کارزار جمع آوری کمک های نقدی برای مردم لبنان و پاسخ مردم- مهران محبی

رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به دنبال آتش افروزی های مستقیم و غیر مستقیم (از طریق حزب الله لبنان) که در تلافی آن رژیم اسرائیل برای از کار انداختن توان نظامی حزب الله، خانه های بسیاری از شهروندان لبنانی را ویران و تا کنون موجب کشتار تعداد زیادی از انسان های بی دفاع شده است، ریاکارانه کارزاری برای جمع آوری کمک های مالی مردم ایران برای به اصطلاح کمک مردم لبنان را براه انداخته و در سطح شهرها چادرهائی را برپا کرده است.

حکومت ضد زندگی که 45 سال است که به خاطر تحکیم موقعیت منطقه ای و بین المللی خود به عنوان پایگاه اسلام سیاسی در تقابل با غرب و آمریکا و اسرائیل، معیشت و رفاه عمومی جامعه را هزینه کرده است و خود در رأس یک طرف این مسابقه آدمکشی در منطقه قرار گرفته است، حالا برای آوارگان و آسیب دیدگان آن اشک تمساح می ریزد و ریاکارانه می خواهد به بهانه کمک به مردم آسیب دیده لبنان، اکثریت مردم ایران را اعم از کارگر، بازنشسته، معلم، پرستار و بیکار و غیره که سطح معیشتشان به چهار برابر زیر خط فقر تنزل یافته، سرکیسه کند.

اما پاسخ مردم تا حالا ناسزا و متلک گفتن به حکومت و نثار نگاه های مملو از تنفر به چادرها و مأمورانی بوده که چشم انتظار هستند تا شاید یک نفر از میان صدها رهگذر راه را کج کرده و کمکی اهدا کند. این نحوه برخورد امروز مردم به حکومتی است که سابقه ده ها سال پهن کردن بساط تلکه کردن مردم به بهانه های مختلف کمک به جبهه و زلزله زده و سیل زده را دارد. مردمی که به خاطر انساندوست بودنشان بارها از حداقل های مورد نیاز مبرم خود زده اند و با این امید که به دست آسیب دیگان برسد، تحویل مأموران حکومتی مسؤل جمع آوری کمک داده اند، ولی بعدا در فروشگاه های عرضه خواروبار و پوشاک و غیره کمک های خود را رؤیت کرده اند، حالا دیگر مقهور نمایشات عوامفریبانه رژیم برای بهره برداری از عواطف و احساسات انسانی شان نمی شوند. و این مردم امروز اگر خود مستقیما دسترسی به مردم لبنان و غزه داشتند به احتمال خیلی زیاد همانطور که برای کمک رسانی به زلزله زدگان و سیل زدگان کرمانشاه، ورزقان و لرستان و خوزستان دست بکار جمع آوری کمک و رساندن آن به آسیب دیدگان شدند، دست بکار کمک رسانی می شدند.

با این حال مردم ایران نسبت به مصائب و بلاهائی که پی در پی بر زندگی مردم لبنان و غزه آوار می شوند و همچنین نسبت به خطراتی که جنگ ارتجاعی میان تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی در منطقه جان و زندگی خودشان را هم تهدید می کند، بی تفاوت نیستند. ولی با هشیاری راه درست را برای پایان دادن قطعی به همه تهدیدات جنگی و دردهای اجتماعی ناشی از جنگ، انتخاب کرده اند و آن راه حل سیاسی است که باید ابتدا جمهوری اسلامی را سرنگون کرد تا هم خود مردم ایران و هم مردم لبنان و غزه و غیره از شر تروریسم اسلامی خلاص شوند.

جامعه امروز ایران بیش از هر جامعه ای در جهان یک جامعه سیاسی و قادر است با وقایع سیاسی به روش سیاسی، همانگونه که در شرایط حاضر و در رابطه با جنگ افروزی جمهوری اسلامی و حقه های سیاسی ای که با پوشش انساندوستی بکار می گیرد برخورد و عمل کند.

مردم ایران ضد جنگ هستند و می خواهند هر چه زودتر فضای جنگی از جامعه زدوده شود تا بتوانند در آرامش به زندگی معمول خود ادامه دهند. از نظر مردم، عاملین اوضاع جاری و جنگی در منطقه و سرایت احتمالی آن به داخل ایران جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل هستند، اما به واقعیت هم واقف هستند که تنها راه جلوگیری از وقوع جنگ یا پایان دان سریع به جنگی که احتمالا به داخل سرایت خواهد کرد، فشار گذاشتن بر جمهوری اسلامی و نهایتا سرنگون کردن آن است. این آگاهی و راه حل اجتماعی هر بار که تهدیدات جنگی و احتمال حملات اسرائیل به ایران جدی شده اند، در تجمعات اعتراضی کارگران و بازنشستگان که مستقیما جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده شده، نمایان بوده است. در این رابطه لازم است که شعارهای ” سوریه یا غزه را رها کن، فکری به حال ما کن” را یادآوری کرد که در عین حال هم مفهوم تحمیل فقر و نداری بر مردم ایران توسط جمهوری اسلامی برای تأمین هزینه های جنگی و تروریستی در منطقه را در خود دارد و هم مفهوم آن را دارد که مسؤل قتل و کشتار و خانه خرابی مردم نیز همین حکومت است و باید به عمر آن خاتمه داد.

در اسرائیل هم مردم ضد جنگ بارها وسیعا طی همین چند ماه گذشته علیه جنگ طلبی دولت دست راستی حاکم بر اسرائیل و با خواست برکناری آن و بدون اینکه حتی یک شعار علیه جنگ طلبی و تروریسم اسلامی بدهند که مبادا دولت اسرائیل از آن به عنوان پشتوانه اجتماعی برای خود در مجامع بین المللی سؤاستفاده کند و از این طریق خود را محق به ادامه جنایات علیه مردم غزه و لبنان بداند، دست به تظاهرات زده و خواهان پایان جنگ شده اند.

این درسی است که باید برای بخشی از چپ که پابند مکتب ضد امپریالیسم هستند و مکتبی با جنگ افروزی جمهوری اسلامی و حمله احتمالی اسرائیل به ایران برخورد می کنند، آموزنده باشد. در حالیکه خود جمهوری اسلامی بر خلاف جنگ 8 ساله با عراق که بر طبل ادامه آن می کوبید و جنگ را مائده آسمانی برای تحکیم پایه های نظام اسلامی می دانست، امروز به خاطر ناکارآمد شدن توان نظامی و تروریستی حزب الله و حماس و تحمل ضربات امنیتی و ضعف شدید نظامی خود در برابر ارتش اسرائیل به هر دری می زند تا اسرائیل را از پاسخگوئی نظامی به حملات موشکی اخیر منصرف کند و می داند ادامه جنگ برایش مرگبار خواهد بود، اینگونه از جریانات چپ امر سرنگونی حکومت را فعلا پشت صلح طلبی و باورهای فلسفی و اخلاقی پنهان کرده اند. و درنتیجه  در چنین اوضاعی بیشتر از اینکه به انسانیت و منافع انسانی نفع برساند، دست ارتجاع را برای ادامه و عمیق تر کردن آسیب های انسانی بازتر می کنند.

باید از اینگونه جریانات خواست تا به مردم در داخل نگاه کنند که زیر تیغ جمهوری اسلامی در هر شرایطی امر انقلاب و سرنگون کردن حکومت را به تعویق نمی اندازند.

تنها با سرنگون کردن جمهوری اسلامی می توانیم به جنگ و کشتار در داخل و در منطقه پایان دهیم.

در صورت سرایت جنگ به داخل، لوله تفنگ ها را به سوی جمهوری اسلامی بگیریم.

اینرا هم بخوانید

مهاجرستیزی انگاره ها تا واقعیات- سیاوش رهرو

اکثر انگاره ها در ارتباط با به اصطلاح موج مهاجرستیزی اخیر به شدت تحت تاثیر …