مندرج در ژورنال شماره ۷۸۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
“شین”: سلام. چقدر حرفهای فریده آرمان منو منقلب کرد
از ناراحتی و عصبانیت صدایش میلرزید
در مراسم بزرگداشت غلام کشاورز بود. همسرش بود درسته؟
خودم هم گاهی به همین شدت عصبانی و شاکی میشم.
لعنت به جانیان حکومتی!
زندگی رو از ما گرفتن. تبدیل به مردمی سرخورده و عصبی شدیم که فقط نفس میکشیم، بدون امید.
– سلام “شین” عزیز. آره همسر غلام کشاورز بود. یکی از بهترین انسانهایی که من میشناختم.
“شین”: خیلی ناراحت شدم، عمرم کفاف بدهد و سرنگونی این جلادان را ببینم. به امید پیروزی.
– سرنگونی اینها را میبینیم، مطمئنم. آوردن این پزشکیان برای اینه که همه سیاستهای رژیم شکست سختی خورده. اینها از پسِ این مردم بر نمیان. قول میدم دور هم جمع می شیم و روزگار سخت و تیرهبختیای که بر ما گذشته است را از سر میگذرانیم و زندگی را میسازیم. البته شما با نبرد هر روزتان دارید همین را ثابت میکنید و بهتر از من میدانی که چنین خواهد شد. در واقع تو استاد ما هستی.
“شین”: من استاد شما هستم؟ من؟؟؟؟ کاش بودم.
– کسی که در جهنم جمهوری اسلامی زندگی میکند آن هم یک زن و مخالف رژیم و کسی که با هزاران مشقت برای بهتر زندگیکردن خود و خانوادهاش تلاش میکند، معلوم است چه انسان والا و مهم و با ارزشی است. تعارف نمیکنم برای شما ارزش بسیار بالایی قائلم.
“شین”: ممنون از لطفت. امیدوارم شایسته این راه باشم.
این چت که همین پنجشنبهشب با “شین” داشتم مدام به یادم میآید. یک زن، یک مادر، یکی از میلیونها نفری که با تنگدستی و نابرابری و تبعیض جنسیتی روبرو بوده؛ انسانی هم درد و هم سرنوشت با همه مردم ایران که زندگی و جوانی و شادی و خوشبختی آنها زیر سایه شوم حکومت اسلامی و در چنبره مذهب تباه شده است و از زندگی چیزی جز غم و سرکوب ندیدهاند. این زن زخمخورده از نبردهای روزانه برای بقا، هر چند در ظاهر ناامید است، اما هر روز و هر ساعت برای زندگی بهتر و انسانی میجنگد و این ایستادن برای حفظ کرامت و انسانیت نه فقط فردی که اجتماعی است. این انسانیت شکست نخواهد خورد. پیروزی در راه است. به صحنه زندگی در ایران نگاه کنیم.