انترناسیونال ٧٣٦
هفته گذشته یکی دیگر از هفته های پر جنب و جوش اعتراضی کارگری بود. تنها در روز ٨ آبان شاهد دهها حرکت اعتراضی در شهرهای مختلف و در تهران بودیم. از جمله برجسته ترین آنها تجمع سراسری بازنشستگان کشوری، فرهنگی، لشگری و تامین اجتماعی در مقابل سازمان برنامه و بودجه، اعتصاب دو هزار کارگر در فاز ١٣ عسلویه، تجمع اعتراضی پرسنل راه آهن بعلت ٤ ماه دستمزد معوقه و تجمع اعتراضی کارگران در نیشکر هفت تپه در اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده شان بود. و بالاخره اینکه آمار ها از موج گسترده بیکارسازیها حکایت دارد و یک عرصه مهم مبارزات کارگری امروز، مبارزه علیه اخراجهاست.
٨ آبان تجمع سراسری بازنشستگان
ساعت ده صبح روز هشتم آبانماه بازنشستگان کشوری، فرهنگیان، لشگری، تامین اجتماعی مقابل سازمان برنامه و بودجه بنا بر قراری قبلی برای پیگیری خواستهایشان در مقابل سازمان برنامه و بودجه تجمع کردند. در تجمع روز هشتم آبانماه بازنشستگان همچون تجممعات قبلی شان با شعارهایی چون حقوق ما ریالیه، هزینه ها دلاریه، نیاز ما این زمان، معیشت است و درمان، ما همبسته ایم، از وعده ها خسته ایم، سی و هشت سال گذشته، عدالت کجا رفته، خط فقر ٤ میلیون حقوق ما یک میلیون، یک اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه، نوبخت نوبخت استعفا، تبعیض تاکی؟ اعتراض خود را به فقر، تبعیض و نابرابری، اختلاس ها اعلام کرده و خواستار یک زندگی انسانی شدند. با زنشستگان با شعار تا حق خود نگیریم از پا نمی نشینیم بر تداوم اعتراضاتشان پای فشردند. شعارهای بازنشستگان در این تجمع اعتراضی همچنین مضمون پلاکاردهای آنها را تشکیل میداد و در میان آنها شعارهایی چون ما خواستار افزایش حقوقها به میزان ٤ میلیون تومان، معیشت، منزلت، سلامت، این بار مصمم آمدیم، متحد تر ایستاده ایم، بیمه کامل، درمان رایگان برجسته بود. در ادامه این تجمع اعتراضی بازنشستگان همانطور که قبلا نیز اعلام کرده بودند طی روزهای ٩، ١٠ و ١١ آبان بصورت تحصن به اعتراضشان ادامه داده و زن و مرد با کف زدن و سرود خواندن، پیگیر خواستها و مطالباتشان شدند. شعارها و خواستهای سراسری واحدی مبارزات کارگران، بازنشستگان، معلمان و بخش های مختلف جامعه را به هم پیوند میدهد. از جمله سرود همبستگی زیر بار ستم نمی کنیم زندگی را که سال گذشته کارگران هپکو سردادند، امروز در تجمعات بازنشستگان و مالباختگان میشنویم. در برابر رانت خواری های حکومتیان، شعار یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، به شعاری همگانی تبدیل شده است. این اتفاقات بیش از بیش بر همبستگی مبارزاتی کارگران و بخش های مختلف جامعه از یکدیگر تاکید دارد. خواستهای بازنشستگان، خواستهای کل جامعه است، وسیعا از مبارزات آنها حمایت کنیم.
اعتصاب دو هزار کارگر در فاز ١٣ عسلویه
روز هشتم آبانماه ۲۰۰۰ کارگر فاز ١٣ عسلویه در اعتراض به تعویق پرداخت ٥ ماه دستمزد دست به اعتصاب زدند. اعتصاب دو هزار کارگر آنچنان انعکاسی در منطقه داشت که در نتیجه آن رفت و آمد در کل منطقه قطع شده بود و حراستی ها درب اصلی رفت و آمدها را بسته بودند.
عسلويه با هزاران کارگر يك مركز مهمي كارگري در ايران است. چنین تمرکزی از کارگران در یک محل با معضلات و مسائل مشترک اهميت ويژه اي به این منطقه ميبخشد. بویژه وابستگی شركت هاي توليدي در اين مجتمع کاری به صنعت نفت جایگاه مهمتری به این منطقه میدهد. در اين مجتمع از يكسو يك اردوگاه جهنمي و برده وار كار را داریم كه بيش از هر چيز يادآور اردوگاههای اجباری كار در دوران نازيستهاست. از سوي ديگر عسلويه بعنوان يك بمب انفجاري اعتراض را در برابر خود داریم كه بارها شاهد ابراز نگرانی مقامات رژيم نسبت به آن بوده ایم و آنرا خطری برای نظام دانسته اند.
روزی نیست که در عسلویه شاهد اعتراض كارگران در اين شرکت و آن شرکت براي نقد كردن دستمزدهاي به سرقت برده شان و عليه فشار ها و تعديات كارفرمايان نباشیم. با توجه به گستردگي اين مجتمع و همانطور که اشاره کردم وابستگي اش به صنايع نفت كه يك بخش كليدي در اقتصاد ايران است، اعتراضات كارگري در اين منطقه جايگاه مهمي پيدا ميكند. از همین روست که اعتصاب دو هزار کارگر در هشتم آبانماه در فاز ١٣ مقامات مسئول و حراستی هایشان را چنین سراسیمه کرده بود. اخبار هفته گذشته نیز حاکی از گسترش اعتراضات در این منطقه بود و همه شواهد بر وجود زمینه های گسترش بیشتر اعتراضات در این منطقه تاکید دارد. متحد شدن حول خواستهای واحدی از جمله پایان دادن به قوانین ویژه اقتصادی برده وار در این منطقه، که بر اساس آن عسلویه به یک اردوگاه اجباری کار تبدیل شده است، تبدیل قراردادهای موقت کاری که شکل معمول استخدامها در این منطقه است، به قراردادهای دائمی، پرداخت بموقع دستمزدها، متوقف شدن اخراجها، رئوس اصلی خواستهای فوری کارگران در عسلویه است. میتوان بر محور این خواستها در گروههای مدیای اجتماعی گرد آمد و زمینه را برای شکل دادن به اعتراضات متحد و همزمان در این منطقه را فراهم کرد. میشود با به بحث گذاشتن این مسائل در مجامع عمومی کارگری، کارگران را حول این خواستها و اعتراض به دستمزدهای چند بار زیر خط فقر متحد کرد.
ضمن اینکه انعكاس فوري و وسيع هر حركت و اعتراضي در كل اين منطقه و در ميان كارگران نفت و تلاش براي شكل گيري يك همبستگي وسيع كارگري و سازمان دادن اعتراضات همزمان چندين شركت و در سطح منطقه ميتواند كل اين منطقه را به تكان درآورد.
نیمی از کارگران هفت تپه مزد تیرماه خود را گرفتند
اعتراضات کارگران هفت تپه برای نقدکردن دستمزدهای پرداخت نشده شان به امری هر روزه تبدیل شده است. کارگران نیشکرهفت تپه همواره با اعتراض و مبارزه شان توانسته اند در مقابل قلدری های مقامات مسئول برای به سرقت بردن دستمزدهایشان و تاخیر در پرداخت آن بایستند. پیگری و مقاومت کارگران هفت تپه براستی الگویی برای کل جنبش کارگری است. ٢٨٠٠ کارگر این واحد تولیدی ٤ ماه دستمزد طلب دارند و بدنبال اعتراضاتی که داشتند نیمی از این کارگران در چهارم آبانماه موفق به دریافت دستمزد تیرماه خود شدند. اما کارگران این کارخانه متحدانه ایستاده اند و خواستار تمام طلبهایشان هستند. علاوه بر این ۳۰۰ کارگر دیگری که مشمول مقررات بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور میشوند نیز طلبهایشان را دریافت نکرده اند. همچنین پرداخت حق بیمه ماههای غیر کاری کارگران نیبر مجتمع هفتتپه به سازمان تامین اجتماعی پرداخت نشده است. نیشکر هفت تپه یکی از مراکز پر جنب و جوش کارگری است.
موج عظیم بیکارسازیها
بن بست اقتصادی جمهوری اسلامی، ابعاد جدیدی بخود گرفته و بحران و رکود اقتصادی دامنگیر صنایع بسیاری شده است. آمارها حکایت از موج وسیع بیکارسازیها دارد. از جمله بنا بر گزارش خبرگزاری مهر در پنجم مهرماه، در سال ٩٥ یک میلیون و ۷۳۵ هزار نفر از کار بیکار شده و به صف عظیم میلیونی بیکاری پیوسته اند. از این تعداد ۴۴۵ هزار و ۵۳۴ نفر به دلیل موقتی بودن قراردادهایشان و ۲۳۵ هزار و ۸۸۶ نفر مشمول بیکارسازیها شده اند. این روند با شدت بیشتری در سال ٩٦ ادامه داشته است. از جمله در تابستان سال جاری ۶۸۱ هزار و ۴۲۹ نفر به دلیل بیکارسازیها و یا پایان قراردادهای موقت کاری، از کار بیکار شده اند.
بنا بر گزارشات دولتی ٩٦ درصد قراردادهای کاری موقت است. این آمار خود ابعاد وسیعا ناامنی شغلی و بیکارسازی های هر روزه نشان میدهد. خواست کارگران تبدیل قراردادهای موقت به قراردادهای دائم کاری، توقف فوری اخراجها، پرداخت بموقع دستمزدها و داشتن یک زندگی انسانی است.
نکته قابل توجه اینجاست که کارگران و کل جامعه در برابر تعرضات هر روزه حکومت به زندگی و معیشتشان ساکت نایستاده اند. جنگی هر روزه بر سر زندگی و معاش در جریان است. از جمله اعتراض علیه بیکارسازی ها که همواره با نپرداختن ماهها دستمزد و حتی حق بیمه کارگران به تامین اجتماعی همراه است، یک محور مهم اعتراضات کارگری است. در این مبارزات کارگران جانانه ایستاده و از زندگی و معیشتشان دفاع میکنند. یک نمونه با ارزش اعتراضات گسترده در هپکو، آذرآب و دیگر کارخانجات اراک است که نقطه عطفی در مبارزات کارگری بود و موجی از همبستگی را بدنبال داشت. اعتراضاتی از این دست بسیار است و ابعاد گسترده و فضای تعرضی آن کیفیتا جدید و نوین است و فضای سیاسی شهرها را تغییر داده است. مبارزاتی که دیگر از اعتراض صرف به بیکارسازیها و وضعیت نابسامان کارخانجات فراتر رفته است. در این اعتراضات کارگران با شعارهایی چون زیر بار ستم نمی کنیم زندگی، جان فدا میکنیم در ره آزادگی، یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد، لاریجانی قاضیه، پشت دزد بازیه، به خیابان می آیند و کل توحش سرمایه داری حاکم را به چالش میکشند. و اینها شعارهایی است که نه فقط توسط کارگری که کارش را از دست داده و دستمزدش را به سرقت برده اند، بلکه از سوی معلم، بازنشسته، دانشجو، مالباخته و بخش های مختلف معترض جامعه که تحت حاکمیت جانیان اسلامی جانشان به لب رسیده است، سر داده میشود، از این اعتراضات حمایت و پشتیبانی کنیم. از درسهای آن بیاموزیم و در برابر تعرضات حکومت اسلامی و موج وسیع بیکار سازیها و بی تامینی مطلقی که تحمیل میشود، متحد و قدرتمند بایستیم.