نشریه ژورنال شماره ۱۱۰۴ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، در نامهای به علی خامنهای خواستار “معاف شدن” از اقامه نماز جمعه شد تا بر کارهای علمی و تدریسی و تبلیغی تمرکز داشته باشد. خامنهای با این درخواست موافقت کرده است.
روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ “پرونده زمینخواری ۱۰۰۰ میلیاردی حوزه علمیه ازگل” منسوب به “آیت کاظمی صدیقی” امام جمعه محبوب خامنهای تبدیل به یک بمب خبری شد.
پرونده فساد به تنهایی دلیلی بر کنار رفتن صدیقی نیست. فساد و تبهکاری در جمهوری اسلامی بزرگتر از این حرفها است که باعث بسته شدن پرونده سیاسی یک مقام حکومتی شود. اصولاً این روند فساد یک دستاورد بیهمتا برای همه مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی است. آنها در خدمت رژیم قرار میگیرند و از مواهب این خدمتگزاری سود سرشار میبرند. این یک قرارداد دو طرفه در میان مقامات نظام است. شما در حفظ نظام قرار میگیرید و نظام با باز گذاشتن دست شما در غارت زندگی مردم از شما قدردانی میکند.
اما چه شده است که کاظمی صدیقی “داوطلبانه” از مقام پر منفعت خود بعنوان امام جمعه مخلص خامنهای در تهران کناره گیری میکند و “آقا” هم فوراً مهر تأیید بر این کنارهگیری میزند؟ غیر از دعواهای مافیای رقیب اما اصل ماجرا خشم عمومی مردم است. رنج و فقر عمومی در ایران بیداد میکند و جمهوری اسلامی مسبب یکی از بزرگترین فلاکتهایی است که بشر در عصر حاضر دچار آن است. در این جامعه مردم برای یک لقمه نان باید مدام دست به اعتراض و اعتصاب بزنند و حکومت مدام به مردم بگوید دستش در تأمین زندگی مردم خالی است. مردم این غارتگری آشکار را به چشم میبینند و ساکت نمیمانند و به این دلیل اعتراضات و اعتصابات یک پدیده بسیار رایج و بااهمیت در ایران است. ماجرا به اینجا ختم نمیشود. مردم حل این مشکلات را در رفتن این حکومت میبینند و همین حکم به رفتن جمهوری اسلامی است که باعث میشود این رژیم در مواقعی در برابر فشار مردم عقب بنشیند و فاسدترین افراد در درون نظامش را از تیررس مردم دور کند تا شاید بتواند از خشم مردم بکاهد.
صدیقی حالا قرار است با حفظ اموال غارت شده، مشغول کار “علمی” شود. تدریس “علم” خرافه و فساد البته برازنده این آیتالله محبوب خامنهای است. پرونده “علمی” ایشان اما برای ما مردم تا تعیین تکلیف نهایی باز خواهد ماند.