مهسا امینی دختر جوانی که به همراه برادرش به تهران آمده بود تا در مهمانی شرکت کند با استقبال گرم و پرشور گشت ارشاد روبه رو شد و به جای شادی و گردش در این شهر، سر از ون گشت ارشاد درآورد و راهی وزرا شد حالا در وزرا چه بر سر او آوردند و چقدر با او مهربان بودند و به رسم دیرینه مهمان در ایران از او مهمان نوازی کردند که راهی بیمارستان شد و بعد از چند روز راهی قبرستان.
صحبت یک انسان است صحبت از جان یک آدمیزاد است. در ایران حق زندگی هر نفر به دست حکومت است حکومتی مهربان و دلسوز که می تواند هر کسی را در هر سنی راهی قبرستان کند از شکنجه گرفته تا اعدام، سن و سال هم اصلا مهم نیست. البته نباید این مهم را فراموش کرد که تعداد بسیاری از درگذشتگان اعتراضات اخیر در ایران بیماری زمینه ای داشتند و تعدادی نیز خود را از بلندی پرت کرده یا خودکشی کرده بودند.
در ایران مسئولیت اتفاق های افتاده را کسی بر عهده نمی گیرد در نتیجه به جای پاسخ دادن به سوال، صورت مسئله پاک می شود به جای اینکه دلیل مرگ مهساها مشخص شود به جای اینکه دلیل این همه تجاوز به زنان در زندان های ایران مشخص شود به جای اینکه دلیل این همه دزدی و اختلاس مشخص شود به جای اینکه دلیل این همه کشت و کشتار و کودک کشی مشخص شود گشت ارشاد تعطیل می شود. گشت ارشاد چرا تشکیل شد که حالا بعد گذشت سه ماه از اعتراضات بخواهد برچیده شود.
تا زمانی که این حاکمان جانی و آدم کش بر سر کار هستند هر کسی جانش را کف دستش قرار داده تا هر زمان که این جانیان میلشان بکشد جانش را بستانند. جان مردم ایران در دست دولت است تا به عناوین مختلف گرفته شود فقط کافیست بر خلاف نظام باشی حتی کافیست از حق خودت دفاع کنی.
مهسا جان کاش کمی دیرتر به تهران می آمدی الان دیگر گشت ارشادی نیست تا تو را بگیرند و مورد محبت قرار دهند.