ایسکرا میپرسد، در رابطه با:
اخیرا در شهر کلن آلمان کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان، برگزار شد.
رفقا فرخ معالی از روند سوسیالیستی، محمد آسنگران از کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، صالح سرداری از کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ــ حکمتیست، عادل الیاسی از سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له ، سحنرانان کنفرانس بودند.
نشریه ایسکرا پیرامون مباحث این کنفرانس مصاحبه ای با سخنرانان کنفرانس ترتیب داده است تا بدین ترتیب خوانندگان گرامی را بیشتر در جریان مباحث حول کنفرانس و بیانیه تصویب شده قرار بدهد.
در این شماره پاسخ رفقا، فرخ معانی و محمد آسنگران به سئوالات ایسکرا منتشر میشود.
ایسکرا: حاصل نشستهای چند ماه پنج جریان چپ و کمونیست بیانیه کنفرانس است! ویژگیهای این بیانیه کدامها هستند و تاکیدات پیرامون بیانیه را چگونه توضیح میدهید؟
فرخ معانی: بیانیه کنفرانس کلن که نتیجه چند ماه بحث و دیالوگ بین پنچ جریان روند سوسیالیستی کومەله، کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ــ حکمتیست، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له و مبارزین کمونیست است، از چند نظر دارای ویژگی است. در تدوین بیانیه تلاش شده نقاط مشترک و نکات کمتر مورد مناقشه و اختلاف طوری فرموله شوند که هر یک از طرفین شرکت کننده با حفظ مواضع و سیاستهای خود، بتوانند آنرا امضا کنند. در عین اینکه مندرجات بیانیه کنفرانس کلن طرفی را کاملا نمایندگی نمیکند، اما نقطه نظرات عمومی همه را در بر دارد. همچنانکه در مقدمه بیانیه نیز به آن اشاره شده، ویژگی بیانیه خاطر نشان کردن مقطع حساسی است که موج مبارزات اعتراضی مردم ایران علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی و به طبع آن علیه ستم و فساد و غارت و چپاول این رژیم در آن جاری است. و تأکید برای درک این وضعیت و فراخوان و تلاشی صمیمانه برای شکل دادن به آلترناتیوی که در فردای یک تحول انقلابی در ایران، در گام نخستین، تأمین کننده آزادی انسانها و پاسخگوی خواستههای عدالت طلبانه و آزادیخواهانه بر حق کارگران و اقشار فرودست جامعه باشد.
محمد آسنگران: از نظر من این بیانیه تصویر قابل قبولی از تحولات کردستان و متد انقلابی نیروهای چپ و کمونیست کردستان برای رهایی مردم را نمایندگی میکند. این بیانیه تلاش کرده است از زاویه جنبش کارگری و کمونیستی هم مشکلات پایه ای مردم کردستان را تبیین کند و هم جهت سیاسی و رویکرد خودش را برای رهایی مردم از مصائب تحمیل شده نظام سرمایه داری حاکم نشان بدهد. در بیانیه تاکید شده است که جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام مدافع و مجری نظم ظالمانه و تبعیض آمیز باید سرنگون شود.
علاوه بر این بیانیه در موارد متعددی تاکیدات مهمی دارد که جهت سیاسی این نیروها را نشان میدهد:
از جمله این موارد تاکید بر اتحاد مردم کردستان با بقیه مردم ایران برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی است. تاکید بر جایگاه و موقعیت تعیین کننده طبقه کارگر و نیروهای کمونیست برای پیروزی مردم به شکل انقلابی است. تاکید بر این نکته محوری که کردستان همانند بقیه ایران یک جامعه طبقاتی است و جنبشهای سیاسی بر آمده از جدال طبقاتی در جامعه رویکردهای متفاوتی دارند و آلترناتیو متفاوتی را نمایندگی میکنند. تاکید بر این امر مهم در کردستان که دو جنبش کمونیستی و ناسیونالیستی نتیجه این جدال طبقاتی و جنبشی هستند و هر کدم تلاش میکنند مهر خود را بر تحولات امروز و آینده این جامعه بزنند. تاکید بر این مسئله مهم که شکل دخالت مردم در اداره جامعه شورایی و بدون واسطه است و اعمال اراده همه شهروندان راه حل کم درد سر و متضمن پیروزی است نه راه حلهای فدرالیستی و قومی و ملی و حکومتهای محلی و ….
نکات فوق یک دیدگاه منسجم سیاسی و طبقاتی است که نقطه قدرت خود را نه کسب حمایت از این یا آن دولت، بلکه اتکا به خود مردم و مکانیسمهای داده شده اجتماعی میداند. بیانیه همچنان تاکید میکند که سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی مردم کردستان در گرو اتحاد و همبستگی مبارزاتیشان با بقیه مردم ایران است. راه حلهای ما برای رفع ستم ملی و حل مسئله کرد هم به روشنی بیان شده و خواهان رفع ستم ملی و مراجعه به آراه مردم به منظور حل مسئله کرد است و….
ایسکرا: اوضاع سیاسی بشدت متحول است، صفبندیها هر روز آشکارتر میشوند. ضرورت و جایگاه این نشستها و این کنفرانسها را مایلیم بیشتر برای خوانندگان توضیح بدهید. مخاطرات پیشارو کدامها هستند؟
فرخ معانی: ضرورت این نشستها و تجمعهای مشابه آن، حاصل درک و برسمیت شناختن این واقعیت است که اگر سوسیالیستها و کمونیستها میخواهند در تحولات جاری در ایران منشأ اثری باشند، باید در جهت تقویت جریان سوسیالیستی در جنبش کارگری، در جنبش رهایی زنان، در جنبش دانشجویی، در جنبش معلمین، و . . . فعالانه بکوشند. لازمه اینکار، همکاری و اتحاد عمل نیروهایی است که دل در گرو پیشبرد چنین مبارزه و امر خطیری دارند. تفرقه و پراکندگی و عدم همکاری نیروهای چپ و سوسیالیست به زیان خودشان و به ضرر طبقه کارگر و ستمدیدگان و آزادیخواهان راستین است. بنابراین باید، بجای تک روی و سکتاریسم و ایجاد تفرقه، همبستگی و همکاری و اتحاد عمل را برگزید و در جهتی گام برداشت که نیروهای مدافع آزادی و سوسیالیسم ــ ضمن برسمیت شناختن تفاوتهای برنامهای که با هم دارند ــ با توافق بر سر پلاتفرمی مشترک، در جبههای واحد گرد آیند و انرژی و توان مبارزاتی خود را در جهت تضعیف رژیم و برای تقویت و تحکیم صفوف مبارزاتی کارگران و زنان و معلمین و دانشجویان و . . . بکار گیرند. اگر هدف بیانیه به درستی درک شود و بر اساس روح آن عمل کنیم، این بیانیه میتواند آغاز، پایانی بر پراکندگی و تشتت سوسیالیستها در کُردستان باشد. پراکندگی چپ و کمونیستها نتیجه سیاست تنگنظرانه و اشتباهات تاریخی خود ما بوده است، بنابراین وظیفه ما سوسیالیستها است که مافات جبران کنیم. مخاطب اصلی بیانیه کلن فعالین چپ و سوسیالیستی است (تعدادشان بسیار فراتر از احزاب و سازمانهای موجود است) که دل در گرو مبارزه بر علیه ستم و ظلم حاکمان اسلامی دارند و در عین حال تشکلهای موجود چپ را بستر مناسبی برای فعالیتهایشان نمی دانند. در اتحادی وسیع که کنفرانس کلن فراخوانش را داد و در بیانیه نیز آمده است، فعالین منفرد، هستە و جمعهای چپ و سوسیالیست میتوانند نقش کلیدی داشته باشند.چه در داخل ایران و چه خارج از ایران این فعالین میتوانند به فعالیتهای خود بدون اینکه الزاما مجبور باشند خود را در قید و بند تشکیلات خاصی ببینند، شکل متشکل و کارامدتری را به فعالیتهایشان بدهند.
محمد آسنگران: همچنانکه شما هم اشاره کرده اید صحنه سیاسی کردستان و البته ایران هم در حال پلاریزه شدن است. صف نیروها و جنبشهای انقلابی و ضد انقلابی که هر دو در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفته اند و میخواهند رژیم سرنگون بشود. این نیروها بر خلاف سال ٥٧ نه در یک جنبش همه باهم بلکه با پرچم های متفاوت و آلترناتیوهای متفاوتی در حال خودنمایی هستند. نباید شکی وجود داشته باشد امروز سرنگونی طلبی معیار تمیز این دو صف نیست. چند سال قبل موضوع سرنگونی طلبی یک معیار تفاوت و تمیز این نیروها بود. امروز سیاست نیروهای برآمده از جنبشها و طبقات متخاصم اجتماعی با سرنگونی طلبی جدا نمیشود. بلکه معیار تمیز دادن آنها روش سرنگونی و آینده ای است که به جامعه وعده داده میشود. این پروسه دوم و برجسته شدن معیارهای دیگر بجز معیار سرنگونی طلبی از مقطع دی ماه ١٣٩٦ با سرعت غیر قابل باوری در حال شکل گرفتن است. تقابل و فاصله این دو صف در یک سال اخیر به اندازه چهل سال قبل است. نیروهای بورژوایی ایران با اتکا به ایدئولوژی راست و حتی مواردی نژادپرستانه و ناسیونالیستی و قومی به جنب و جوش افتاده و دارند یارگیری میکنند. همزمان چشم امید به تغییر حکومت از بالای سر مردم دارند و این کار را با کمک دولتهای منطقه و قدرتهای جهانی میخواهند انجام بدهند. عکس گرفتن رضا پهلوی و عبدالله مهتدی و مسیح علینژاد و تعدادی از نژادپرستان فرشگردی ملاقاتهای پنهان و آشکار احزاب دمکرات کردستان و… با مقامات دولتی آمریکا یک پیام واضح را دارد. آنها میخواهند با این عکس گرفتنها و ملاقاتها به جامعه و مخاطبین شان بگویند باید چشم به بازی رقابت دولتها دوخت و در میدان بازی آنها حضور بهم برسانند. آنها از این طریق میخواهند تا به نان و نوایی برسند.
این ترند از نیروهای بورژوایی میخواهند از بالای سر مردم جابجایی قدرت اتفاق بیفتد. زیرا از به میدان آمدن مردم هراس دارند و بقول آنها در پروسه سرنگونی و بعد از سرنگونی رژیم نباید هرج و مرج اتفاق بیفتد. آنها دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود و جامعه را هرج و مرج میدانند. آنها میخواهند تجربه بازگشت خمینی به ایران تکرار بشود. تفاوت فقط این است آن دوره تاج رفت عمامه آمد اینبار میخواهند عمامه برود به جایش تاج برگردد. در حاشیه این تحول البته نیروهای قومی هر کدام ادعای سهم خود را دارند ولی فعلا با این جابجایی مشکلی ندارند زیرا آنها وجود آمریکا را تضمین شریک شدن در قدرت برای خود میدانند. عکس گرفتن ملاقاتهای امروزشان با مقامات امریکایی تلاشی است برای شکل دادن به چنین تحولاتی. اولین ضرر این رویکرد این است که مردم را در انتظار اقدامات قدرتها و دولتها نگه میدارد. حتی اگر درجه ای از موفقیت آنها هم قابل تصور باشد مردم به عنوان سوخت ماشین قدرتگیری آنها عمل میکنند و نقشی در روند سرنگونی جمهوری اسلامی و تعیین حکومت آتی ندارند.
برعکس آنها ما میخواهیم با اتکا به نیروی جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی توده مردم را متشکل کنیم که سرنگونی جمهوری اسلامی به شکلی انقلابی اتفاق بیفتد که مردم تعیین کننده هر تحولی باشند نه دولتها و نیروهای بورژوایی. فقط در چنین شرایطی امکان عروج دوباره دیکتاتوری سد میشود. اگر دم و دستگاه سرکوب و نیروهای سرکوبگر منحل بشوند و مردم متشکل در شوراهایشان به جای آنها ادره جامعه را بعهده بگیرند تیر خلاصی خواهد شد به همه دیکتاتورهای بعدی. زیرا از این طریق همه شهروندان مستقیما امکان دخالت در اداره امور پیدا میکنند. در این حالت هر نیرویی به اندازه وزن رای دهندگانش میتواند جایگاه داشته باشد. اگر ما نیروهای چپ و کمونیست خطری احساس میکنیم اولین خطر خود جمهوری اسلامی است که باید با قدرت مردم و به شیوه ای انقلابی سرنگون بشود. دومین خطر شرایطی است که جریانات قومی و بورژوایی تلاش میکنند سرنوشت مردم را به دولتهای منطقه و قدرتهای جهانی گره بزنند و در جایی مثل کردستان ایران بخواهند تجربه نوع کردستان عراق را تکرار کنند. اینها خطراتی عینی و واقعی است و ما عزم جزم داریم در مقابل این سناریوها بایستیم و اجازه ندهیم از بالای سر مردم جابجایی قدرت اتفاق بیفتد.
ایسکرا: شما در سخنرانیها و در عین حال در بیانیه اساسا به خطر ناسیونالیسم کرد در فردای تحولات زیرو رو کننده اشاره کردید، آیا در کردستان این خطر جدی است؟ کدامیک از نیروها و احزاب میتوانند در فردای تحولات در ایران و در کردستان مانعی برای نیروهای چپ و کمونیست باشند!
فرخ معانی: با توجه به تحولات اخیر جامعه ایران و سرعت رویدادها، احزاب و سازمانهای مختلف به تلاشهایشان برای بوجود آوردن نوعی هماهنگی و اتحاد افزوده و سعی میکنند از این طریق بخش وسیعی از اقشار جامعه را زیر نفوذ خود بگیرند. تحولات یکسال و نیم گذشته و وسعت اعتراضات از طرفی و تغییر موقعیت اجتماعی معترضین از طرف دیگر، ما احزاب و فعالین چپ و سوسیالیست را موظف میکند، برای تقویت و سمت وسو دادن به این اعتراضات در جهت تشکیل جبهە متحد چپ بکوشیم و در اتحادی وسیع برای پیشبرد مبارزاتمان متشکل شویم. در غیاب جبهه متحد چپ، اتحادهای راست میتوانند ضربات جبران ناپذیری را به روند مبارزات ملی وآزادیخواهانه مردم کُردستان بزنند. در رابطه با ناسیونالیسم هم باید بگویم که سوأل این است، چرا ناسیونالیسم کُرد، یا ناسیونالیسم هر ملت دیگری وجود دارد؟ ناسیونالیسم، زاده تبعیض و ستم ملی است. اگر چنین ستمی در مورد ملت کُرد وجود نداشت، ما مجبور نبودیم در رابطه با آن بحث کنیم. بنابراین کمونیستها موظفند برای رفع این ستم راه حل مشخص خود را به جامعه ارائه دهند. در بیانیه پایانی کنفرانس نیز، به این موضوع اشاره شده و راه حل پیشنهادی را، رفراندوم و همه پرسی از ملت کُرد عنوان کرده، که من با آن موافقم، اما بیانیه نمیتوانست به جزئیات این موضوع بپردازد. اگر در پروسه همکاری که باهم شروع کردهایم پیشرفت داشتیم، (امیدوارم چنین باشد) باید در پلاتفرم مشترکی که حول آن همکاری ما شکل خواهد گرفت، جزئیات چگونگی رفع ستم ملی از مردم کُردستان، از دیدگاه کمونیستها، به روشنی مکتوب گردد. در حال حاضر خطر جدی پیشروی جنبش عدالتخواهی و آزادیخواهی در ایران و در کُردستان، رژیم بورژوا ـ آپارتاید اسلامی ایران است. در فردای سرنگونی این رژیم، جریانات اسلامی مرتجع و واپسگرا، با توجه به اوضاع خاورمیانه، خطری به مراتب عمدهتر از ناسیونالیسم کُرد، در برابر جنبش آزادیخواهی و جنبش عدالتخواهی در کُردستان خواهند بود. نیروی چپ در کُردستان ایران از نفوذ و اعتبار ویژهای بر خوردار است، و این موقعیت از راه فعالیت و نقش ویژهای که کومەله در جنبش کُردستان ایفا نموده ( تک تک ما برای سالیان طولانی و در آن شرایط دشوار در همین تشکیلات بودیم ) بدست آمده است. باید در جهت تقویت این جایگاه، در میان نسل جوان، از طریق اشاعه آگاهی سوسیالیستی فعالانه کوشید. ارائه پاسخ درخور و شایسته از جانب کمونیستها برای رفع ستم ملی از مردم کُردستان، عملا ناسیونالیسم کُرد را منزوی خواهد کرد، و هر خطر احتمالی از جانب هر جریانی هم باید از همین طریق خنثی شود.
محمد آسنگران: تقابل نیروهای ناسیونالیست و قومی کردستان با نیروهای چپ و کمونیست محدود به آینده و امروز نیست. از همان سال ٥٧ و ٥٨ شمسی یعنی بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی نیروهای ناسیونالیست کرد در کردستان ایران در کنار جریان اسلامی مفتی زاده و مکتب قرآن علیه کمونیستها قرار گرفتند. هر کس تحولات سالهای اول حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان را نگاه کند میداند که در جایی مانند سنندج رفیق صدیق کمانگر رهبر و سخنگوی چپها و کمونیستها بود و مفتی زاده رهبر و سخنگوی اسلامیها و حزب دمکرات با یک بازی چند جانبه هم تنهایی به ملاقات سران تازه به قدرت رسیده جمهوری اسلامی میرفت هم در جبهه مفتی زاده علیه کمونیستها و در تقابل با حاکمیت مردم قد علم کرد. بنابر این نباید دنبال تحلیل و احتمال رفت. این یک فاکت غیر قابل انکاراست که حزب دمکرات حتی به رهبری خمینی لبیک گفت و حاضر شد اگر شریک قدرتش بکنند علیه کمونیستها اقدام کند. این تقابل تا جایی پیش رفت که هم بنی صدر و هم بقیه سران حکومت اسلامی میگفتند حزب دمکرات را طرف حساب خودشان میدانند و رفیق صدیق کمانگر را هرج و مرج طلب و آشوبگر معرفی میکردند. بعدا همین را به کومله هم گفتند. بنی صدر الان هم همین را میگوید. حتی بعدا حزب دمکرات به نوعی غیر مستقیم و حتی مواردی مستقیم در کنار شیوخ مرتجع منطقه و مکتب قرآنیها و سپاه رزگاری علیه کومله ایستاد.
این کمونیستها نبودند که در تقابل با حزب دمکرات اقدامی کرده باشند بلکه این حزب دمکرات و جریانات اسلامی بودند که با تفاوتهایی در کنار رژیم قرار گرفتند. کمونیستها تنها کاری که انجام دادند و باید همچنان با شفافیت بیشتری انجام بدهند روشن کردن ماهیت این نیروها و نقد سیاستهای آنها است. حزب دمکرات و دفاعش از مفتی زاده و بقیه شیوخ مرتجع منطقه در مقاطعی که امکانش را داشت هیچ فرصتی را از دست نداد. مفتی زاده مستقیما رفت و مزدور جمهوری اسلامی شد و بعدا خود او همانند سران حزب توده و نهضت آزاد و… چوب توهم خود نسبت به خمینی و جمهوری اسلامی را خورد. این تجارب به ما مگیوید که ناسیونالیستهای کردستان با هر نیروی ضد آزادی و ضد کمونیست متحد خواهند شد و علیه کمونیستها اقدام خواهند کرد. بنابر این باید چپ و کمونیست آن جامعه خود آگاه باشد و طوری عمل کند که امکان تعرض آنها را سد کند و جامعه را چنان آگاهانه سازمان بدهد و چنان آرایشی بخود بگیرد که هیچ نیروی بورژوایی و ناسیونالیستی فکر تعرض به مخیله اش خطور نکند. خطری اگر هست ندیدن این واقعیت غیر قابل انکار است.
ایسکرا: فراخوان شما به فعالین کارگری، معلمان، زنان، فعالین کودکان و زیست محیطی، تشکلهای مدنی، سازمانهای چپ و کمونیست، شخصیتهای سیاسی، ادبی و فرهنگی برای تقویت و حمایت از بیانیه کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان چیست؟
فرخ معانی: هر گونه اتحاد و تشکیل جبهه چپها بدون دربر گرفتن تشکلهای صنفی ـ سیاسی موجود در کُردستان اعم از زنان،کارگران، کودکان، معلمان، دانشجویان، محصلین، زیست محیطی و . . . که طی چهار دهه شکل گرفته و با روحیه مبارزاتی و استقامت با تمام طرفندهای سرکوبگرانه رژیم مقابله کرده و توانستەاند نبض جامعه را در دست بگیرند، ناقص و ناکام است. به همین دلیل باید تلاش کنیم شرایط حضور و دخالت این تشکل و انجمنها را در اقدام برای تشکیل جبهه وسیع متحد با نیروهای چپ و سوسیالیست فراهم سازیم.
محمد آسنگران: ما فکر میکنم این بیانیه راه حل ماکروی مسائل مهم جامعه کردستان را در خود دارد و هر نیرویی که خود را با این جهتگیری هماهنگ بداند ما از همکاری و پیوستنش به این سیاست استقبال میکنیم. بدون شک افراد و کانونها و انجمنهای زیادی در جامعه کردستان و خارج کردستان هستند که با این جهتگیری موافق هستند و تا کنون در این جهت عمل کرده اند. ما همه آنها را نیروی جنبش چپ و متحد خود در این سیاست میدانیم و امیدواریم راههای عملی دقیقتری بعدا تدوین کنیم و کل این جبهه آزادیخواهی و انقلابی را در یک راستا قرار بدهیم. هر کس و به هر درجه ای خود را چپ و کمونیست بداند اگر بخواهد در جهت تقویت یک آلترناتیو کمونیستی فعالیت کند عملا در راستای قرار خواهیم گرفت که در این بیانیه تدوین شده است. ما همه این نیروها را فرامیخوانیم که خود را صاحب این سیاست بدانند و پرچم چپ و آزادیخواهی کردستان را بیش از پیش تقویت کنند.
ایسکرا: چرا مبارزان کمونیست در کنفرانس شرکت نکردند!
فرخ معانی: عدم حضور مبارزان کمونیست در کنفرانس کمبودی محسوب میشد. اما این رفقا در حین تدارک بیانیه کنفرانس، مواردی را مد نظر داشتند که درج آنها در متن بیانیه در آن مقطع ممکن نبود.
محمد آسنگران: رفقای مبارزان کمونیست تا روز آخر تدوین این بیانیه هم با ما همراه بودند. اما اختلافشان بر سر یک بند بود آنها پیشنهاد کرده بودند اقدامات مشخص و عملی باید در این بیانیه گنجانده شود و بر سر این بند توافق حاصل نشد. اگر چه ما با مضمون پیشنهادی آن رفقا موافق بودیم ولی نمیخواستیم به دلیل مخالفت رفقای کومله و روند سوسیالیستی کل بیانیه و جهت سیاسی مورد بحث را قربانی این بند بکنیم. حتی گفتیم این مسائل عملی را میشود در سند دیگری به بحث گذاشت و تلاش کنیم همگی بر سر آن به توافق برسیم. اما این رفقا ترجیحشان این بود در این بیانیه قید بشود. به همین دلیل بیانیه را امضا نکردند. اکنون امیدوارم سند اقدامات عملی را بتوانیم هر چه زودتر تصویب کنیم. این رفقا هم اگر ببینند سیاست مورد نظرشان تصویب شده است امیدوارم در تصمیم خود تجدید نظر کنند.
ایسکرا ۹۷۶