یولپرس: این اتفاق تلخ دیشب رخ داده است. سه دختر دانش آموز در شهرستان نقده با همدیگر تصمیم میگیرند تا با مصرف قرص برنج به زندگی شان پایان دهند. یکی از آنها کشته،یکی در کما و سومی هم در لحظه آخر منصرف می شود. هنوز آموزش و پرورش مثل سایر اتفاقات تلخ دیگر از جمله حادثه اسلام آباد اورمیه واکنش نشان نداده و سکوت و کتمان در پیش گرفته است.
همین چند وقت پیش بود که وزیر بهداشت در نامهای به رئیس قوه قضائیه ضمن اشاره به مرگ سالانه صدها نفر از ایرانیان در اثر مصرف ماده سمی به نام “قرص برنج” پیشنهاد داد که از سوی قوه قضائیه اعلام شود، افرادی که این ماده سمی را در اختیار متقاضیان قرار میدهند در مرگ ناشی از مصرف این قرصها شریک باشند و عواقب قانونی و مجازات ناشی از آن را بپذیرند.اما…!
همه آن ۵۶۰ هزار نفر از دانش آموزان آذربایجان غربی چه فرزندان فقرا وچه زادههای اغنیا، در طول سالهای نیمکتنشینی، با انواعی از بحرانها و پستی و بلندیها روبهرو میشوند که هر بار روانشان را مثل سنگی که توی آب پرت شود و دایرههای موج بسازد، آشفته میکند.
چالشهایی که از آنها حرف میزنیم متنوعند: از مشکلات خانوادگی در خانوادههای پرتنش تا بیانگیزگی برای تحصیل، سردرگمیهای دوران بلوغ، کنجکاوی برای مصرف مواد مخدر، گرایش به فرقههای نوظهور یا حتی میل به نیست شدن .
این فراز و نشیبها نه تنها به خودی خود بحران محسوب میشوند بلکه زمینه فعال شدن شماری از اختلالات روانی دیگر و گلاویز شدن با آسیبهای اجتماعی تازهای را نیز در دانشآموزان بهوجود میآورند و به همین علت یکی از وظایف اداره کل آموزش و پرورش، مدیریت این بحرانها به شیوهای علمی است تا انسانهایی تحصیل کرده با روان سالم به جامعه تحویل بدهد.
در رخ دادن این ماجرای تلخ تنها دخترهای نوجوان و این نسل را شماتت نکنیم. آنها قربانی جامعه ای هستند که به هزار و یک دلیل «پول» در آن چنان نقش حیاتی و کلیدی پیدا کرد که پدرها و مادرها از بام تا شام باید چند جا کار کنند و فرصتی برای بچه ها ندارند. قربانی فضایی هستند که در آن بیشترین جملات و اندرزهای «اخلاقی» رد و بدل می شود و بعد خبر یک «اختلاس»،«فیلتر»،«گرانی دلار» و «بیکاری» و امید نداشتن به آینده تمام آن رشته ها را پنبه می کند… وقتی انگشت شماتت مان را برای سرزنش کسی دراز می کنیم، فراموش نکنیم که سه انگشت دیگر خودمان را نشانه رفته است. «آموزش و پرورش» تبرئه نشده اما آنها که باید پاسخگو باشند و زیر واژه های وضعیت نگران کننده آسیبهای اجتماعی و انکار این وضعیت در بین دانش آموزان پنهان شده اند چطور؟