انصاف نیوز در گزارش میدانی پیش رو از مردم آبادان پرسیده است که در این شهر چه میگذرد؟ بخشی از گزارش برگرفته از این وب سایت حکومتی ضمیمه است.
آرش که یکی از اعضای خانوادهی خود را در این حادثه از دست داده است میگوید ما از مردم ممنونیم که چه در فضای مجازی و چه در اینجا به کمک ما آمدند، چه از استان چه جاهای دیگر اما از مسئولان واقعا گلایه داریم؛ این چه وضعی است که یک پیام تسلیت هم نمیدهند و تا یک هفته بعد عزای عمومی اعلام نکردند. ما که به آنها احتیاجی نداریم اما یادمان نمیرود که در این شرایط فراموشمان کردهاند.
ناصر که خود را کارمند شهرداری آبادان معرفی میکند، میگوید این همه سال است ما میگوییم این آقا زد و بند کرده و اما جواب میدهند که نخیر! نیکوکار است و کار خیر میکند، کار خیر کردنش این بود؟! این همه آدم پر پر شوند زیر آوار. حالا که خودش هم گفتهاند زیر آوار است ولی آنهایی که به او مجوز دادند که زندهاند چرا با آنها برخورد نمیشود؟! فقط میخواهند زمان بگذرد تا اصل کاریها فرار کنند، البته اگر خودش هم فراری نداده باشند!
سیمین که یکی از دوستان خود را در این حادثه از دست داده است با ناراحتی بسیار میگوید: ما اینجا عزاداریم تهران عروسی گرفتند؟! خجالت نمیکشند؟! ما کم خدمت کردیم در جنگ، کم بلا سرمان آمده که حالا اینطور دستمزد ما را میدهید، والله خجالت دارد! بزن و بکوبتان را نمیتوانستید بگذارید دو هفته دیگر؟! نمیشد یک تسلیت به ما بگویید؟! اینقدر سخت بود؟! چرا دوست دارید آبادانی و اهوازی و خوزستانی را ذلیل ببینید؟!
فرد دیگری که تمایلی به معرفی خود ندارد در ادامهی این گلایهها میگوید: حق دارند که با تاخیر عزای عمومی اعلام کنند و به ما تسلیت بگویند؛ آنها اصلا خبر ندارند اینجا چه خبر است؟ در پایتخت نشستهاند و فقط دستور میدهند، اصلا خبر ندارند ما اینجا در چه وضعیتی هستیم! حق دارند با تاخیر اعلام عزای عمومی کنند چون بی خبرند از مملکت!
مصطفی که در خیابانهای اطراف متروپل کاسب است با اشاره به اعتراضات شبانه آبادان میگوید این مردم عزادارند چرا لشکر کشی میکنید؟! حالا چند نفری هم چیزی بگویند شما نشنیده بگیر چرا مردم را اذیت میکنید؟! با عزادار اینطور معامله میکنند؟! بگذارید مردم خشم و ناراحتی که دارند را بیرون بریزند و برخورد با مردم وضعیت را بدتر از این میکند.
مادری که فرزندش را در حادثهی متروپل آبادان از دست داده است با خشم و ناراحتی میگوید باید همهشان تقاص پس بدهند. بچهی من زیر آوار از بین رفت و یک نفر نیامده به ما تسلیت بگوید، تسلیت نمیخواهم همهی کسانی که اینجا را ساختند را مجازات کنید، من تا آخر این پرونده خودم را زنده نگه میدارم تا تقاص پس دادن همهی اینها را ببینم.
مسعود صفرنژاد، دانشجو، معتقد است که همهی مملکت مثل متروپل است و معلوم نیست چه زمانی روی سرمان آوار شود. اینکه میگویند این مورد استثنا بوده دروغ است؛ بیشتر ساختمانهایی که ساخته میشود با زد و بند میسازند و این یکی فرو ریخت و همه از خواب بیدار شدند اما بسیاری دیگر باقی مانده و کسی هم حواسش نیست چون منفعتشان در این است که سراغ آنها نروند. اگر همهشان با هم نبودند متروپلها به وجود نیامده بود.
جوانی که میگوید به شرطی صحبت میکند که اظهاراتش با نام «معترض آبادانی» منتشر شود گفت: چرا مردم را میزنند، ما مگر چه گفتیم؟! عزادار دوستانمان هستیم و میخواهیم کسانی که این بلا را سر ما آوردند مجازات شوند این حرف بدی است؟! با زدن مردم چیزی حل میشود؟! فکر میکنند اگر مردم را بزنند آنها این اتفاق را فراموش میکنند؟! ما جلوی صدام ایستادیم، ما را از این کارها نترسانید!
یکی دیگر از افرادی که در اطراف ساختمان متروپل حضور دارد و میگوید که عزیزانش همچنان زیر آوار هستند و از آنان بی خبر است، گفت: از همه جای ایران برای کمک آمدهاند و ما هم از همه ممنون هستیم اما این درد بزرگی است که برای چنین حادثهای باید کل ایران بسیج شود و باز هم با گذشت یک هفته هنوز عزیزان ما زیر آوار مانده باشند. استانی با این همه ثروت در هر حادثهای باید دست نیازش به سوی دیگران دراز باشد؟! چرا کمی از این ثروت را خرج خودمان نمیکنید؟! مگر ما ایرانی و شهروند این کشور نیستیم؟!
فاطمه که در تجمعات اعتراضی عزاداران آبادان حاضر شده است، میگوید: بعضیها خودشان را در این حادثه خوب نشان دادند و بیشتر از قبل فهمیدیم که مردم برای آنان اصلا مهم نیستند!
یکی دیگر از حاضران در تجمع میگوید: ما عزاداریم در کدام دین و آیین برخورد با کسی که فرزندش، پدرش، مادرش، همسرش را از دست داده توصیه شده است؟! چرا با ما اینطور برخورد میکنید؟! والله ما هم هموطن شما هستیم.
یکی دیگر از حاضران در تجمع که شعارهای تندی هم میدهد در پاسخ به سوال «در آبادان چه خبر است؟» میگوید: ما اعتراض داریم و اعتراضمان هم مشخص است که به چه کسی است.
سعید که یکی از مالباختگان ساختمان متروپل آبادان است میگوید: چرا با زد و بند مجوز دادند که این ساختمان بالا برود که حالا به خاک سیاه بنشینیم، چرا هیچ کسی پاسخگو نیست؟! چرا کسی عذرخواهی نمیکند؟ چرا هیچ کس استعفا نداده است؟ هر جای دنیا چنین بلایی سر مردم بیاید چند نفر استعفا میدهند اما اینجا اصلا خبری از توضیح دادن و پاسخگویی مسئولان هم نیست چه برسد به استعفا و عذرخواهی!
فیروزه که دو عضو خانوادهی خود را در این حادثه از دست داده و عربزبان است، میگوید: آقا! ما دیگر نا نداریم، بنویس، هر بلایی میخواهند سرمان بیاورند دیگر توان بلند شدن نداریم، آنچنان ما را زمین زدهاند که دیگر نمیتوانیم از جایمان بلند شویم. ما نشسته عزاداری میکنیم و به سرمان خاک میریزیم!
فرد دیگری که در خیابانهای اطراف متروپل حضور دارد میگوید فقط نیروهای مردمی دارند کمک میکنند وگرنه مسئولان فقط جلوی دوربین صداوسیما خودشان را نشان میدهند و بعد هم میروند در اتاقهایشان، بعضیها هم که اصلا زحمت آمدن به خوزستان را به خود ندادند، ظاهرا فقط زمان انتخابات خوزستان را از ایران حساب میکنند!
روزنه rowzane خبری – تحلیلی