کارگران در هفته ای که گذشت

جمهوری اسلامی و جنبش عظیم دفاع از اسماعیل بخشی

جنبش کارگری با قدرت به جلو آمده و بیش از هر وقت به صحنه جدال سخت و هرروزه کارگران علیه فقر، بیکاری و بی تامینی، علیه اخراج از کارو نداشتن امنیت شغلی، علیه بالا کشیدن دستمزدها و اختلاسها، علیه دستگیریها و شکنجه و زندان و علیه کل اجحافات مفتخوران سرمایه دار و حکومت اسلامی شان تبدیل شده است. در این جدال هر روزه مبارزه کارگران به مبارزات بخش عظیم ٩٩ درصدی های جامعه که هر روز بیشتر و بیشتر زندگی و معیشتشان در چنگال فقر و بی تامینی  به تباهی کشیده میشود، وصل است. اتفاق شورانگیز اینست که امروز کارگران با مبارزات قدرتمندشان در پیشاپیش اعتراضات کل جامعه قرار گرفته و گفتمان های کارگری و چپ را به جلوی صحنه سیاسی جامعه کشانده است و همه  این اتفاقات در تداوم  خیزش دیماه که  مردم عزم خود را برای به زیر کشیدن کل بساط جهنمی جمهوری اسلامی به نمایش گذاشتند،  مکان و جایگاه واقعی خود را پیدا میکند.

نکته شورانگیز تر در این میان خصلت آشکارا طبقاتی و ضد سرمایه داری و برابری طلبانه ای است که مبارزات کارگری و بخش های مختلف مردم بخود گرفته است. از جمله امروز کارگر، معلم، بازنشسته، و بخش های مختلف معترض مردم دارند در کف خیابان و  با شعارهایی چون حکومت فقر و سرمایه دار مفتخور نمیخواهیم، کل بساط توحش سرمایه داری را به چالش میکشند. دو نمونه درخشان از این مبارزات، اعتصاب ٢٨ روزه کارگران نیشکر هفت تپه و اعتصاب بیش از یکماه کارگران گروه ملی فولاد اهواز است که در ماههای آذر و آبان صورت گرفت نقطه عطفی در جنبش کارگری و بطور واقعی جنبش سرنگونی مردم بود. در صف جلوی این اعتراضات رهبرانی چون اسماعیل بخشی ها  قد علم کردند و به محبوب کل جامعه تبدیل شدند. و اینها اعتراضاتی هستند که گفتمان علیه سرمایه داران مفتخورهای حاکم و گفتمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه و اداره شورایی را با خود به درون کل جامعه آوردند. توانستند گفتمان های اعتراض به مفتخورهای حاکم و سرمایه داران  را و دامنه اجتماعی شان از نیشکر هفت تپه و گروه ملی فراتر رفت و فضای کل جامعه را به تحرک در آورد.  این اتفاقات همبستگی مبارزاتی بخش های مختلف جامعه کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، بازنشستگان، روشنفرکان و نویسندگان را شکل داد و پیوند عمیقی را بین بخشهای مختلف مردم برقرار کرد که این پیوند را در شعارهای مشترک و اعلام حمایتها میشود دید. همین وضعیت است که شرایط را برای  رفتن بسوی اعتصاب سراسری به عنوان امری ممکن  و ضروری برای کل جامعه فراهم کرده است.

در برابر چنین اتفاقات شورانگیز و سربلند کردن قدرتمند جنبش کارگری در پیشاپیش اعتراضات کل جامعه است که جمهوری اسلامی بیش از پیش به وحشت افتاده و تلاش میکند با دستگیری فعالین کارگری فضای اعتراض و سرنگونی طلبی در میان مردم را عقب بزند. جمهوری اسلامی در حالیکه در زیر فشار اعتراضات دارد به بن بست میرسد و سرانش در اظهارات هر روزه و در جنگ و جدالهایشان دارند آشکارا از به پایان رسیدن عمر نظامشان سخن میگویند، در اوج استیصال و زبونی به هر ترفندی متوسل میشود تا اوضاع را کمی هم که شده، آرام کند.

یک نمونه اش  نمایش مسخره و رسوای مستند “طراحی سوخته” است که بازنده آن آشکارا خود حکومت بود و جامعه را علیه حکومت کثیف اسلامی و زندان و شکنجه گاههایش به تحرک در آورد. در مقابل این توطئه ها و سرکوبگریها کارگران و مردم ایستاده اند. بخشهای وسیعی از مردم به اشکال مختلف نفرت و انزجار خودرا از جمهوری اسلامی و سرکوبگریهایش اعلام کرده و با کارزاهای مبارزاتی شان قد علم میکنند. از جمله بازنشستگان و معلمان به خیابان می آیند و با شعار “شکنجه مستند، دیگر اثر ندارد” پیام  کل جامعه را به گوش جنایتکاران اسلامی میرسانند. همچنین زندانی سیاسی ای که بخاطر اعتراضش علیه نقض آزادی بیان و دستگیری اسماعیل بخشی دستگیرش کرده اند، وقتی آزاد میشود، می آید از اینکه در زندان بر او چه گذشته است سخن میگوید و پیامش به حکومت اینست که این دستگیریها نمیتواند خدشه ای در مبارزه او در دفاع از آزادی بیانش ایجاد کند.  در همین راستا کارگران هفته تپه نیز در همین هفته در اعتراض به ادامه بازداشت رهبر محبوبشان اسماعیل بخشی و مستند کذایی “طراحی سوخته” دست به اعتصاب اخطاری زدند  و اخطارشان را دادند. همچنین بخش های مختلف جامعه به شکل های مختلف همبستگی مبارزاتی شان را به نمایش گذاشته و در دفاع از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان کل ماشین سرکوب و جنایت حکومت را به چالش میکشند. نکته اینجاست که دفاع از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، مبارزه برای آزادی آنها امروز به حلقه اتحاد مبارزه مردم علیه زندان و شکنجه و اتحاد جنبش آزادیخواهی کل جامعه تبدیل شده است.

دستگیری جعفر عظیم زاده و پروین محمدی تعرضی دیگر به کارگران

روز نهم بهمن ماه جعفر عظیم زاده دبیر و پروین محمدی نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران بازداشت شدند. عصر این روز جمهوری اسلامی توسط هفده نفر از مامورین انتظامی مسلحش به منزل پروین محمدی یورش برد و عظیم زاده را که در آنجا مهمان بود بازداشت کرد و بعد از ساعتی نیز پروین محمدی دستگیر شد. این نمایش را به پا کردند تا به خیال خود جامعه را به رعب و وحشت بکشند. اما این دستگیری در همین فاصله کوتاه به موجی از اعتراض دامن زده و کارگران با بیانیه های اعتراضی شان علیه آن هشدار میدهند.

دستگیری این دو رهبر اتحادیه آزاد کارگران ایران و در ادامه تعرضات حکومت به جنبش کارگری و کل جامعه قرار دارد. بدنبال این دستگیری جعفر عظیم زاده که قبلا برای او به اتهام”اقدام علیه امنیت کشور” ٦ سال حکم داده شده بود، به زندان اوین منتقل شد و پروین محمدی با قرار بازداشت موقت یکماه روانه زندان کچویی کرج گردید. پاسخ این سرکوبگری ها کارزار گسترده علیه بازداشت فعالین کارگری است. کارزار برای آزادی جعفر عظیم زاده، پروین محمدی، بهنام ابراهیم زاده است. پیوستن به کارزار دفاع از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و کیفرخواست آنان علیه شکنجه و زندان است. به راه انداختن جنبشی قدرتمند برای باز کردن درب زندانهاست.

جعفر عظیم زاده و پروین محمدی از چهره های سرشناس جنبش کارگری ایران هستند که سال های طولانی در دفاع از حقوق و منافع کارگران ایران در برابر تعرضات  کارفرمایان و حکومت حامی سرمایه داران مفتخور و چپاولگر فعالیت کرده  و بارها توسط دستگاههای قضایی، امنیتی و انتظامی بازداشت و زیر فشار های روحی و جسمی قرار گرفته اند. یک نمونه درخشان از مبارزات آنان به عنوان رهبران اتحادیه آزاد کارگران ایران به راه انداختن طومار اعتراضی ای با ٤٠ هزار امضا بر سر خواست افزایش دستمزدها و با خواست افزایش آن در گام اول به بالای خطر فقر اعلام شده دولتی بود که به جنبشی بزرگ تبدیل شد. امروز شعارهای”خط فقر ٦ میلیون، حقوق ما دو میلیون”، “حقوق های نجومی، فلاکت عمومی” بیان اعتراض این جنبش در کف خیابان علیه فقر، تبعیض و بساط سرمایه داری حاکم است.

جعفر  عظیم زاده یکی از رهبران شاخص جنبش کارگری است که در آستانه اول مه ٩٥ همراه با  اسماعیل عبدی از رهبران اعتراضات معلمان از درون زندان بیانیه ای مشترکی در اعتراض به امنیتی کردن مبارزات تحت عناوینی چون “اخلال در نظم و امنیت ملی” انتشار دادند که  خواست مشخص آن لغو تمامی احکام امنیتی صادر شده برای کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی بود. این بیانیه برای اولین بار دو صف کارگران و معلمان را در کنار هم قرار داد و به کارزاری قدرتمند در سطح جامعه تبدل شد.  در این کارزار بزرگ اجتماعی کارگران با گفتن اینکه سرکوب اعتراضات کارگران و مردم معترض و دستگیری و بازداشت آنان تحت عناوینی چون “اخلال در نظم و امنیت ملی” معنای واقعی اش برهم خوردن نظم و امنیت سرمایه داران دزد و مفتخور برای چاپیدن بیشتر و استثمار شدید تر کل جامعه است، سرمایه داری وحشی حاکم و دستگاه سرکوبش را به چالش کشیدند. این کارزار و به پا خاستن کل جامعه علیه دستگاه قضایی حکومت که کار آن پاسداری از منافع سرمایه داران مفتخور است، در کنار کیفرخواست امروز اسماعیل بخشی و سپیده قلیان علیه شکنجه و زندان تعرضی قدرتمند به کل بساط سرکوب و جنایت حکومت است. همین امروز اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، علی نجاتی، جعفر عظیم زاده، پروین محمدی، اسماعیل عبدی و دیگر معلمان زندانی،  بهنام ابراهیم زاده، آتنا دائمی و دهها و صدها فعال سیاسی دیگر با اتهاماتی از همین دست در زندانند. با همین حربه نیز مبارزات کارگران در نیشکر هفت تپه، گروه ملی، هپکو و محیط های مختلف کارگری مورد تعرض و حمله قرار میگیرد. با همین ابزار تجمعات اعتراضی بازنشستگان، معلمان و بخشی های مختلف مردم مورد حمله نیروهای سرکوب حکومت قرار میگیرد و معلمی چون محمد حبیبی بازداشت شده و به ده سال و نیم زندان محکوم میشود. این اتفاقات همه و همه تاکید دیگری بر جایگاه مبارزه علیه امنیتی کردن مبارزات است. و امروز بدرست یک خواست مهم کارگران و معلمان و مردم معترض در اعتراضاتشان پایان دادن به امنیتی کردن مبارزاتشان و خارج شدن نیروی های سرکوب از محیط های کار و مراکز کار و دانشگاههاست. اعتراض به دستگیری جعفر عظیم زاده و پروین محمدی، اعتراض به ادامه بازداشت اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و بهنام ابراهیم زاده و مبارزه برای کارگران زندانی و تمامی زندانیان سیاسی یک گام مهم برای پیشروی مبارزات کل جامعه و گرفتن چماق زندان و شکنجه از دست جمهوری اسلامی است. با کارزاهای اعتراضی مان هر چه قدرتمند تر به میدان بیاییم. جمهوری اسلامی با کل بساط سرکوب و زندانش باید گورش را گم کند.

سازمانیابی جنبش آزادیخواهی با طومارهای اعتراضی علیه شکنجه و زندان

جنبش آزادیخواهی در ایران امروز با متحد شدن حول کارزارهای اعتراضی در دفاع از کیفرخواست اسماعیل بخشی و سپیده قلیان علیه شکنجه و زندان و در اعتراض علیه امنیتی کردن مبارزات و ارج گذاشتن به مبارزات رهبرانی چون جعفر عظیم زاده ها و پروین محمدی ها، صف خود را سازمان داده و هر روز قدرتمند تر به جلو گام بر میدارد. در بستر این جنبش قدرتمند است که کارگران و بخش های مختلف مردم با بیانیه های اعتراضی شان، گفتمان های آزادیخواهانه و دفاع از حقوق پایه ای کل جامعه از جمله  داشتن حق تشکل، حق تحزب، حق اعتصاب، حق تجمع، حق اعتراض، حق آزادی بیان و وسیعترین آزادیها هر روز بیشتر به جلو می آید.  و با این گفتمان ها مردم بطور واقعی دارند کل بساط سرکوب و جنایت توحش سرمایه داری حاکم را به چالش میکشند. یک شکل بیان آشکار این کارزار ها انتشار طومار های اعتراضی از سوی کارگران و بخش های مختلف جامعه در دفاع از آزادی و انسانیت است. بیانیه هایی که بسیاری از چهره های شناخته شده و سرشناس جنبش های اعتراضی در سطح جامعه امضا کنندگان آن هستند. از جمله بیش از ۸۰۰ نفر از فعالین اجتماعی در طومار اعتراضی خود در دفاع از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان اخطار داده و مینویسند:”ما امضا کنندگان این بیانیه، ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، ‏دستگاه امنیتی وزارت اطلاعات و شخص رئیس جمهوری را مسئول حفظ جان و سلامتی آن دو و دیگر ‏فعالان جنبش های اجتماعی دانسته و خواهان آزادی هرچه سریع‌تر این دو زندانی هستیم.”. در بخشی از این طومار در اعتراض به پخش مستند ساختگی “طراحی سوخته”  در صدا و سیمای جمهوری اسلامی چنین آمده است:” دستگاه‌های امنیتی ایران بر این تصوراند که با اعمال شکنجه، اعتراف‌گیری اجباری، ‏تهمت‌های جنسی و پرونده‌سازی‌های ناموسی و تحریک خانواده‌ها، ارتباط فعالان جنبش‌های اجتماعی را با ‏افراد و نهادها جاسوسی و توطئه جلوه دهند تا از این طریق، صدای کارگران را در بیان آزاد ‏خواسته‌هایشان خاموش، اعتراضات‌شان را متوقف، اعتماد به نمایندگان منتخب ‌شان را سلب و با ایجاد جو ‏بی‌اعتمادی و تفرقه قدرت‌شان را تضعیف کنند. اما واقعیت نشان داد سناریوهای امنیتی، رسوا‌تر از آنند که ‏خللی در اراده‌ی مردم برای تحقق خواسته‌های بحق‌شان ایجاد کنند.‏‏ “.

طومار دیگر تحت عنوان ” نامه اسماعیل بخشی دادخواهی علیه ۴۰ سال بیحقوقی و سرکوب و شکنجه و اعدام است” منتشر شده است و این طومار از سوی تعداد دیگری از فعالین اجتماعی با خواست آزادی اسماعیل بخشی و سپیده قلیان منتشر شده و  تا کنون ٦٥٤ نفر آنرا امضا کرده اند.

در بخشی از این طومار چنین آمده است:” اسماعیل بخشی در نامه به وزیر اطلاعات کیفرخواست همه مردم را اعلام کرده است. این کیفرخواستی علیه ۴۰ سال بیحقوقی مردم است. علیه اسیدپاشی ها و بیحرمت کردن میلیون ها زن است. کیفرخواستی علیه دخالت در زندگی خصوصی مردم و شنود مکالمات خصوصی اعضای خانواده با یکدیگر و بیحرمت کردن مردم است. این نامه باید مانند باروتی همه مردم را به جان حکومت بیندازد. همه این جنایت ها، همه این سرکوبگری ها باید پایان یابد”. این طومار در پایان بر خواستهای مهم زیر تاکید گذاشته است:”

اعلام رسمی و علنی مبرا شدن  اسماعیل بخشی و سایر دستگیرشدگان هفت تپه و فولاد اهواز از هر گونه اتهام، مختومه اعلام شدن  کلیه پرونده هایی که علیه فعالین عرصه های مختلف ساخته شده بطور رسمی و علنی، آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی، فعالین کارگری و معلمان و دانشجویان زندانی و سایر فعالین زندانی ، پایان دادن  به دستگیری مردم معترض و امنیتی کردن اعتصابات و اعتراضات،   به رسمیت شناخته شدن حق اعتصاب و اعتراض و تشکل و آزادی بیان و عقیده، بیرون انداخته شدن  کلیه نیروهای سرکوب از مراکز کار و تحصیل، پایان دادن به دخالت در زندگی خصوصی مردم و شنود مکالمات، معرفی و محاکمه  آمران و عاملان شکنجه اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و همه فعالین سیاسی و اجتماعی در طول چهل سال گذشته”. یک تاکید مهم این طومار اینست که برای اینکه ارگانهای سرکوب حکومت جرات نکنند حتی یک نفر را بخاطر اعتراض به شرایط غیر انسانی که به مردم تحمیل شده مورد بازخواست و دستگیری و اذیب و آزاد قرار دهند، باید موجی از همبستگی و اعتراض در سراسر جامعه شکل گیرد و امضاء کنندگان آن همگان را به پیوستن به این کارزار و امضای طومار اعتراض خود فراخوانده اند. وسیعا این طومار ها را امضا کنیم و صفوف مبارزه مان را قدرتمند تر و متحد تر کنیم. و بالاخره نمونه های دیگری از این طومارها، نامه های اعتراضی با لیستی امضا از سوی وکلای دادگستری است که اخیرترین آن نامه  ۲۱ وکیل دادگستری  در واکنش به پخش مستند “طراحی سوخته” از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و اتهامات مقامات قضایی به اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، علی نجاتی و دانشجویان و نشریه گام است که منعکس کننده اعتراضات کارگران بوده است. فرزانه زیلابی وکیل اسماعیل بخشی و کارگران نیشکر هفت تپه یکی از امضا کنندگان این نامه است. این وکلا در نامه خود  مرجع رسيدگى به شکايت اسماعيل بخشى درباره “شکنجه” را بدلیل ذی نفع بودن در پرونده فاقد صلاحیت اعلام کرده اند. در بخشی از نامه این ٢١ وکیل دادگستری چنین آمده است:”اسماعیل بخشی، کارگر و شهروند ایرانی مى باشد و خواست وى مطالبات قانونى صنفى بوده است که اين روزها مورد حمله تبليغات منفى سازمان يافته و نسبت هاى ناروا از سوى صداو سيما و برخى مسئولان نيز قرار گرفته است. بى ترديد اظهار نظر قبل از صدور حکم، بر خلاف قانون و ممنوع مى باشد”.

واقعیت اینست که امروز در برابر سر بلند کردن قدرتمند طبقه کارگر و جلو آمدن گفتمان های چپ و کمونیستی در سطح جامعه، نه فقط جمهوری اسلامی بلکه اطاق فکرهای دول و احزاب مدافع سرمایه  به تکاپو افتاده و با هزار طرح و توطئه در جهت مهار، کنترل و عقب زدن آن تلاش میکنند. ما کمونیستها و کارگران نیز باید برای برداشتن گامهای بعدی خود نقشه و چشم انداز روشنی داشته باشیم. یک گام مهم در این راستا کارزارهای مبارزاتی ما علیه سرکوبگری های حکومت است. اما قدم مهمترمان به چالش کشیدن حکومت سرمایه داری حاکم  در تمام عرصه ها و  تعین دادن بیشتر به گفتمان های رادیکال و چپ و انسانی خود در سطح جامعه و سازمانیابی صف انقلابمان برای رسیدن به جامعه ای آزاد، برابر و انسانی است.  به عبارت روشنتر عروج چپ در راس جنبش های اعتراضی در سطح جامعه و تعین یافتن هر روز بیشتر شعارهای سوسیالیستی آن در کف خیابان، امروز بیش از هر وقت بر ضرورت تحزب یابی این جنبش تاکید دارد، تا قدرتمند و سازمانیافته کل بساط سرمایه داری حاکم را جارو کنیم.  پیوستن به حزب کمونیست کارگری پاسخ این شرایط است. وسیعا به این حزب بپیوندید.

شهلا دانشفر

انترناسیونال 801

اینرا هم بخوانید

بیانیه مشترک فعالین و تشکل‌های داخل و خارج کشور: راه خروج از بحران جنگ‌افروزی، نقش‌آفرینی ما مردم آزادی‌خواه و سازماندهی اعتراضات و اعتصابات سراسری و برپایی اعتصاب عمومی است!

در شرایط کنونی، تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران و خاورمیانه، ما را به چالشی …