پیش‌شرط‌های شناختی و روانی گفت‌وگوی سالم در عصر انسان‌های شرطی‌شده؛- ا.پوری

از زندان باور تا آزادی اندیشه

“پیش از آنکه با کسی بحث کنید، از خود بپرسید آیا او از نظر ذهنی آن‌قدر بالغ است که بتواند وجود دیدگاهی متفاوت را درک کند، اگر نه، مطلقا هیچ فایده ای ندارد. هر بحثی ارزش صرف انرژی شما را ندارد…

صحبت با کسی که ذهنی باز دارد و برای رشد و درک ارزش قائل است، می‌تواند روشنگر باشد؛ حتی اگر به توافق نرسید. اما تلاش برای استدلال با کسی که حاضر نیست فراتر از باورهای خودش را ببیند، مانند حرف زدن با دیوار است...

نیازی به جنگیدن در هر نبردی نیست! هر فردی شایسته توضیح شما نیست! گاهی اوقات، قوی‌ترین کاری که می‌توانید انجام دهید دور شدن از بحث است…”
— هلن میرن

عصر تناقضات و گفتگوهای بی‌گفت‌وگو

در عصری زندگی می‌کنیم که به گفته‌ی مارشال برمن، جهان به دهکده‌ای واحد تبدیل شده؛ اما چه دهکده‌ی شگفت‌انگیزی! جایی که انسان‌ها از یک‌سو بیش از هر زمان دیگری به هم متصل‌اند، و در عین حال هیچ‌گاه تا این اندازه از خود، از دیگری و از درک متقابل بیگانه نبوده‌اند.

در فضای رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و الگوریتم‌های هوش مصنوعی، پیوندهای لحظه‌ای می‌سازند، اما ذهن‌ها را در حباب‌های فکری و عاطفی از هم جدا می‌کنند. بسیاری از مناظرات و گفتگوها نه تبادل اندیشه، بلکه جدال دو نظام شرطی‌شده است. هر طرف با مجموعه‌ای از پیش‌فرض‌ها، ترس‌ها و باورهای القاشده وارد میدان می‌شود، نه برای فهمیدن، بلکه برای شکست حریف و پیروزی و اثبات برحق‌بودن خویش.

اریک فروم در کتاب گریز از آزادی می‌نویسد:

“بیشتر مردم از آزادی نمی‌گریزند، بلکه از مسئولیت اندیشیدن آزاد می‌ترسند.

همین ترس، ریشهٔ اسارت شناختی انسان مدرن است؛ ذهنی که ظاهراً آزاد است اما در عمل، تابع نظام‌های شرطی‌سازی رسانه‌ای و عاطفی است.

 ذهن شرطی‌شده: زندان نامرئی اندیشه

در روان‌شناسی رفتاری، شرطی‌سازی (conditioning) فرایندی است که در آن پاسخ‌های ذهنی به واسطه‌ی تکرار و پاداش، تثبیت می‌شوند. اما وقتی این سازوکار از آزمایشگاه پاولف به جهان رسانه و سیاست کشیده می‌شود، ذهن انسان به‌تدریج “پاسخ‌دهنده” می‌شود، نه “اندیشنده»”.

دانیل کانمن، روان‌شناس برنده‌ی نوبل اقتصاد، در کتابThinking, Fast and Slow  می‌نویسد:

“بیشتر قضاوت‌های انسان نه از مسیر تفکر کند و آگاهانه، بلکه از سیستم سریع، هیجانی و شهودی مغز می‌گذرند.

انسان شرطی‌شده دقیقاً در همین «سیستم سریع» زندانی است. او از احساساتش منطق می‌سازد و از باورهایش واقعیت. رسانه‌ها، تبلیغات و سیاستمداران این ویژگی را به خوبی می‌شناسند و از آن برای هدایت افکار عمومی و شرطی‌سازی عمیق‌تر بهره می‌گیرند.

 ناتوانی از گفت‌وگو: فروپاشی درک متقابل

کارل یونگ گفته بود:

“همه آنچه را در خود نپذیرفته‌ایم، در دیگری می‌بینیم و با آن می‌جنگیم.

انسان شرطی‌شده، چون توان رویارویی با تضادهای درونی خویش را ندارد، دیدگاه مخالف را تهدیدی شخصی می‌بیند. او گوش می‌دهد نه برای فهمیدن، بلکه برای پاسخ دادن. این همان چیزی است که در علوم شناختی آنرا Bias Confirmation  می‌نامند — یعنی گرایش ناخودآگاه به پذیرش فقط داده‌هایی که باورهای ما را تأیید می‌کنند.

برتراند راسل در فتح خوشبختی می‌گوید:

“مشکل این نیست که مردم نمی‌خواهند حقیقت را بدانند؛ مشکل این است که آن‌ها نمی‌خواهند باورهایشان غلط از آب درآید.

در چنین وضعیتی، گفت‌وگو فرو می‌پاشد. کلمات به سلاح تبدیل می‌شوند، و گوش‌ها به سپر! زیرا گفت‌وگو زمانی معنا دارد که هر دو طرف حاضر باشند نه فقط سخن بگویند، بلکه تغییر کنند.

 بلوغ شناختی و ارزش سکوت آگاهانه

بلوغ فکری یعنی درک این حقیقت که هر بحثی ارزش جنگیدن ندارد.
جان استوارت میل در درباره آزادی نوشت:

“کسی که دیدگاه مخالف را نمی‌شنود، حتی اگر بر حق باشد، شناختی مرده دارد؛ زیرا درکی از چرایی درستی خویش ندارد.

ذهن شرطی‌شده از شنیدن می‌هراسد، چون شنیدن ممکن است بنیاد باورهایش را بلرزاند.
در چنین وضعیتی، سکوت نه نشانهٔ ضعف بلکه نماد بلوغ است.

“گاهی باید سکوت کرد، نه برای بی‌تفاوتی، بلکه برای محافظت از خود در برابر پوچی گفتگو.” نیچه

راه رهایی: از خودآگاهی تا آگاهی جمعی

راه رهایی از شرطی‌شدن نه در انباشت اطلاعات و انکار احساس، بلکه در شناخت سازوکار آن است.


به تعبیر اریک فروم:

“دانستن کافی نیست، باید بفهمیم؛ فهمیدن کافی نیست، باید دگرگون شویم.

برای شکستن چرخه‌ی شرطی‌سازی، سه سطح تحول لازم است:

  1. خودآگاهی شناختی:  پرسش از خاستگاه باورهایمان. آیا آنچه می‌دانم نتیجه‌ی مطالعات عمیق و تجربه‌ی شخصی است یا بازتاب تبلیغات؟ هر بار که می‌گوییم «من می‌دانم»، باید بپرسیم «از کجا می‌دانم؟»
  2. سواد رسانه‌ای و هیجانی:  درک نحوه‌ی شکل گیری احساسات و تعصابات در قضاوت‌ها و اثرگذاری رسانه‌ها بر ادراک.
  3. فرهنگ گفت‌وگوی انتقادی: یادگیری گوش دادن برای فهمیدن نه برای پاسخ دادن.  پرورش محیط‌هایی که در آن اشتباه کردن شرم نیست، بلکه آغاز فهم است. (این امر در آموزش و پرورش هلند از کلاس ابتدایی تا بالاترین سطح علمی و دانشگاهی رواج دارد!)  

آلبرت انیشتین گفته بود:

“هیچ مشکلی را نمی‌توان با همان سطح اندیشه‌ای حل کرد که آن را پدید آورد.

رهایی از شرطی‌شدن، یعنی تغییر سطح آگاهی، نه صرفاً تغییر محتوای باورها.

از جدال تا بیداری

انسان شرطی‌شده لزوما دشمن ما نیست؛ او تصویر ما در آیینه‌ای دیگر است.
تا زمانی که جرأت نکنیم در باورهای خود تردید کنیم، آزادی ذهنی افسانه‌ای بیش نیست.
بلوغ فکری یعنی شناختن لحظه‌ای که باید دست از مجادله برداشت و به جای جنگیدن، به کاشتن اندیشه پرداخت.
زیرا گاهی بذر سکوتی خردمندانه، بیش از هزار فریاد اثر می‌کند.

“انسان آزاد، کسی نیست که هرچه بخواهد بگوید؛
بلکه آن است که بداند چه هنگام، گفتن دیگر سودی ندارد.
 اقتباس از اسپینوزا

کم گوی و گزیده گوی چون دُر            تا ز اندک تو جهان شود پر

نظامی گنجوی

 در حقیقت، گفتار اندک اما سنجیده، نشانه‌ی بلوغ و تسلط بر نفس است.

 پیام نهایی:
در جهان امروز، رسالت انسان آگاه نه پیروزی در بحث‌ها، بلکه بیدار کردن توان اندیشیدن در خود و دیگران است؛ افروختن چراغی کوچک در تاریکی ذهن‌های شرطی‌شده.
ما نمی‌توانیم همه را متقاعد کنیم، اما می‌توانیم خود را از تکرار کورکورانهٔ باورهای به‌ارث‌رسیده برهانیم و اندکی تازه بیندیشیم.
و شاید در همان اندکی، امید رهایی نهفته باشد.

زیرا تاریخ نشان داده است که حقیقت همیشه در ابتدا در اقلیت است.
زمانی بود که تمام کتاب‌های مقدس، فیلسوفان و مردم زمین باور داشتند خورشید به گرد زمین می‌چرخد. تنها یک نفر بنام گالیله، جرئت کرد بگوید: “نه، زمین بدور خورشید می‌چرخد.
او را تکفیر کردند، تحقیر کردند، وادارش کردند سکوت کند. اما قرن‌ها بعد، آن یک جمله‌اش جهان را تغییر داد.

این است معنای واقعی بیداری: ایستادن در برابر شرطی‌شدگی جمعی، حتی اگر جهان علیه تو باشد.
تمدن‌ها را نه فریاد توده‌ها، بلکه سکوتِ آگاهانهٔ اندیشمندانی دگرگون کرده است که به‌جای تکرار، جرئت اندیشیدن را در خود زنده نگاه داشتند.

با احترام،

ا.پوری(هلند) 15-10- ۲۰۲۵

https://www.facebook.com/ahmed.pourinl/posts/pfbid02A3ko2CMvjuB4xMqmqrkmjcgEraJpz7cgUN4yzbZeyNtVwA5Dirr2nEwgxywwhhcl

اینرا هم بخوانید

تظاهرات بزرگ و بی سابقه خط سرخ 250 هزار نفری در آمستردام علیه دولت هلند که در مقابل جنایات دولت اسرائیل خط سرخ ندارد! ا.پوری

آمستردام، شهری که ایستاد!دیروز چه روز باشکوهی بود، روزی که صدای انسان‌های بیدار، خیابان‌های آمستردام …