کارگران معدن به تشکل سراسری نیاز دارند- اصغر کریمی

کارگر کمونیست ۸۵۱

هر ماه دو فاجعه در معادن ناامن کشور اتفاق می‌افتد. فجایعی که توسط حکومتیان و کارفرماها طبیعی جلوه داده میشود. اما خود کارگران بهتر از هر کس دیگری دلیل این فجایع را می‌دانند و مدام هشدار می‌دهند. کارگرانی که با حقوق چندرغاز، عدم تجهیزات حداقل بهداشتی و ایمنی، کار طاقت‌فرسا، ناامنی شغلی، خطر اخراج بدلیل اعتراض و سایر بی‌حقوقی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. فاجعه معدن طبس مانند فجایع مشابه در معادن دیگر گوشه‌ای از بی‌رحمی و ظلم غیر قابل توصیفی که توسط کارفرماها و مقاطعه‌کاران با همکاری ارگان‌ها و مقامات محلی و کشوری رژیم بر کارگران معادن می‌رود را عیان می‌کند.

از فاجعه معدن طرزه در سال قبل که ۶ قربانی از کارگران گرفت و فاجعه هولناک معدن یورت در استان گلستان در روز سوم اردیبهشت ۹۶ که به جانباختن ۴۳ کارگر و مجروح شدن ۷۵ نفر از کارگران منجر شد تا قربانی شدن ۸ کارگر در معدن یال شمالی در طبس در سال ۹۱، ۵ قربانی در معدن هجدک کرمان در سال ۸۹ و ۱۲ قربانی در معدن باب نیزو در زرند کرمان در فروردین ۸۸ و دهها فاجعه کوچک و بزرگ دیگر در معادن هیچکدام طبیعی نبوده است. همانطور که تهدید به اخراج کارگران بدلیل کوچکترین اعتراضی و یا دستمزد ناچیز این کارگران، اجحافات هر روزه کارفرمایان و اینکه اکثرا مشمول مشاغل سخت هم نمی‌شوند یا حتی دستمزدهای ناچیزشان با تاخیر پرداخت می‌شود، طبیعی نیست. همینطور که باتوم خوردن کارگران یورت در تجمع‌شان در مقابل فرمانداری طبیعی نیست. همه این فجایع زمینه دارند، زمینه‌هایی که توسط حکومت و کارفرمایان و مقاطعه‌کاران مورد حمایت حکومت، از قبل سازمان داده شده‌اند. به اینها مرگ نباید گفت اینها همه قتل محسوب می‌شوند، قتل‌هایی که همه قابل پیشگیری بودند و اتفاقات احتمالی بعدی که طبق آمار ماهی دو بار به وقوع می‌پیوندد نیز قابل پیشگیری‌اند. و وقتی پیشگیری نمی‌کنند، وقتی به هشدار کارگر که دارد اتفاقی می‌افتد توجه نمی‌کنند و تهدید به اخراج را کف دستش می‌گذارند، وقتی ارگان‌های دولتی حقی به کارگر معترض نمی‌دهند و آزادی بیان و اعتراض و تشکل را هم از او گرفته‌اند، وقتی بی‌دادگاه حکومت حکم شلاق کارگران معدن آق‌دره را صادر می‌کند و وقتی طبق آمار خود حکومت در سال ۱۴۰۰ از ۶۰۰۰ معدن با بیش از ۱۳۰ هزار کارگر فقط ۲۳ درصد آنها یعنی حدود ۱۴۰۰ معدن واحد بهداشت، ایمنی و محیط‌زیست (HSE) داشته‌اند، یعنی کل حکومت و ارگان‌هایش قتل کارگران معادن را زمینه‌سازی کرده‌اند و عامل مستقیم قتل کارگران هستند.

ایرنا گزارش داده بود که «در دهه ۹۰ بیش از سه هزار حادثه در معادن کشور رخ داده و باعث آسیب‌دیدگی حدود ۱۳هزار کارگر و مرگ بیش از ۴۳۰ معدنچی شده است». طبق همین آمار میزان قتل کارگران در معادن نسبت به دهه قبل از آن رشد ۳۰۰ درصدی داشته است و بسیاری از حوادث نیز نه اطلاع‌رسانی می‌شوند و نه ثبت. فجایعی مانند کشتار بیش از ۵۰ نفر از کارگران معدن طبس باعث شد اوج بی‌حقوقی و سودجویی کارفرماها

اما برگردیم به آمار کارگران معادن. بیش از ۱۳۰ هزار کارگر در معادن در نقاط مختلف کشور مشغول کار هستند که با خانواده‌هایشان یک جمعیت نیم میلیونی را تشکیل می‌دهند. یک قدرت بالقوه عظیم. تشکل سراسری این نیروی بالقوه را بالفعل می‌کند. کارگران معادن در سال‌های گذشته اعتراضات زیادی داشته‌اند اما پراکنده. به همین دلیل صدایشان ضعیف بوده است. تشکلی ندارند که ناامنی محیط کار آنها، دستمزدهای بخور و نمیر، اجحافات کارفرماها، تهدید آنها به اخراج در صورت اعتراض و مشکلات بیمه و غیره مدام خبررسانی شود و صدای اعتراض آنها را بلند کند. ایجاد تشکل سراسری صدای اعتراض کارگران معادن را دائمی می‌کند. جامعه را متوجه مشکلاتشان می‌کند. متوجه ناامنی‌ محل کارشان، حقوق‌های ناچیزشان و سایر اجحافات و بی‌حقوقی ها می‌کند. به کارگران معادن امکان می‌دهد که مانند پرستاران یا بازنشستگان و معلمان صدای رساتری داشته باشند و دست به اعتراضات و اعتصابات سراسری بزنند. آیا ایجاد چنین تشکلی عملی است؟

هر چند جمهوری اسلامی ایجاد تشکل کارگری با موانع زیادی روبرو است اما فاکتورهای مهمی به نفع کارگران وجود دارد که زمینه را برای ایجاد تشکل کارگران معادن فراهم‌تر کرده است. انقلاب زن زندگی آزادی شرایط را به نفع کل مردم معترض و آزاده علیه حکومت تغییر داده و بویژه اکنون شاهد زبونی و درماندگی همه‌جانبه حکومت هستیم که زمینه را باز هم بیشتر برای جلو‌آمدن مردم، اتحاد و همبستگی و متشکل شدن فراهم کرده است. همبستگی نسبتا گسترده‌ای که با کارگران معدن طبس شکل گرفته نشانه این توازن قوا و فضای جدید مبارزاتی در جامعه است. فاکتور دیگر تجارب غنی و مهم بخش‌های مختلف کارگران از جمله کارگران نفت، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان و فعالین حقوق زن و … در زمینه تشکل و شکل دادن به شبکه‌های اجتماعی متعددی است که می‌تواند مورد استفاده کارگران معادن قرار گیرد. کارگران معادن در سطح هر شهر و بعضا در سطح منطقه روابط زیادی با هم دارند و این نیز محمل مناسبی برای شکل دادن به شبکه‌های منطقه‌ای و سراسری کارگران معادن است.

اینرا هم بخوانید

اعتصابات پرستاران و سیاست حکومت – اصغر کریمی

مندرج در ژورنال شماره ۸۲۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …