کارگر کمونیست ۸۶۳
روزهای پایانی آذر هر چه به اول دی و یلدا نزدیکتر می شد، حسرت در اعماق چشمان بیشتر رهگذران، بخصوص کودکان از مقابل مغازه های شیرینی فروشی، آجیل و خشکبار و میوه فروشی ها که برخی افراد دارای تمکن مالی با بسته های خرید از آنها خارج می شدند، نمایان تر بود.
گرچه ده ها سال است که اکثریت خانواده های کارگر و زحمتکش در جامعه ایران این حس نداری و سرخوردگی و یأس و نگاه های پر حسرت در چنین ایامی را تجربه کرده اند و هر سال زجر دهنده تر از سالیان گذشته بوده، ولی امسال ابعاد گسترده تری پیدا کرده بود.
این رخسارهای رنجور و مستأصل، روایتگر بن بست بی سابقه اقتصادی ای است که تولید در صنایع را به تعطیلی کامل نزدیک کرده و بیکاری و فقر را به اوج رسانده است و روایتگر تأثیر ویرانگری بر روح و روان اکثریت انسانها در نتیجه افزایش 20 تا 30 هزار تومانی قیمت دلار در یک بازه زمانی دو، سه ماهه که منجر به افزایش گرانی 30، 40 و حتی 50 درصدی کالاهای اساسی شده است.
اوضاع اقتصادی جاری قابل مقایسه با هیچ دوره ای در گذشته، حتی گذشته ای به فاصله یک سال پیش نیست و بالطبع وضعیت معیشتی اکثریتی که همیشه با رنج و نداری دست به گریبان بوده اند، زجر آورتر و آزار دهنده تر شده است و راه حل و راه نجاتی برای این اکثریت مردم از فقر و نداری و بی امکانی در چهارچوب سیستم حاکم و با وجود جمهوری اسلامی، نه حالا و نه در چشم انداز برای آینده موجود نیست.
جمهوری اسلامی تنها بانی و مسبب بن بست و فروپاشی اقتصادی از طریق چپاول های سازمانیافته و مافیائی به موازات هزینه کردهای هزاران میلیارد دلاری برای تروریسم اسلامی و ماجراجوئی ها و خرابکاری هایش و نیز آوار شدن تبعات تحریم ها بر جامعه است. و اینها همه هزینه هایی که باید صرف نوسازی و توسعه صنایع و رفاه جامعه میشدند. برای بازسازی اقتصاد، رفع کمبود ها و نیازمندی های جامعه و نیز تامین رفاه همه مردم و ساختن دنیایی آزاد و برابر که هر انسانی سهمی برابر از نعمات جامعه داشته باشد، اولین قدم سرنگونی این حکومت فاسد و مافیایی است.
شرایط برای پایان یافتن اوضاع تاکنونی، عمیقا متصور و نزدیک است. این پایان را هم جمهوری اسلامی و هم جامعه حس می کنند. سران حکومت آشکارا از درماندگی در حل مشکلات اقتصادی و ادامه حیات حکومتشان صحبت می کنند و در مقابل، مردم هستند که به ضرورت سرنگون کردن رژیم باور راسخ تری پیدا کرده و بی ملاحظه بیان و عمل می کنند.
طی هفته های گذشته مردم شکست های تازه ای از قبیل لغو اعلام قانون حجاب و عفاف، آزادی بعد از چند ساعت بازداشت “پرستو احمدی” خواننده تابو شکن و بی اعتبار کننده ارزش های اسلامی و ضد زن را بر جمهوری اسلامی تحمیل کرده اند . در ادامه این اتفاقات در همین چند روز گذشته که خیابان ها و مراکز فروش یلدائی حسرت گاه اکثریت مردم تنگدست و ندار بودند، خانواده های دادخواه بر سر مزار جانباختگان حاضر شدند و با ارسال پیام های همبستگی و تعبیر پایان طولانی ترین شب سال به پایان جنایتکارترین دیکتاتورها و طولانی ترین حکومت های ستمگر، با عزیزانشان تا متحقق کردن آرمان ها و آرزوهایشان که همانا آزادی و خوشبختی بود، تجدید پیمان کردند و به عموم مردم برای پایان دادن به جهل و ظلم و خفقان فراخوان دادند. اینها از بارقه های امید و ظواهر اراده عمومی برای پایان دادن به این اوضاع در گوشه، گوشه جامعه هستند که هر روز فروزان تر می شوند.
اوضاع جاری نشان می دهد که جمهوری اسلامی در انتهای دوران حکمرانی خود قرار گرفته است. اگر تا حالا با تحمیل بیکاری و فقر و نداری، و به تعویق انداختن ماه ها دستمزد کارگران و با تحمیل گرانی و تورم بر جامعه توانسته است در کنار چپاولگری های مافیائی خود هزینه های سرکوب و تروریسم را تأمین کند، امروز کارش به جائی رسیده که توان تأمین آب، برق، گاز و بنزین مورد نیاز عمومی را هم ندارد و به اصطلاح مملکت را تعطیل کرده است.
به این ترتیب علاوه بر اینکه بخش وسیعی از کارگرانی که تا امروز شانس داشتن شغلی با دریافت دستمزد با تأخیر و بارها زیر خط فقر و با هر میزان همراه با ناامنی داشته اند و بخشی از مردم از طریق کسب و کارهای وابسته به برق و اینترنت کسب درآمد می کردند، امروز بیکار و بی درآمد شده اند و با از دست رفتن شغلشان بر تنفر و انزجارشان نسبت به کل حکومت افزون تر شده است و نیز صاحبان صنایعی که به خاطر کمبود سوخت و انرژی کارگاه هایشان تعطیل شده، وجود جمهوری اسلامی که تا امروز مدافع و پاسدار منافعشان در برابر کارگران بوده است، دیگر قابل تحمل نیست.
برای حکومتی که حتی توان فعال نگهداشتن ادارات و مؤسسات مالی و اقتصادی خود را ندارد و کل جامعه را سرگردان و برای انجام امور مرتبط با بانک ها و هر اداره ای بلاتکلیف کرده و به معنای واقعی هیچ درجه از ثبات و نرم و تعادلی را در کشور باقی نگذاشته، هر چند که با جامعه ای با سابقه ده ها سال مبارزه علیه ستم و سرکوب و کلیت آن حکومت مواجه نباشد، هیچ شانسی برای بقاء حتی به روش “از این ستون تا آن ستون فرج است” هم باقی نمی نماند و سرنگون خواهد شد. این وضعیت برای جمهوری اسلامی که بر دریای تنفر و انزجار قرار دارد و به گفته یکی از مهره هایش بر میدان مین اعتراضات و مبارزات سرنگونی طلبانه و انقلابی حرکت می کند، روند سرنگونی اش سریعتر طی خواهد شد و به زودی به پایان می رسد.
ما مردم منزجر از جمهوری اسلامی که از 45 سال پیش و همزمان با به قدرت رسیدن این حکومت که اساس حاکمیت اش را بر جنایت و آدمکشی با توجیهات خرافی و اسلامی برای ایجاد یک امپراتوری فاسد و ضد انسانی بنا نهاده بود، مبارزه خود را برای به عقب راندن آن و پایان دادن به موجودیت اش آغاز و به پیش آورده ایم، استیصال و بن بست کنونی اش را حاصل این دوره طولانی مبارزات و از جان گذشتگی های مبارزان و آزادیخواهان صفوف خود می دانیم. حکومتی که علی رغم هزینه های گزافی که از زندگی ده ها میلیون انسان این جامعه صرف به تباهی و فساد کشاندن گستره پهناورتری از منطقه کرد، سرانجام شکست خورد.
اینک جمهوری اسلامی بنابر فاکتورهائی که ذکر گردید، به پایان عمرش خیلی نزدیک شده است. از اینرو وظیفه داریم از هر نظر خود را آماده و سازماندهی کنیم. اعتراضات و اعتصابات وسیع راه بیاندازیم. شعارنویسی بر در و دیوار را گسترش دهیم و واحدها و هسته ها و شوراهای انقلابی محلات، کارخانه ها، دانشگاه ها و غیره را احیاء و ایجاد کنیم.
حکومت جانیان و قاتلان را سریعتر سرنگون کنیم و بر ویرانه هایش حاکمیت خود را بنا نهیم.