پروین محمدی از چهره های سرشناس کارگری از نهم بهمن ماه در زندان است و دو روز قبل پس از هجده روز بیخبری و حبس در انفرادی ٢٠٩ خواهر وی موفق به ملاقات با او شد. روز سوم اسفند جمعی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران و فعالین اجتماعی به دیدار خانم شرف الدین مادر پروین محمدی رفتند. در این دیدار مادر پروین از اینکه پروین محمدی تنها نیست. پروین محمدی ها بسیارند و از مشکلات زندگی خودش و مردم گفت. او از اینکه فقط برای فرزند خودش ناراحت نیست، بلکه برای بچه های دیگران نیز ناراحت است و اینکه امیدوار است روزی برسد که هیچ زندانی سیاسی نباشد سخن گفت. متن پیاده شده سخنان زیبای خانم شرف الدین ضمیمه است.
پروین محمدی نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران این است. کمپین علیه امنیتی کردن مبارزات و کارزار برای خواست افزایش دستمزدها دو کارزار درخشان اتحادیه آزاد کارگران ایران بوده است . از جمله این اتحادیه در سال ٩١ از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران طوماری در اعتراض به سطح دستمزدها به راه افتاد که امضای ٤٠ هزار نفر پای آن گذاشته شد. پروین محمدی از جمله کسانی است که پیشتاز مبارزه علیه امنیتی کردن مبارزات و برای خواست افزایش دستمزدها بوده است. بنابراین روشن است اکنون که موعد تعیین حداقل دستمزدهاست و اعتراضات کارگری گسترده است، رژیم اسلامی بار دیگر به سراغ عظیم زاده دبیر اتحادیه آزاد کارگران ایران و پروین محمدی نایب رئیس این اتحادیه رفته و آنها را بازداشت و زندانی میکنند. پروین محمدی، جعفر عظیم زاده، اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، بهنام ابراهیم زاده و تمامی معلمان زندانی و دیگر زندانیان سیاسی باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند.
کمپین برای آزادی کارگران زندانی
Shahla.daneshfar2@gmail.com
http://free-them-now.com
٤ اسفند ۱۳۹۷، ٢٣ فوریه ۲۰۱۹
متن سخنان خانم شرف الدین در جمعی از دوستان، کارگران و اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران
من مادر پروین محمدی هستم. تنها پروین محمدی نیست. رژیم فکر کرده پروین محمدی را میگیرد و همه چیز تمام میشود. نه بابا پروین محمدی ها هستند. بودند و هستند. یک روز و دو روز هم نیست. اما دستتان درد نکند ازتون تشکر میکنم. ناراحت هم نیستم. چون اینهمه پسر و دختر هستند. نه الان، بلکه من چهل سال است که همراه اینها هستم. امروز و دیروز نبوده است. از زمانیکه جمهوری اسلامی آمده من به جز اذیت و آزار هیچ چیز ندیده ام. نه برای بچه خودم بلکه برای بچه های دیگران هم کشیدم. حالا آنها انسان نبودند و یکجور دیگر رفتار کردند به خودشان ربط دارد. ولی من برای همه ناراحت بودم. همه مشکلات داشتند. الان هم تنها مشکل بچه خودم نیست. برای همه نگرانم. امیدوارم روزی برسد که هیچ زندانی سیاسی نباشد. هیچ مشکلات در مملکت ما، در کشور ما نباشد. تا پروین ها نروند توی زندان و توی سلول ها و انفرادی ها تحمل کنند. آنها فکر میکنند با این چیزها میتوانند مغز اینها را داغان کنند. من یک زن هفتاد و پنج ساله هستم. خیلی زجر کشیدم. زجر جامعه را کشیدم. زجر نداری و کارگری را کشیدم. این زجر را هم کشیدم. ولی یک ذره مغزم را از دست ندادم. شبها بیخوابی کشیدم. ولی با امید زندگی کردم. الان هم با امید زندگی میکنم. و امیدوارم هیچوقت زندانی سیاسی نداشته باشیم. اگر داریم همه آزاد شوند. راحت زندگی کنند. هیچ کس هم بالای سرشان نباشد. کف زدن دوستان
هیچوقت جای پروین را خالی نگذارید. پروین تمام زندگیش ، عشق و امیدش کارگران بوده است. آنهایی که بچه هایشان را از دست داده اند، نباشند. بچه هایشان به خواسته خودشان بوده. کسی به آنها زور نکرده بود. مغزی که داشتند. بیداری ای که داشتند. هوشی که داشتند خواستند بقیه را فقیران را. میخواستند فقر را از وسط بردارند. آنها گفته شان این بوده و کاری نکرده بودند. حالا کسانی نتوانستند اینها را تحمل کنند دیگر مشکل خودشان است.
جمعه سوم اسفند. گرمسار