ویژه اول ماه مه روز جهانی كارگر ! دو سخنرانی .سخنرانی النور ماركس در هاید پارك لندن سال ١٨٩٠ و سخنرانی جمال چراغ ویسی در مراسم روز جهانی اول ماه مه سال ١٣٦٨در سنندج

سخنرانی اول از النور ماركس است. النور ماركس در این سخنرانی بر روند تحولات جنبش كارگری در مراسمهای اول ماه مه اشاره دارد و میگوید” من زمانی را بیاد میآورم که به همین هاید پارک آمدیم و خواهان تصویب لایحه‌ی ٨ ساعت کار شدیم. در آن زمان ما باندازه‌ی انگشتان دست بودیم. آن تعداد به صدها و بعدا به هزارها رسید. امروز به این تظاهرات با شکوه و جمعیتمان نگاه کنید که پارک را پر کرده‌است. ما محکم روی پاهایمان ایستاده‌ایم تا با یک تظاهرات دیگر روبرو شویم، اما من خوشحالم که میبینم توده‌های عظیمی از مردم در طرف ما هستند”. و امروز بعد از بیش از ١١٠ سال جنبش جهانی كارگران در اول ماه مه شاهد فراخوان جهانی «روز سه شنبه اول ماه مه، اشغال جهان توسط ٩٩درصدی ها» هستیم، است.

سخنرانی دوم از جمال چراغ ویسی است. جمال از سخنرانان اول ماه مه سنندج در سال ١٣٦٨ بود. سخنرانی او و مراسم اول ماه مه سال ٦٨ در سنندج یكی از درخشانترین جشنهای روز جهانی كارگر در سطح بین المللی بود. اهمیت این مراسم در دل اختناق و سركوب های خونین جمهوری اسلامی جنایتكار و در شرایطیكه جمهوری جنایتكار اسلامی شمشیر سركوب و اعدام را علیه كارگران و كمونیستها با قساوت اسلامی بكار میگرفت. و جامعه را مرعوب سیاستهای جنایتكارانه و سركوبگرانه اش كرده بود، در دل این اختناق جنبش كارگری در سنندج به میدان میاید و بشكل علنی، محكم و استوار جشن روز جهانی اش را برگزار میكند.

سخنرانی جمال چراغ ویسی بنیان نهادن سنت و فرهنگ كارگر معترض را در جنبش كارگری در سطح سراسری و كردستان را پایه گذاری كرد. این سنت كارگر معترض امروز در میان توده میلیونی كارگران جوان، رهبران عملی با پختگی و عروج طبقاتی كارگری ـ كمونیستی در جریان است. این سخنرانی نكات آموزنده و درخور توجهی را در خود دارد. پایفشاری فعالین كارگری و متكی شدن به مجمع عمومی بعنوان ابراز اراده كارگران یك دستاورد مهم این جنبش است. و احساس هم سرنوشتی و راهنمایی دقیق كارگران در مورد مطالبات فوری آنها و پایفشاری بر اتحاد و همبستگی آنها نیز در این سخنرانص بوضوح قابل درك است و این خود برگردان فرهنگ و حس مسئولیت فعالین كارگری در آن سالها نیز میباشد.

جمال چراغ ویسی بعد از مراسم سال ٦٨ دستگیر میشود. و در حوالی سال ١٣٦٩ در سن ٢٥ سالگی توسط جنایتكاران جمهوری اسلامی بجرم سخنرانی در روز اول ماه مه ٦٨اعدام میشود.

برای آشنایی بیشتر مراسم های اول ماه مه و بیوگرافی فعالین كارگری از جمله جمال چراغ ویسی به كتاب “جنبش اول ماه مه در كردستان” نویسنده و گردآورنده نسان نودینیان، مراجعه كنید. ویرزیون پی. دی. اف این كتاب در سایت «كارگران» قابل دسترس میباشد.

نسان نودینیان ٣١ مارس ٢٠١٢

 

سخنرانی در اول ماه مه: هاید پارک- لندن، می ١٨٩٠

النور مارکس

ما به اینجا نیامده‌ایم تا کار احزاب سیاسی را انجام دهیم، بلکه آمده‌ایم تا از امر کارگر، به شیوه‌ی خودش دفاع کنیم و خواهان تحقق حقوقش گردیم. من زمانی را بیاد میآورم که به همین هاید پارک آمدیم و خواهان تصویب لایحه‌ی ٨ ساعت کار شدیم. در آن زمان ما باندازه‌ی انگشتان دست بودیم. آن تعداد به صدها و بعدا به هزارها رسید. امروز به این تظاهرات با شکوه و جمعیتمان نگاه کنید که پارک را پر کرده‌است. ما محکم روی پاهایمان ایستاده‌ایم تا با یک تظاهرات دیگر روبرو شویم، اما من خوشحالم که میبینم توده‌های عظیمی از مردم در طرف ما هستند. آن کسانی از ما، که با همه‌ی نگرانیهای ناشی از اعتصاب باراندازان(١)، و بویژه اعتصاب کارگران گاز، شریک شدیم و مردان، زنان و کودکانی را پیرامون خود دیدیم که از اعتصاب به تنگ آمده بودند، مصمم هستیم تا هشت کار بدست آمده را به صورت قانون درآورده و تضمینش کنیم.(٢) یا ما این کار را میکنیم و یا (کارفرمایان) در اولین فرصت آنرا پس میگیرند. در چنین روز با شکوهی ما میتوانیم این امر را متحقق کنیم، در غیر اینصورت، باید تنها خود را ملامت کنیم. این بعدازظهر در این پارک مایکل داویت(٣) در میان ماست که روزگاری توسط گلادستون(٤) به زندان افکنده شد. اما در حال حاضر گلادستون با مایکل میانه‌ئی عالی دارد. به نظر شما چه چیزی باعث این تغییر شده است؟ چرا حزب لیبرال ناگهان تغییر آئین داده و طرفدار دادن قدرت به ایالات شده است؟ خیلی ساده به این دلیل که ایرلندیها ٨٠ نماینده به مجلس عوام فرستادند تا از محافظه‌کاران دفاع کنند. به همین شکل ما باید دم آن نمایندگان لیبرال و رادیکالی بگیریم و بیرون بیاندازیم، اگر با برنامه‌ی ما مخالفت کنند.

این بعدازظهر من فقط به عنوان یک فعال اتحادیه صحبت نمیکنم، بلکه به عنوان یک سوسیالیست هم صحبت میکنم. ما سوسیالیستها بر این باوریم که تحقق ٨ ساعت کار روزانه یک قدم اولیه و بسیار فوری است که باید برداشته شود و هدف ما رسیدن به زمانی است که دیگر یک طبقه وجود نداشته باشد تا دو طبقه‌ی دیگر را تغذیه کند، اما بیکاری در آن زمان نه در بالای جامعه وجود خواهد داشت و نه در پائین جامعه. تحقق ده ساعت کار هدف نهائی ما نیست، بلکه آغاز مبارزه است. کافی نیست که ما تظاهرات راه بیاندازیم برای ٨ ساعت کار روزانه. ما نباید مثل مسیحیانی باشیم که ٦ روز مرتکب گناه میشوند و روز هفتم به کلیسا میروند، بلکه ما باید بطور روزانه راجع به امرمان صحبت کنیم و مردان و بویژه زنانی را که می بینیم تشویق کنیم تا به صفوف ما بپیوندند و کمکمان کنند.

بر خیزید شما شیران خفته

با جمعی بسیار، شکست نایذیر

رنجیرانی را که هنگام خواب بر شما افکنده‌اند به تکان آرید و

آنها را همچون شبنمی که به زمین میریزد، بیفشانید.

شما بسیارید، آنها اندکند.

١. اتحادیه‌ی “انجمن عمومی کارگران و عملیات چای (خوراک)” در ١٨٨٩ خواهان این شد که باراندازان بطور مستمر و در یک زمان بیش از ٤ ساعت کار نکنند و حداقل مزد ٦ پنس در ساعت باشد. جواب منفی صاحبکاران سبب شد تا باراندازان اعتصاب کنند. آنها مطمئن بودند که گرسنگی باراندازان را ناچار خواهد کرد تا به سر کارهایشان برگردند.

بن تیلت Ben Tillet، رهبر اتحادیه که از فعالان جنبش سوسیالیستی بود، دوستان خود و از جمله النور را تشویق کرد تا به یاری ١٠ هزار بارانداز اعتصابی بشتابند. آنها بکمک تشکلهای خیریه و کارگری در بریتانیا و استرالیا دهها هزار پوند برای باراندازان اعتصابی جمعآوری کردند. این پشتیبانی عظیم سبب شد تا کارفرمایمان به زانو درآیند و باراندازان پس ٥ هفته اعتصاب پیروزمندانه به سرکارهای خود بازگشتند. این مبارزه نقطه عطفی در جنبش اتحادیه‌ئی به حساب میآید.

منبع: Google: London Dockers’ Strike.

٢. کارگران گاز طی اعتصاب کوتاه مدت ١٨٨٩ خود ٨ ساعت کار در روز را بدست آوردند. النور در هر دو اعتصاب و بویژه اعتصاب باراندازان و به پیروزی رساندن آنها نقشی کلیدی داشت.

٣. مایکل داویت (١٩٠٦- ١٨٤٦) یک ناسیونالیست ایرلندی اصل بود که در ١٤ می ١٨٧٠ به خاطر فعالیت مبارزاتی به زندان افتاد. او از ٩ سالگی شروع به کار کرد و در سن ١١ سالگی یک دست خود را حین کار روی ماشینهای ریسندگی از دست داد. او تحت تاثیر ارنست چارلز چونز، رهبر رادیکال چارتیستها، به سیاست روی آورد.

٤. گلادستون (١٨٩٨- ١٨٠٩) از رهبران حزب لیبرال بود و چند دوره نخست وزیری بریتانیا را به عهده داشت..

افزایش فشار بر كارگران در آستانه روز جهانی كارگر

در حالیكه از آغاز سال جدید، اعتصابات و اعتراضات كارگری به دلیل وضعیت معیشتی نامناسب به صورت گسترده افزایش یافته است، فشارها برای جلوگیری از بزرگداشت روز كارگر در در پنچشنبه اول ماه ه ادامه دارد. اعتصاب ٢هفته ای كارگران هفت تپه در فروردین ماه و اعتصاب كارگران لاستیك البرز كه با آتش كشیدن لاستیك جاده تهران – اسلامشهر را مسدود كردند، از مهمترین اعتراضات كارگران در سال جدید بوده است. تجمع كارگران لاستیك البرز در اعتراض به پرداخت نشدن حقوقشان با هجوم پلیس ضد شورش مواجه شده و ١٤٠كارگر این كارخانه و ٦مامور آتش نشانی بازداشت شدند، كه این كارگران پس از چند روز آزاد شدند. با این وجود فشارها بر كارگران همچنان ادامه دارد و هفته گذشته شیت امانی رئیس هیئت مدیره اتحادیه سراسری كارگران اخراجی و بیكار بازداشت شده و روز گذشته نیز از برگزاری مراسم استقبال از روز كارگر، در پارك چیتگر جلوگیری شده و بیش از هزار نفر از نیروهای امنیتی و انتظامی این پارك را به كنترل خود در آوردند. اتحادیه آزاد كارگران ایران در این زمینه خبر داد، صبح روز جمعه هزاران كارگر بنا بر سنت هر ساله كه طی آن در آخرین جمعه قبل از اول مه در آبشار خور در این روز را گرامی میداشتند عازم پارك چیتگر شدند تا با گرامی داشت اول ماه مه به استقبال این روز بروند. اما از اولین ساعات صبح امروز نیروهای امنیتی شامل نیروهاییگان ویژه، صدها موتور سوار با تجهیزات كامل و نیروهای انتظامی و اطلاعاتی تمامی درب های ورودی پارك را بسته و به اتوبوسها و مینی بوسهای حامل كارگران اجازه ورود به پارك را نمیداند. با این حال جمع هائی از كارگران با پای پیاده و و از نقاط مختلف وارد پارك شدند، در داخل پارك نیز نیروهای امنیتی و یگان موتور سوار با تجهیزات كامل حضور پیدا كرده و بطور مرتب جمعیت را تحت نظارت داشتند. بدنبال این وضعیت، جمع هایی از كارگران عازم پارك جهان نما در كرج شدند و صدها نفر در این پارك تجمع كردند. نیروهای انتظامی و امنیتی نیز بصورت گسترده ای در آنجا حضور داشتند و از رفتن خانواده ها به نقطه ای كه كارگران در آن جمع شده اند جلوگیری می كردند.

 

متن سخنرانی جمال چراغ ویسی

رفقای کارگر! خوش آمدید. امروز روز جهانی کازگر و جشن جهانی خودمان است. همانطور که رفیق مجری اعلام کرد، قرار بود که رفیقی در مورد مجمع عمومی صحبت کند. مجمع عمومی یعنی اینکه امروز روز جهانی کارگر ما به دوره هم جمع شویم و در این رابطه بحث و گفتگو کنیم. مجمع عمومی یعنی جمع شدن تعدادی کارگر در محل و مکان مشخصی که دوی مسئله ای مشخص که فبلا تعیین شده و یا تعیین میشود. به بحث پرداخته و تصمیم بگیرند و به نتیجه ای درست برسند. انسان موجودی اجتماعیست، یعنی در اجتماع و در جمع شدن انسانها بدور هم است که آنها میتوانند نیازهایشان را برآورد کنند. مثلا اگر احتیاج به نان دارند باید به دور هم جمع شوند و دست در دست هم بگذارند تا بتوانند نانی را تهیه كنند و اگر رنجی هست همه مجامع عمومی ما كارگران باید حربه ای و ضامنی برای گرفتن حق و حقوقمان و…. باشد.

خواست ما كارگران چیست؟ ما امروز در روز جهانی كارگر اعلام میكنیم، افزایش دستمزدهایمان، كاهش ساعات كار، استفاده از امكانات بهداشتی و درمانی، حق بیمه بیكاری، جلوگیری از اخراج كارگران و صدها و هزاران خواستی كه نسبت به آنها كم كاری شده یا بفراموشی سپرده شده، مطالبات ما هستند و باید تامین گردند. اگر ما بخواهیم به این خواستها برسیم، و بخواهیم زندگی كنیم و خواست هایمان را بگیریم، تنها و تنها بكمك جمع شدنمان و با تكیه به مجمع عمومی مان امكانپذیر است. تاكنون و در طول تاریخ، از روزی كه كارگر قدم به میدان جامعه گذاشته و نیروی كار خود را بفروش می رساند تا با آن زندگی كند، نمونه های زیادی داریم كه كارگر چیزی برایش مطرح بوده و یا برایش مطرح شده و زمانیكه خواسته است مسئله را به تنهایی حل كند اگر سركوب و یا اخراجش نكرده باشند، حداقل جوابش را نداده اند. نمونه هایی داریم كه كارگران چیزی برایشان مطرح بوده و یا ظلمی به آنها وارد شده ولی توانسته اند با هم مسئله و مشكل را حل كنند. مجمع عمومی چیزی عجیب و غریبی نیست، چیزی نیست كه خیلی خیلی از ما دور باشد. همین جمع خودمان را در نظر بگیریم تعدادی كارگر و تعدادی از خانواده های كارگر و زحمتكشی هستیم كه بدور هم جمع شده ایم و میخواهیم یادی از روز اول ماه مه ١٨٨٦ بكنیم. و این روز را به بلندگویی برای طرح خواستهایمان و رسیدن به آنها تبدیل كنیم. و به این دلیل از ساعت سه در اینجا تعدادی كارگر جمع شده ایم كه از مسائلمان بگوییم و مطالباتمان را بیان كنیم. این خود برای ما مجمع عمومی است. مجمع عمومی برای ما ناآشنا نیست، ما در محل كارمان، در محل زیستمان و در میان خانواده هایمان مجمع عمومی داریم و بشیوه های متفاوت و بدلایل مختلف دور هم جمع میشویم، وقتی ٥نفر كارگر در كارگاهی با هم جمع كار می كنند و با هم از مسائلشان صحبت میكنند و تصمیم میگیرند، این خود مجمع عمومی میباشد. باید بگویم چیزی كه به مجمع عمومی رسمیت می بخشد و آن را تثبیت میكند تنها و تنها منظم بودن و همیشگی بودن آن است. اگر ما هر روز ده ساعت با هم كار میكنیم میتوانیم در روز نیم ساعت دور هم بنشینیم و از مشكلاتمان بگوییم. اعتبار و رسمیت دادن به مجمع عمومی مان در گرو منظم و بطور همیشگی گرفتن آن میباشد. اما ما اغلب كارفرمایی میخواهد ساعت كار را طولانی و یا دستمزد را كم كند و یا حقوقمان را كم كنند، با عجله مجمع عمومی میگیریم و از آنجا كه نمیتوانیم مساله را خوب بررسی كنیم و ارزیابی مشخص بكنیم و تصمیم قاطعی بگیریم، حرف هایمان میماند. و البته مجمع عمومی مختص به كارخانه و كارگاه های بزرگ نیست. ما در كارگاه های كوچك میتوانیم مجمع عمومی بگیریم. در كارگاه های كوچك مجمع میتواند شكل مشخصی از متحد بودن كارگران باشد، به چه شیوه ای؟ وقتی شهر خودمان سنندج را می بینیم، در خیابانها و كوچه های آن، صدها كارگاه خصوصی كوچك وجود دارد. از مكانیكی و جوشكاری و نجاری تا صافكاری و نقاشی و سایر رشته های دیگر. این كارگاه ها ساعات كار مشخصی ندارند، و از امكانات زیستی و بهداشتی برخوردار نیستند. دستمزدها پایین است. قانون كاری كه در این كارگاه ها حاكم است قانون كاری است كه كارفرما خود تعین كرده است و حتی قانون كار رژیم و اداره كار و قانون كار ما كارگران در این كارگاه ها خبری نیست. كارفرما بشیوه ای كه برایش كارساز باشد و به نفعش باشد عمل میكند، كاری به این ندارد كه من چگونه زندگی میكنم. اگر ما كارگران، كارگران كارگاههای خصوصی بتوانیم دور هم جمع شویم و مسائلمان را بازگو كنیم و مشكلاتمان را بیان كنیم و تشكلی بنام سندیكا، اتحادیه، دفتر نمایندگی و یا هر اسم دیگری بوجود آوریم این در واقع همان چیزی است كه اكنون به نفع ما است و معضل ما كارگران را میتواند جوابگو باشد. ما باید در جاهایی دور هم جمع شویم و با هم بحث و گفتگو كنیم و مسائلمان را مطرح كنیم و بتوانیم مثلا تعاونی مصرف بوجود آوریم. تعاونی مصرفی كه بتواند حداقل كمك بكند به مسائل معیشتی ما و وسایل و ارزاق عمومی و مایحتاج عمومی ما را به قیمت دولتی در اختیارمان بگذارد. به محله اطراف شهرمان نگاه كنیم شهر سنندج هم اكنون نمونه بارزی است برای نشان دادن وضعیت مشخص ما كارگران، محلات مان از عباس آباد تا كانی كوزه له، حاجی آباد و زورآباد و تا ده ها و صدها محله دیگر نمایانگر محرومیت ما از امكانات ابتدایی و و اساسی زندگی هستند. حتی چند قطره آب برای تر كردن زبان برای صد و حتی دویست خانه یك شیر آن عمومی وجود دارد كه براییك سطل آب باید ساعت ها در صف ماندگار شوی كه البته درد و رنج بر دوش زنان و خواهرانمان میباشد. در خیلی از محلات آب لوله كشی وجود ندارد و مردم از آب چشمه استفاده میكنند. چشمه هایی كه بهداشتی نیستند. لوله كشی و انشعاب آب در این محلات واقعا وجود ندارد. برق هم همینطور است، وضعیت نابسامانی دارد. كوچه ها و خیابانها هم اسفالت نشده اند و ما در شرایط بهداشتی بدی بسر میبریم. فرزندانمان در میان گرد و خاك بازی میكنند. واحدهای درمانی و درمانگاهی وجود ندارد و یا خیلی كم هستند و كفایت نمیكنند و كادر پزشكی و درمانی كم دارند. مدارس تحصیلی كافی در اختیار نداریم. و در فواصل زیادی از محل زندگی ما قرار دارند. حقیقتا از این شرایط رنج میبریم و این شرایط و احوال را میخواهیم از بین ببریم و میخواهیم در شرایطی انسانی و مثل انسان زندگی كنیم. همانطور كه در قوانین بین المللی و قوانین برخی از كشورها آمده است ما هم مثل انسان هستیم و قدردانی از انسان ضروری است. ما میخواهیم زندگی بهتری داشته باشیم. پس باید مطالباتمان را بگوییم و پیش برویم. ولی اگر نتوانیم در محلات كارگران را جمع كنیم و با هم از مسائلمان سخن بگوئیم، و تصمیم بگیریم، نه تنها نمیتوانیم برای محلاتمان كار كنیم بلكه خیلی از حركتهایمان ناقص و ناتمام و بدون نتیجه و بی جواب میماند. برای نمونه ما برای تشكیل مجمع عمومی در محله ها می توانیم با درست كردن صندوقهای تعاون مالی این مجامع عمومی را بوجود بیاوریم و آن ارتباط صمیمی و نزدیك را با هم ایجاد كنیم. ببینیند، همه ما میدانیم و این واقعیتی است كه ما تنها با فروش نیروی كارمان زندگی میكنیم. روزی ما به هر دلیلی مثلا مریضی، پیری و سانحه ای كه در محل كار یا هر جای دیگری دچار شویم و نتوانیم سر كار برویم و نتوانیم پولی قرض كنیم در آنصورت باید از گرسنگی بمیریم. و جان خود را از دست بدهیم. به این خاطر در هیچ جایی اعتباری نداریم. كارفرما تا زمانی ما را میخواهد كه به ما احتیاج داشته باشد. رفقای دیگرمان هم نمیتوانند به ما كمك كنند چون اگر وضعشان خرابتر از ما نباشد بهتر از ما نیستند. و آنها دست بگریبان ستم و استثمار هستند. بنابر این راه چاره چیست؟ ما میتوانیم با جمع كردن پولهای مختصرمان بطور ماهانه و یا مدت زمانهای دیگری پول جمع كنیم و در مواقع ضروری كه نیازمند است هز آن استفاده كنیم. میتوانیم به ندارها و بی بضاعت ها و خانواده هاییكه بیكارند كمك كنیم. بیكاری از ما زهر چشم گرفته است. و اگر كارفرمایی به ما توهین كند، مجبوریم تحمل كنیم. كه اخراج نشویم. اكنون كارگر بیكار بی حد وجود دارد. آنهایی كه سر كارند امكان بیكاری وجود دارد. ما اگر بتوانیم مقداری پول برای خودمان پس انداز كنیم در آن صورت میتوانیم با مقداری از این پول به رفقای بیكار و خانواده های بیكار و بی بضاعت كمك كنیم. و اگر رفیقی در سانحه ای دست و یا پایش شكست به او كمك كنیم. می بینید كه تعداد زیادی از ما بی سوادند، دلیلش طولانی بودن ساعات كار است ، اگر ما بتوانیم در هفته یكی دو روز و یا هر وقت توانستیم رفقایی را سواد ندارند با سواد كنیم به آنها خواندن نوشتن یاد بدهیم و یا اگر سواد داریم مطالعه كنیم بهتر اوضاع را می شناسیم. ما میتوانیم تعاونی كار بوجود بیاوریم. تعاونی كاری كه مشكلات ما را حل كند. مثلا اگر من نجار هستم و رفیقی احتیاج به نجار دارد كارش را با دلسوزی و با كیفیت بهرتی و با دستمزد كمتری از بازار كارش را انجام دهم. میتوانیم تعاونی های مصرف بوجود آوریم. تعاونی مصرفی كه بتواند حداقل مشكلاتمان را حل كند. مایحتاج زندگیمان را به قیمت ارزان و رسمی و به نرخ دولتی در اختیارمان بگذارد.

در مورد بیمه بیكاری هم كوتاه صحبت میكنم، بیمه بیكاری عبارت است از حقوقی كه ماهانه از طرف اداره كار به كارگرانی كه بیكار میشورند و یا اخراج میگردند پرداخت میشود. حق بیمه بیكاری باید بتواند از اخراج كارگران بوسیله كارفرمایان جلوگیری كند. ببینیم چگونه؟ طبق آمار سال ١٣٦٧ كه آمار رسمی است، از اول فروردین ماه ١٣٦٦، تا آخر بهمن ماه ١٣٦٧ كه ٢٣ ماه میشود ده هزار نفر توانسته اند از بیمه بیكاری استفاده كنند. آیا واقعا فقط ١٠هزار بیكار داریم؟ خیر! واقعیت غیر از این است. این نشان میدهد كه فقط ١٠هزار نفر میتوانند از حق بیمه استفاده كنند. چرا؟ بخاطر اینكه آنها در كارگاه هایی هستند كه مجوز كار دارند و بیمه هستند. و شناسنامه كار دارند و به این خاطر از حق بیمه استفاده میكنند اما كارگر كشاورزی، فصلی، ساختمانی و كارگری كه در كوره كار می كنند و كارگری كه در قالیبافی كار می كنند از حق بیمه بیكاری محرومند. این مارگران حق بیمه را پرداخت میكنند. متوجه شده اند كه از اوایل سال ١٣٦٦ به این طرف ماهانه ٦٠ الی ٧٠ تومان از دستمزدشان كسر میشود و این مبلغ بر اعتبار بیمه بیكاری افزوده میشود. پس در واقع اداره كار و بیمه اجتماعی و مسئولین مربوطه حالت بانك بخود گرفته اند و ماهانه مقدار پولی را از كارگران شاغل جمع میكنند تا اگر رفیقی بیكار شد و یا اخراج گشت كمكش كنند. آن هم طبق شرایطی كه به آن اشاره شد. خواست ما كارگران در مقابل بیمه بیكاری این است كه بیمه بیكاری به تمام كارگران بیكار و به تمام كسانیكه آماده بكار هستند و سن آنها بالاتر از ١٨ سال است، داده شود. بیمه بیكاری شامل تمام كارگران خدماتی، كشاورزی و صنعتی، كارگران ساختمانی، فصلی و موقتی، كارگران كوره پزخانه ها و قالی بافی باشد. و شامل كسانی شود كه برای تامین زندگیشان نیروی كار خود را به فروش میرسانند. بیمه بیكاری فعلی بر مبنای حداقل دستمزد یعنی ٨٣ تومانپرداخت میگردد. بدون استفاده از از مزایا و بن كارگری و میدانیم ٨٣ تومان فقط پول ١٥٠ گرم روغن است. در صورتیكه بیمه بیكاری باید بتواند رفاه خانواده ٥ نفری را تامین كند و متناسب با تورمی باشد كه در بازار وجود دارد. اشاره به بن كالاها كردیم. بن كالا از سال ١٣٦٥ ببعد داده میشود. و قرار بر این بود كه به این وسیله سطح معیشت كارگران بالا رود. قرار بر این بود دولت كالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مثل برنج، قند و چیزهای اساسی و ضروریمان را بما بدهند و در مقابل آنها پول دریافت نكنند. در مراحل اولیه این عمل شد اما بعد چی؟ بجای روغن و برنج خمیر دندان و مسواك دادند. …………………………………

در آخر تنها این را می گویم كه ما در اینجا حرفهایمان را میزنیم و برخی خواستهایمان را مطرح میشود. اما هدف تنها گفتن و حرف زدن نیست. بلكه عمل كردن است. و مبارزه برای دستیابی به خواستهایمان و در این راه اگر تشكلی نداریم از همین امروز دست در دست هم بگذاریم و تشكل بوجود آوریم و اگر صندوق نداریم، آنرا بوجود آوریم.

زنده باد اول ماه مه روز جهانی كارگر! تشویق و كف زدن

اینرا هم بخوانید

بزرگترین نیروی سیاسی مضحکه  “انتخابات” را شکست دادند

علیرغم تمدید چند ساعت “انتخابات”، و بی نتیجه ماندن فشار و تشویق های حکومتی مزدوران …