چهره‌ی واقعی منتقدان نیم‌بند سلطنت: دودوزه‌بازی سیاسی- بهروز ورزنده

نقدی بر چرخش محافظه‌کارانه برخی از روشنفکران اپوزیسیون و عادی‌سازی تدریجی سلطنت‌طلبی در سایه شکست جمهوری اسلامی

در ستایش گذشته‌و خاطره‌های بزک‌شده

با افزایش بی‌اعتمادی عمومی نسبت به جمهوری اسلامی، خاطره‌ی رژیم پهلوی برای برخی چهره‌های منتقد سابق، ناگهان رنگی «قابل‌تحمل» و حتی «مطلوب» پیدا کرده است.این در حالی‌ست که بسیاری از این افراد، خود زمانی به‌درستی به دلیل وجود ساواک، سرکوب‌، سانسور، سیستم تک‌حزبی و شکنجه در آن رژیم، در صف مخالفانش بودند.

روشن است که اشاره به برخی نکات مثبت یا دستاوردهای اقتصادی و عمرانی آن دوره، در خود نه مسئله‌ساز است و نه خلاف انصاف؛ اما نادیده گرفتن جنبه‌های تاریک و استبدادی آن حکومت، و ارائه تصویری یک‌سویه از گذشته، آن هم توسط کسانی که خود زمانی قربانی یا معترض آن بودند، تنها می‌تواند نشانگر یک چرخش پرتناقض، یا تلاش برای بازتعریف نقش و جایگاه سیاسی خویش در دوران گذار باشد.

از نقد دیکتاری تا پناه بردن به آن

تبدیل یک رژیم اقتدارگرا به «گذشته‌ای قابل تحمل» یا حتی «دورانی طلایی»، مسلماً  محصول شکست تاریخی یک بدیل است. جمهوری اسلامی با کارنامه‌ای انباشته از فساد، سرکوب، و ویرانگری اقتصادی و فرهنگی، راه را برای بازنویسی چهره رژیم پیشین هموار کرده است. در چنین شرایطی، بسیاری از آن‌هایی که روزگاری به‌درستی علیه سلطنت پهلوی موضع داشتند، حالا یا دچار سکوت تحریف‌آمیز شده‌اند، یا با نگاه طلبکارانه و حاشیه‌ای، در کنار جریان سلطنت‌طلب می‌نشینند، بی‌آنکه هزینه‌ای برای بازنگری در مواضع پیشین خود بدهند.

اپوزیسیونِ طلبکار؛ از نقد سلطنت تا چانه‌زنی پنهان

در میان برخی از مخالفان سابق رژیم پهلوی، چهره‌هایی هستند که اکنون در موقعیتی قرار گرفته‌اند که نه حاضرند گذشته‌ی خود و دلایل اعتراضشان به آن حکومت را به‌روشنی نقد کنند، و نه می‌خواهند گرایش امروزشان به جریان سلطنت‌طلبی را صریح بیان نمایند. نتیجه، نوعی رفتار دوگانه است: نزدیکی به قدرت احتمالی فردا، همراه با حفظ ظاهر استقلال فکری و ژست «منتقد اهل تمیز».

برای این طیف، آنچه اهمیت دارد، نه مضمون کنفرانس‌ها و نشست‌های سلطنت‌طلبانه، بلکه موقعیتی‌ست که در آن به رسمیت شناخته شوند. اعتراض‌های آن‌ها نه متوجه سیاست‌های سلطنت‌طلبی، بلکه اغلب متوجه میزان دیده‌شدن و دعوت‌شدن خودشان در این فضاست. گاه زبان به گلایه می‌گشایند که چرا به اندازه‌ای که انتظار داشته‌اند مورد توجه قرار نگرفته‌اند—نه از منظر ایده، بلکه از منظر پرستیژ و نقش.

چنین رفتاری بیش از آنکه اختلاف سیاسی را نشان دهد، نوعی چانه‌زنی برای سهم‌گیری در قدرت فرضی آینده است. آنچه در اینجا پدیدار می‌شود، «اپوزیسیون طلبکار» است: کسانی که سهم می‌خواهند، نه مسئولیت؛ انتقاد می‌کنند، نه برای اصلاح مسیر، بلکه برای ارتقای جایگاه خود در ساختاری که هنوز شکل نگرفته، اما خود را بخشی از آن می‌دانند.

دودوزه‌بازی؛ صورت‌بندی یک انحراف

دودوزه‌بازی سیاسی، یعنی تلاش برای حفظ رابطه با دو جبهه‌ی متضاد، بدون شفافیت و مسئولیت‌پذیری. این بازی با زبان مبهم، خاطره‌ی جمعی جامعه را می‌فرساید و به بازگشت تدریجی نیروهای اقتدارگرا در لباسی جدید کمک می‌کند.

ویژگی‌های این گروه:

  • نقدهای گزینشی و بی‌خطر به حاشیه‌ها، نه به جوهره قدرت
  • استفاده از زبان مبهم و محافظه‌کارانه
  • تأکید مداوم بر «سابقه» گذشته، برای مشروعیت‌بخشی به موقعیت امروز خود
  • حمله به منتقدان صریح، برای مشروعیت‌بخشی به مواضعکنونی خود

دودوزه‌بازی نه فقط موجب تحریف حافظه‌ی تاریخی جامعه می‌شود، بلکه مستقیماً به بی‌اخلاقی سیاسی، فرسایش اعتماد عمومی، و مشروعیت‌بخشی پنهان به نیروهای اقتدارگرا می‌انجامد. سکوت در برابر دودوزه‌بازی، یعنی عادی‌سازی  فریب، و زمینه‌سازی برای استبداد آینده.

بهروز ورزنده

اینرا هم بخوانید

در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همه آنانی که آزادی را معنا کردند- بهروز ورزنده

نمی‌دانم نامت چیست،نمی‌دانم در کدام گوشه‌ی جهان، زیر کدام سقفِ سیمانی یا آسمانِ آزاد، در …