کارگر کمونیست ۸۱۷
مجازات اعدام در هر نقطه ای از جهان، نماد تعرض حاکمان بر پایه ای ترین حق انسان؛ یعنی حق حیات است. اعدام آشکار ترین نشانه پوسیدگی و عقب ماندگی سیستم سرمایه داری است که با تحمیل قوانین قرون وسطایی و ایجاد رعب و وحشت در تلاش برای کنترل جامعه از طریق سلب حیات است.
اسم رمز حکومت در ایران “اعدام” است که با دیگر ابزارهای سرکوب همچون سنگسار، قطع عضو، قتل های زنجیرهای، پنهان سازی قهری و … سلطه ننگین خود را به درازا کشانده است. در طول ۴۵ سال از حاکمیت جمهوری اسلامی، در مقاطع گوناگون و با حربه های کثیف مختلف، جوانان و مردم را به پای چوبه های دار و جوخه های اعدام کشانده است.
اینبار اما حکایت متفاوت است. از یک سو حاکمیت دریافته است که چیزی به پایان حکومت ننگینش باقی نمانده است و بوی گندیدگی خویش را بیش از پیش حس میکند. و خود بهتر از هر کسی می دانند که نه تمایل و نه توان تغییر در شرایط اقتصادی و معیشتی جامعه را ندارند. از آن سو مردم هم توهمی به این قضیه ندارند و بدرست میدانند که خواسته هاشان تنها با تغییر در بنیان های اقصادی- اجتماعی میسر می شود. مطالبات معیشتی مردم روزی نیست که از طریق اعتصاب، راهپیمایی، تحصن و … بر سرشان آوار نشود. ضمنا” قادر به کنترل اوضاع سیاسی و اجتماعی هم نیستند. چرا که از یک و نیم سال پیش انقلابی شکل گرفت در ادامه چهل و چند سال کنش و واکنش، که سر باز ایستادن ندارد و همه اقشار و طبقات را بر سر سرنگونی متقاعد ومتفق القول کرده است. از آغاز “انقلاب مهسا” همه تلاش های رژیم برای به عقب کشیدن خواست جامعه با شکست مواجه شده و تنها گفتمان موجود در میان مردم و زحمتکشان، “انقلاب زن زندگی آزادی” است.
در این شرایط آخرین ابزاری که برای حاکمیت باقی مانده، سرکوب است که شیرازه این آخری هم در حال فروپاشی است و خشن ترین شکل آن، یعنی اعدام را در کنار بگیر و ببند و تهدید و محدودیت های دیگر در دستور خود گذاشته است. تا به خیال خود هم از انقلاب و انقلابیون که در صف اول آن زنان انقلابی قرار دارند، انتقام و زهر چشم گرفته باشد و از این طریق چند صباحی جامعه را مرعوب کرده به عقب براند و هم در فاصله فرصت باقی مانده تا خیزش قریب الوقوع بعدی که از رگ گردن به او نزدیکتر است؛ به غارت و چپاول به روال همیشگی خویش ادامه دهد.
از نگاه آمار، اعدامها نسبت به سال قبل افزایش نگران کننده ای داشته است. طبق آمار (مانیتورینگ حقوق بشر ایران) در سال 2023 تعداد 850 نفر به چوبه های دار آویخته شدند. ۲۵ نفر آنان زن و ۵ نفرشان کودک بودند که یکی از آنها به نام حمید آذری 17 ساله و ۴ نفر دیگر هنگام دستگیری کودک بودند. تنها در دی ماه گذشته 90 نفر؛ یعنی به ازای هر روز 3 نفر اعدام شده اند. آنچه که در این آمار پنهان مانده، جایگاه شغلی و اقتصادی اعدامیان است. اکثر آنان ازکارگران و زحمتکشان معترض و یا محرومانی از لایه های زیرین و قعر “جهمنی” بودند که جمهوری اسلامی پدید آورده و آنان را وادار به ارتزاق از طرق غیر معمول نموده بود. به لیست زندانیان با حکم اعدام نگاهی بیاندازیم خواهیم دید؛ تعداد قابل توجهی از آنان کارگران و مزدبگیران معترضی هستند که در دفاع از انقلاب مهسا در کشتارگاه های رژیم اسیر شده اند.
در مقابل این موج کشتار وحشیانه و برای توقف اعدام ها جنبش علیه اعدام با قدرت بیشتری قد علم کرد. کارزاری جهانی علیه اعدامها ها شکل گرفت که یک سرش ایران و سر دیگر در کشورهای مختلف جهانی بود. اقدامی تحولساز که دست جان تازه ای به جنبش سرنگونی بخشید و توجه جامعه را به مبارزه فعال در این زمینه جلب کرد . کارزاری که در عمومیت بخشی و فعال کردن بخش وسیعی از جامعه، حول یکی از اهداف انقلاب (مندرج در منشورهای اخیر) که همانا “لغو مجازات اعدام” است آنهم در شرایطی که هنوز تا پیروزی انقلاب گام های دیگر باقی مانده است، بسیار مهم بود. اقدامی در جهت زنده و پرشور نگهداشتن اهداف و شعارهای انقلاب”زن زندگی آزادی” و دفاع از دستااوردهای انقلاب و گرفتن ابزار اعدام و سرکوب از دست حکومت برای پیشروی انقلاب. اقدامی که بازتاب جهانی داشت و بار دیگر جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” را بر سر زبانها آورد و یک دستاورد مهمش جنبش “نه به اعدام است” که صدایش رساتر ازهر جا در زندانهای حکومت بلند شده است. به مبتکران و دست اندرکاران آن می بایست درود فرستاد.
در ایران صدور بیانیه “علیه اعدام” 10 تشکل کارگری، زنان و فعالان اجتماعی، (2ژانویه – 13 دی ماه) سرآغاز جدیدی در جنبش مبارزه علیه اعدام شد. همچنین بیانیه های اعتراضی بسیاری از سوی دیگر تشکلهای کارگری و اجتماعی همچون کانون نویسندگان، تشکل های دانشجویی و سندیکاها و چند تشکل مستقل کارگری و بازنشستگان انتشار یافت که کیفرخواستی مردمی علیه اعدام بودند .
در ادامه مرحله ی دیگری از جنبش “نه به اعدام” که با فراخوان دو حزب سیاسی شناخته شده پر قدرت حزب کمونیست کارگری و حزب کمونیست ایران به اعتراض علیه اعدامها را داشتیم. در شهرهای بزرگ دنیا آکسیون ها ، میتینگ های بسیاری بر پا بود و سمینارها و کنفرانسهای متعددی شکل گرفتند که هم اکنون نیز در حال اجراست. کارزار علیه اعدام در ایران ابعادی اجتماعی پیدا کرد و با موج استقبال عمومی کاربران در شبکه های اجتماعی روبرو شد و اوج آن همراهی زندانیان زن زندان اوین، نهاد دادخواهان و خانواده های دادخواه، زندانیان سیاسی خارج از زندان، همراهی با اعتصاب زنان زندانی بیش از ۱۷۰ تن از فعالان کارگری، اجتماعی، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار و بیانیه ۱۰ نفر از زندانیان از زندان قزل حصار در همراهی با اعتصاب غذای زنان زندانی اوین را داشتیم. و یک ابتکار مهم از سوی زندانیان قزلحصار که مرکز بسیاری از اعدامهاست اعلام اینکه هر سه شنبه اعتصاب خواهند کرد است که تاکیدی بر تداوم مقابله با اعدامها بود.
اعدام ۴ جوان زندانی سیاسی در کردستان آتش خشم مردم در کردستان را شعله ور تر کرد. اعتصاب سراسری در کردستان علیه اعدام این ۴ تن زندانیان سیاسی و خواست توقف فوری اعدام ها و آزادی زندانیان سیاسی با فراخوان نهادهای اجتماعی و احزاب سیاسی و نیز اعتصاب 2 روزه شهرستان سمیرم در اعتراض به احکام اعدام 2 کارگر زندانی سیاسی انقلاب مهسا، بنام های فاضل و مهران بهرامیان؛ نقطه درخشان جنبش عظیم انقلابی علیه اعدام ها بود. همزمان میتینگ های اعتراضی در خارج کشور نیز شکل گرفتند. بدین ترتیب خارج و داخل متصل به یکدیگر علیه اعدامها به پا خاستند. باید اذعان کرد، عدد این اتفاقات و حرکت ها آنچنان زیاد است که نیازمند یک جمع بندی دقیق و شایسته است تا بتوان بعنوان یک دستآورد و تجربه مدرن از مبارزه با سیاست ترور و سرکوب در یک کشور به همه جهان ارائه کرد.
دور جدید حرکت “نه به اعدام” که با 2 الگوی تأثیر گذار، یعنی فعالیت متحدانه و سراسری(در داخل و خارج) و هم برپایی اعتصاب در هر جایی که توازن قوا امکانش را میداد؛ غیر از اینکه روحیه و توان “جنبش انقلابی زن زندگی آزادی” را به درجات قابل توجهی افزایش داده و شور و شوق زایدالصفی را درون توده های مردم و بویژه کارگران بازآفرینی کرد، توخالی بودن هرچه بیشتر رژیم را به رخ جامعه کشید. چنانکه بسیاری از راپورتچی ها و مخبرهای بظاهر دلسوز مردم دست به انتقادهای شدید تر از سیاسیت سرکوب و ترورجمهوری اعدامی میزدند. این علائم ذلیلی و پوشالی بودن حاکمیت کشتار و خفقان را به رخ جامعه کشید.
در این برهه از زمان نقش احزاب سیاسی از جمله حزبی چون حزب کمونیست کارگری نمایان است. که با دخالتگری فعال خود توانستند بار دیگر صفوف جنبش انقلابی را حول خواست مترقی “نه به اعدام” و “آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی” متحد و فعال کنند و بخش های بزرگی از جامعه را؛ از کارگران و معلمان گرفته تا دانشجویان و دانش آموزان را حول این محور در مقابل وحشیگری حکومت جلادان بکشانند.
گرچه تا به ثمر رساندن نهایی انقلاب کارگری و انسانی گام هایی مانده است. اما جنبش “نه به اعدام” هم توان سازماندهی و ثابت قدمی ما کارگران و زحمتکشان را دوباره آشکار کرد و خالی بودن دست جریانات راست و بی ربط به انقلاب را رو کرد، و هم عرض اندام جنگنده و ضرب شست پر قدرتی را به جمهوری اسلامی و اعوان و انصارش به نمایش گذاشت.
برای ما کارگران این الگوها هر روزه قابل استفاده است و ما تا لغو کلیه احکام ظالمانه و آزادی همه همرزمانمان از بند رژیم حاکم و به زانو درآوردن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و نوچه ها و جیرهخوارانش دست از مبارزه و مقاومت نخواهیم کشید.
این همه شور و شوق در مقابله با مقوله اعدام بیسابقه و تاریخی است. جمهوری اسلامی تصور می کرد، اینبار هم مثل گذشته، اعدام می تواند جامعه را به عقب براند و سدی در مقابل مسیر انقلاب شود. اما این موج انقلابی سر آرام گرفتن نداشته و حرف آخر خود را همان اول راه فریاد زده است و تا ریشه کنی آخرین اثرات جمهوری اسلامی و سرمایه داری حاکم، از پا نخواهیم نشست.
زنده باد انقلاب انسانی، زنده باد انقلاب کارگری
کارگر کارگاهی- حمید دائمی
3 فوریه 2024