اجتماعی اینست که منشور خواستهای حداقلی بیست تشکل را در عمل به پرچم مبارزه متحد خود تبدیل کنیم و با تمام قوا به این ضرورت پاسخ دهیم.

حسن صالحی: فرض کنیم همه موانعی که ازش صحبت کردید چه مانع جمهوری اسلامی و چه گرایشات مختلف ، برطرف شد و فعالین کارگری در کنار هم قرار گرفتند حاصل این قرار است چه بشود؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

کاظم نیکخواه: اگر چنین شود قرار است خیلی اتفاقات بیفتند. کارگران بشارت دهنده یک جامعه انسانی هستند. جامعه ای که در آن هیچ بخشی از مردم محروم نباشند. همه رفاه داشته باشند، ازاد باشند، برابر زندگی کنند، از زندگی انسانی برخوردار باشند و هر قدم پیشروی طبقه کارگر یعنی نزدیک شدن به این خواستها تاثیرات عظیمی در جامعه میگذارد. همیان الان اگر این اعتراضات کارگران نفت و معلمان و بازنشستگان و غیره نبود، این جامعه جهنمی بسیار بدتر از این بود. از نظر معیشتی از نظر ازادیها از نظر فقر و از هر نظر جمهوری اسلامی و سرمایه داران مفتخور را مدام کارگران دارند  به چالش میکشند و عقب میرانند. آن تحولاتی که طبقه کارگر میخواهد بسیار گسترده است. آن تحولاتی که نه فقط جنبش کارگری، بلکه کلا طبقه کارگر میخواهد اینست که دیکتاتوری و مفتخوری و سرمایه داری از بین برود، هر قدم در این جهت کارگر به خواستهایش نزدیک شود جامعه جلوتر میرود. اساس مساله حقیقتا اینست که جز طبقه کارگر هیچکس نمیتواند جامعه را آزاد کند و طبقه کارگر هم بدون اینکه جامعه را آزاد کند نمیتوند خودش را آزاد کند. در نتیجه این مبارزه به عنوان یک مبارزه طبقاتی همه جانبه در مورد معیشت، در مورد زندان، در مورد آزادی بیان، در مورد تقابل با نهادهای سرکوبگر و ارتجاعی و مذهبی، مبارزه طبقه کارگر در همه این عرصه ها به اشکال و درجات مختلفی جریان دارد و ما به عنوان حزب کمونیست کارگری خودمان را بخشی از این جنبش و اعتراض میدانیم و می بینیم و روی آن سعی میکنیم تاثیر بگذاریم و داریم تاثیر میگذاریم و سعی میکنیم آنرا جلو ببریم هدایت کنیم و غیره. بهرحال بحث بسیار وسیعی است و میخواهم بگویم که در ایران یک جنبش بسیار فعال کارگری جریان دارد که بسیار پیشرو و بسیار عمیق است و نوید بخش یک جامعه انسانی و دنیانی بهتر است.

حسن صالحی:  کاظم نیکخواه  یک مقدار استراتژیک تر در مورد نتایج و ماحصل اتحاد عمل صحبت کرد. آن چیزی که من علاوه بر این دنبالش هستم اینست که اتحاد عمل فعالین کارگری  در قدمهای خیلی کنکرت و مشخص همین امروز باید منجر به چه تحولی بشود؟

شهلا دانشفر:  سوال مهمی است. قطعنامه مصوب کنگره حزب کمونیست کارگری تاکیدات دیگری هم دارد. مثلا  بر اتحاد شاغل و بازنشسته و تکثیر این شعار در سطح جامعه یکی از تاکیدات آنست. همینطور یک تاکید آن بر  اتحاد بخش های مختلف بازنشستگان است که الان کرمانشاه یک الگوی درخشان عملی آنست. قطعنامه همچنین بر تکثیر تجربه تشکلهای موفقی که در جنبش کارگری شاهدش بوده ایم از جمله ایجاد شوراهای سازماندهی اعتراضات تاکید میکند. فعالین کارگری نقش کلیدی ای برای پیشبرد همه اینها دارند و این خود اتحاد عمل مبارزاتی و مسئولانه آنها را می طلبد. این تحولات بدون شک جنبش کارگری را در موقعیت قویتری قرار میدهد و قدرتبخش آن خواهد بود. این اتفاقات طبقه کارگر را در موقعیت کلیدی تری برای ایفای نقش تحول بخش خود قرار میدهد . این اتفااقات تجمعات اعتراضی کارگری و مردمی را تقویت میکند.و قدرت میدهد. و اعتراضات کف خیابانی را داغتر و تجمعات خیابانی را پر جمعیت تر میکند.  به همین دلیل تلاش در این جهت با تمام قدرت و توان بسیار مهم و ضروری است و  به همین دلیل خطاب قطعنامه کارگری کنگره  حزب به فعالین و رهبران کارگری و  اکتیویست های اجتماعی است که این موقعیت مناسب را دریابند و  بدانند که چه قدمهای در این راستا باید بردارند تا بتواند تغییر کیفی در شرایط جنبش کارگری و تعمیق و گسترش پیشروی های تا کنونی جنبش کارگری ایجاد کنند تا طبقه کارگر بتواند نقش تحول بخش خود را به بهترین شکل ایفا کند. از جمله ما طلایه های آنرا همین امروز می بینیم وقتی که شعار شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد داده میشود و طبقه کارگر پرچم اتحاد طیقاتی کارگری را بدست گرفته است این را فعالین و رهبران کارگران به صورت میدانی با اتحاد و کنار هم قرار گرفتنشان میتوانند جلو ببرند. خوشبختانه رادیکالیسم جنبش کارگری و نفود گفتمان های رادیکال، پیشرو ، مترقی و خود انقلاب زن زندگی آزادی  که پایه هایش روی همین گفتمانها گذاشته شده است، بستر را فراهم تر میکند که این انتظارات بیشتر متحقق کرد. روشن است که اتحاد فقط برای اتحاد نیست. بلکه اتحاد برای پیشبرد فعالیت های معینی در سطحی فراتر و گسترده تر برای قدرت بخشیدن به جنبش کارگری و پیشروی بیشتر جنبش سرنگونی است. و همانطور که اشاره کردم پلاتفرم این اتحاد، منشورهایی چون منشور بیست تشکل است و منشور مطالبات پیشرو زنان است. و اشکال آن بهره جستن از تجریه شوراهای سازماندهی اعتراضات و تکثیر گسترده این تجربیات است. عملا هم جنبش کارگری دارد در این جهت حرکت میکند و هر روز شاهد پیشروی های بیشتری هستیم.

حسن صالحی: بسیار متشکرم  که در این برنامه شرکت کردید.

اینرا هم بخوانید

مهاجرستیزی انگاره ها تا واقعیات- سیاوش رهرو

اکثر انگاره ها در ارتباط با به اصطلاح موج مهاجرستیزی اخیر به شدت تحت تاثیر …