مندرج در ژورنال شماره ۸۴۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
سوسن صابری: بعد از به هلاکت رسیدن حسن نصرالله، شاهد بالاگرفتن تهدیدات و تبلیغات جنگی در منطقه هستیم. در پاسخ به تهدید اسرائیل به حمله زمینی به جنوب لبنان، نعیم قاسم قائممقام دبیرکل حزبالله تهدید کرد که در این صورت نیروهای مقاومت پاسخ شدید خواهند داد. خامنهای اما تا کنون، بر خلاف سابق وعده انتقام سخت نداده است. در دل این فضا نتانیاهو به مردم ایران پیام میدهد که بهزودی ایران آزاد خواهد شد. شما چه ارزیابی از این اوضاع دارید؟ آیا شاهد گسترش جنگ و خونریزی در خاورمیانه خواهیم بود؟
محسن ابراهیمی: ترور رهبران تروریست جریانات اسلامی توسط دولت اسرائیل جدید نیست. اما به هلاکت رساندن رهبر حزبالله در واقع قطع بازوی اصلی نظام اسلامی در منطقه بود. حسن نصرالله به قول خامنهای “پرچمدار برجسته” محور مقاومت بود. اما او در مرگ این پرچمدار بهجای رجزخوانیهای معمول، از “سوراخموش” فراخوان به “مسلمین جهان” داد که با “امکانات خود” به کمک حزبالله بروند! معنای این نوع واکنش این است که پشموپیله نظام اسلامی ریخته است و نمیتواند وارد جنگ با همان “دشمن” که قرار بود به دریا بریزد بشود.
آیا اسرائیل دنبال جنگ با جمهوری اسلامی است؟ نتانیاهو خامنهای را تهدید کرده است که “دست دراز اسرائیل” به همهجا در خاورمیانه میرسد. یعنی میتواند حتی خامنهای را هم ترور کند و جنگ را به خاک ایران بکشاند. نتانیاهو امروز با گفتن اینکه ایران زودتر از آنکه مردم فکر میکنند آزاد خواهد شد، در واقع همین تهدید را تأکید کرد. نتانیاهو چرا میتواند با چنین لحنی رهبر نظام اسلامی را تهدید کند؟ چون میداند این “رهبر” را مردم “الدنگ” خطاب کردهاند و علیه او و نظامش انقلابی راه انداختهاند. نتانیاهو که خودش بهموازات خامنهای یک پای اصلی جنگ و کشتار و تراژدی انسانی در منطقه است، در اسرائیل با بحران مواجه است و دارد از موقعیت جمهوری اسلامی برای بقای سیاسی خودش در اسرائیل استفاده سیاسی میکند.
جمهوری اسلامی اما در موقعیت ورود به یک جنگ نیست که اگر بود حتماً چنین جنگی رخداده بود. اما آیا تهدیدات نتانیاهو میتواند جرقه آغاز جنگ مستقیم میان دولت اسرائیل با جمهوری اسلامی باشد؟ اگر چه موقعیت متزلزل سیاسی جمهوری اسلامی در داخل ایران یک نقطه قوت برای دولت اسرائیل است؛ اما یک محاسبه استراتژیک میتواند مثل گذشته مانع ورود دولت اسرائیل به یک جنگ تمامعیار شود. این محاسبه که نیروهای دست راستی در ساختار سیاسی اسرائیل همچنان به حضور باندهای تروریستی اسلامی برای بقای سیاسی خود نیاز دارند.
سوسن صابری: این اوضاع و بهویژه در صورت واردشدن مستقیم رژیم اسلامی به جنگ، چه تأثیراتی در مبارزات مردم در ایران و جنبش سرنگونی خواهد داشت؟
محسن ابراهیمی: روشن است که جمهوری اسلامی نه فقط توان نظامی، بلکه بهخاطر وضعیتش در داخل ایران، اراده سیاسی برای ورود به چنین جنگی را ندارد. اگر توانش را داشت حتماً تا کنون چند جنگ را برای بقای وجود نحسش علیه اسرائیل راه انداخته بود. بااینحال، در صورت ورود حکومت اسلامی به یک جنگ، دررابطهبا تأثیراتش در مبارزه مردم ایران و جنبش سرنگونی باید روی یک موضوع تأکید گذاشت: میگویند بعضی از جنگها زمینهساز انقلابها شدهاند و بعضی از انقلابها هم زمینهساز جنگها. در مورد جمهوری اسلامی گزینه اولی محتملتر است. در جامعه ایران انقلابی رخداده است که همچنان پسلرزههایش شبح سرنگونی را بالای سر حکومت اسلامی میچرخاند. انقلابی که اگرچه به فرجام نرسیده است؛ اما نهتنها شکست نخورده است؛ بلکه در اشکال متنوع ادامه دارد.
هر جنگی میتواند آنچنان مخرب باشد که انقلاب مردم را قیچی کند مگر اینکه نیرویی در میدان باشد که اوضاع را به جنگی علیه نظام حاکم تبدیل کند. مردمی که شعار میدهند “دروغ میگن آمریکاست، دشمن ما همین جاست”، مردمی که علیرغم رجزخوانیهای همیشگی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل از روی پرچم اسرائیل رد نمیشوند، مردمی که برای ساقط کردن جمهوری اسلامی انقلاب کردهاند، در هر جنگی پشت جمهوری اسلامی را خالی خواهند کرد. در مقایسه با اغلب جنگها، باتوجهبه فضای سیاسی جامعه، باتوجهبه عمق و ابعاد گسترده خصومت مردم با حکومت، شرایط در ایران برای تبدیل یک جنگ خارجی به جنگی داخلی علیه جمهوری اسلامی که همان انقلاب علیه حکومت اسلامی است فراهمتر است. تمام تلاش ما باید این باشد که در صورت وقوع یک جنگ، فضای عمیقاً ضد حکومتی را به جنگ علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.