مندرج در ژورنال شماره ۸۶۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
طبق اخبار رسیده شورای نگهبان ایران لایحه “حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب” را که به “لایحه عفاف و حجاب” معروف شده، سرانجام پس از ماهها، تأیید کرده است.
صحبت در مورد لایحه حجاب به شوخی کسلکنندهای تبدیل شده است که دیگر حتی خود سران اسلامی هم آرا جدی نمیگیرند. هر روز از طرح جدیدی رونمائی کرده، آرا در بوقوکرنا میکنند تا به جامعه پیام دهند که هنوز از مسئله حجاب غافل نشدهاند و به این بیحجابی گسترده جواب مقتضی را خواهند داد.
هر کس که سری به شهرهای ایران بزند بهوضوح مشاهده میکند که زنان از چه گذرگاههای صعبالعبوری گذشته و چه قلههایی را فتح کردهاند.
سران مرتجع جمهوری اسلامی میدانند، گردبادی که سال ۱۴۰۱ حجاب و کل قوانینش را با خود برد دیگر برگشتنی نیست. زنان ایران سوزش اسید را بر چهرههای خود احساس کردهاند، چشمان زیبایشان هدف ساچمههای نمایندگان الله قرار گرفته و با اهدای جان عزیزترینهایشان داغی فراموشنشدنی بر دل دارند. تا همینجا راهی طولانی طی شده تمام پلها پشت سرشان خراب و دیگر راه برگشتی نیست.
سؤال اینجاست چرا جمهوری اسلامی با تمام مشکلات عدیدهای که گریبانش را گرفته کماکان بر طبل حجاب میکوبد و این شمشیر چوبین را از بالای سر جامعه برنمیدارد.
جمهوری اسلامی هر روز عزادار کشتهشدن یکی از قهرمانانش است که قصد داشت با کمک آنها اسرائیل را به دریا بریزد. از پرداخت حقوق بازنشستگان، پرستاران، کارگران و سایر حقوقبگیران عاجز است و روزانه با اعتراضات گسترده آنها روبروست، فقر و بیکاری در جامعه بیداد میکند و هزاران مسئله دیگر که از حل آنها عاجز و درمانده است و تنها سلاح سرکوب و خود مشغولی با انواع لوایح “نور”، “عفاف” و “طراوت” را چاره کار میداند. “گشت ارعاب” هم که کسی را مرعوب نکرد!
زنان مدتهاست از این طرحها عبور کرده و برای به ثمر رساندن سایر خواستهایشان مصرانه تلاش میکنند. در دو سال گذشته دنیا شکوه و عظمت این جنبش را دید و برای آن کلاه از سر برگرفت. جنبش آزادیخواهی زنان در کنار سایر جنبشهای مترقی تا برچیدن کل این بساط توحش و تحجر و رسیدن به آرمانهای والای انسانی از پای نخواهد نشست.